غدیر؛ مطلع شناخت اسلام/ مروری بر ابعاد رسانه‌ای واقعه غدیر
کد خبر: 3636085
تاریخ انتشار : ۰۸ شهريور ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۸
یادداشت وارده/

غدیر؛ مطلع شناخت اسلام/ مروری بر ابعاد رسانه‌ای واقعه غدیر

گروه اندیشه: عبدالحسین طالعی معتقد است شناخت اسلام باید از غدیر آغاز شود و آشنایی با ابعاد رسانه‌ای واقعه غدیر بر پایه خطابه پیامبر(ص) در آن روز می‌تواند راه گفتمان‌سازی فرهنگ غدیر را میسر سازد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، عبدالحسین طالعی در یادداشتی که در اختیار این خبرگزاری قرار داده، واقعه غدیر را از چهار منظر تاریخ، اخلاق، فرهنگ و رسانه مورد تحلیل قرار داده است که متن آن (بخش دوم) به شرح ذیل است:
«واقعیت این است که هر چه بیشتر در سیر زمان پیش می‌رویم، توجه و گرایش برای شناخت اسلام بیشتر می‌شود. پیش از ادامه کلام اشاره کنم که شاید برخی از افراد، این نکته را به عنوان مدح و تمجید دین بدانند، آنگاه گروهی این نکته را بپذیرند و گروهی دیگر نپذیرند. ولی مراد نگارنده از بیان این واقعیت، توصیف محض است نه قضاوت ارزشی. مراد از آنچه بیان شد، قضاوت ارزشی نیست، بلکه گزارشی از وضع فعلی است برای هدفی دیگر که خواهم گفت. 
باری؛ گرایش عمومی جهانی به شناخت اسلام، عواملی دارد که اکنون در صدد تحلیل یکایک آنها نیستیم. قطعا عملکرد گروه‌های تکفیری یکی از مهم‌ترین این عوامل است؛ یعنی برای غیرمسلمانان با دیدن و شنیدن اخبار چنین گروه‌هایی سؤال پیش می‌آید که اسلام چیست؟ محتوا و روح و پیام آن چیست؟ آیا این مدعیان به‌راستی پیرو اسلام هستند؟ چرا بعضی از مدعیان چنین رفتارهایی دارند؟ و پرسش‌هایی از این دست که در سال‌های اخیر، بارها قرآن را در جایگاه پرفروش‌ترین کتاب‌ها نشانده است. 
آیا مسلمانان باید از شنیدن این گونه اخبار، خوشنود باشند یا ناخوشنود؟ این پرسش اساسی جای تأمل جدی دارد. نگارنده در قضاوت شخصی خود، چندان از این گرایش جهانی به اسلام شناسی خوشنود نیست. ادلّه این عقیده در جای خود باید بررسی شود، از جمله اینکه وقتی چنین موجی در جهان راه افتاد، مدیریت آن بر عهده کیست؟ کرسی‌های اسلام شناسی جهانی تا چه اندازه از شاخص‌های لازم برای این کار برخوردارند و چنان پژوهش‌هایی به کجا می‌رسد؟ به عبارت دیگر، انگیزه و راهکار و ابزار و روند و دیگر عوامل این حرکت، هر کدام به بحثی تفصیلی نیاز دارد. 
در این مجال، تنها به این واقعیت تلخ اشاره می‌شود که آغاز و انجام بیشتر این‌گونه پژوهش‌ها، عملکرد مسلمانان است. یعنی اینکه اگر هم به نصوص دینی توجه شود، فرعی بر عملکرد است. در حالی که شیوه صحیح پژوهش، بررسی علمی نصوص معتبر است، با رعایت تمام شاخص‌های علمی. آنگاه به عنوان فرعی و طفیلی عملکرد مسلمانان مرور شود و با آن شاخص‌ها سنجیده شود که آیا رفتار آنان، با مبانی دین‌شان مطابقت دارد یا نه؟ 
به بیان دیگر، در بیشتر این پژوهش‌ها، ابتدا فرض و مسلّم گرفته می‌شود که رفتار فلان گروه اسلامی یا سبک زندگی فلان ملت مسلمان یا نوع برخورد فلان اقلیت مسلمان حتما مطابق با مبانی دینی است، آنگاه پژوهش درباره اسلام بر این مبنا پیش می‌رود. چنین نگاهی از غیر مسلمانان که قصد شناخت اسلام دارند، جای ملامت ندارد، زیرا آنها مدعای ما را می‌بینند و از این حقیقت غافلند که این مدعاها بیهوده و بی‌اساس است. ولی در هر حال، همین پژوهش‌ها، خود مقدمه و مبنای پژوهش‌های بعدی می‌شود. 
حال فرض کنیم که یکی از این پژوهشگران بخواهد کار خود را از بررسی متون و نصوص دینی آغاز کند نه عملکردها. در این حال به کدام کتاب‌ها رجوع می‌کند؟ این سؤال جدّی است که خود نگرانی ژرفی در پی دارد. واقعیت این است که فضای غالب جهانی در حوزه پژوهش‌های اسلامی، فضایی است که در بخش‌های پیشین اشاره شد، یعنی فضای تقدیس حاکمان و توجیه دین به نفع آنان. حاکمانی که نتوانستند خود را در فضای تربیتی پیامبر قرار دهند، لذا پیامبر را مانند خود وانمود کردند. همین فضا است که دین را عمدتاً زمینی می‌پسندد تا آسمانی و همه مسائل را در حدّ اندیشه خام و ناتمام بشری می‌جوید نه علم کامل الهی. 
خلاصه کلام اینکه پیامبر، شخصیتی است آسمانی که هیچ تعلّقی به زمینیان ندارد مگر شباهت ظاهری برای همزبانی با آنها. وگرنه در همان حال که در زمین است، کلید آسمان‌ها را در دست دارد، که بدون اذن خدایش هرگز از آنها بهره نمی‌گیرد. تفاوت اصلی پیامبر – که عبد راستین و نمونه خداست – با ما که بنده نافرمان هستیم، این است که پیامبر، نعمت موهبتی خداوند را امانت می‌داند که بدون رضایت صاحبش یک لحظه در آن تصرف نکند. در حالی که ما همه امکانات را مِلک شخصی خود می‌پنداریم و به میل خود، یعنی بدون اذن صاحبش صرف می‌کنیم. طبعاً ما نمی‌توانیم آن اوج را درک کنیم. بدین روی هر زمان سخن از این اوج به میان آید، شبهه غلو را پیش می‌کشیم، چون تصور خدایی از آن می‌کنیم. اما اینجا سخن از خدایی نیست، که سخن از بنده شایسته است، بنده‌ای که بالاترین افتخار خود را در عبودیت می‌بیند. 
وقتی پیامبر(ص) چنین باشد، جانشین او باید سنخیت با او داشته باشد. مدعای جانشینی چنین پیامبری با دنیا‌طلبی سازگار نیست، از آن روی که آن گرامی از مباح دنیا نیز بهره نمی‌گرفت، مگر به اذن خاصّ خدایش. دیگر جایی برای مکروه باقی نمی‌گذاشت، چه رسد به حرام و حق دیگران. اکنون ما با مدعیان خلافت روبروییم که حق دیگران را به راحتی می‌برند و مردم را به سوی خود فرا می‌خوانند و جز زبان زور نمی‌دانند. مدعی جانشینی پیامبر باید بهره‌ای از ویژگی او به عنوان «رحمت عالمیان» داشته باشد. عفو عمومی تمام مخالفان در زمان فتح مکه – مخالفانی که روزی مسلّحانه در برابرش ایستاده بودند – باید در سیره این حاکمان تکرار شود. اگر چنین نشد، بلکه ما کشتار کور و ترورهای بی‌حساب دیدیم، دیگر نام جانشینی پیامبر بر آن نمی‌نهیم، بلکه ادعای محض است.
حال، با این پدیده مواجهیم که این سیره غلط به مدد قلم به دستانی که در خدمت حاکمان هستند، توجیه می‌شود، تا عنوانی را که آن حاکم به خود بسته، توجیه کنند. یعنی: غلط در غلط در غلط. بررسی متونی که گسترش و رواج دارند و مبنای مطالعات خاورشناسان در شناخت قرار می‌گیرند، نشان می‌دهد که آنان متأسفانه در دام این متون گرفتار آمده‌اند و کمتر به نقادی آنها می‌پردازند. فاجعۀ بالاتر این است که پس از انتشار این گونه مطالعات، ترجمه‌های آنها در اقالیم قبله منتشر می‌شود و مبنای تحلیل‌های بعدی می‌شود و تکرار خطاها به نام تحقیق صورت می‌گیرد. نقدهای دانشمندان منصف شیعه و سنی بر پژوهش‌های خاورشناسان، این حقایق را روشن ساخته است. 

خطابه غدیر 
پس از بررسی های یاد شده جای آن است که بپرسیم ارتباط این مباحث با غدیر چیست؟ اینک می گوییم: هر کسی در هر جایگاهی که باشد و از هر خاستگاه و به هر انگیزه‌ای  در باب اسلام مطالعه و تحقیق می‌کند، به حکم عقل سلیم وظیفه دارد که این تحقیق را بر مبنای متون و نصوص معتبر این دین سامان دهد، نه عملکرد مسلمانان و نه کتاب‌های غیر معتبر. طبعاً در جایی که نصوص قابل اعتماد از قرآن و سخنان پیامبر در موضوعی در دسترس باشد، نباید به نظرات شخصی دیگران توجه کرد. بر اساس این حکم خردپسند، به خطبۀ جاودانۀ پیامبر رجوع می‌کنیم که حضرتش در روز غدیر یعنی هفتاد روز پیش از رحلت خود در جمع مردم ایراد فرمود. برخی از ویژگی‌های این خطابه را که اهمیت کلیدی آن را نشان می‌دهد، مرور می‌کنیم:
یک: این خطابه در حکم وصیتنامه پیامبر است. البته در فضای آن روز، فرهنگ شفاهی بر فرهنگ کتبی غلبه داشت. لذا پیامبر مهمترین مطالب خود را در جمع مردم بیان فرمود. جمعیتی که از نقاط مختلف گرد آمده بودند و تعداد آنها به دهها هزار تن می‌رسید. 
دو: اهمیت خطبه در نظر پیامبر تا آن اندازه بود که حضرتش امر فرمود رفتگان بازگردند و دیگران خود را به غدیر برسانند. حضرتش به صراحت فرمود که این آخرین موردی خواهد بود که در چنین جمع مفصلی سخن می‌گویم. بدین روی حاضران را به دقت در کلامش فراخواند. 
سه: پیامبر در پایان خطبه از تک تکِ مردم بیعت گرفت که این مراسم سه روز طول کشید. این مراسم بیعت نسبت به زنان نیز انجام شد. شاید برای نخستین بار در جزیرة العرب بود که جایگاه حقوقی زنان در نظر گرفته شد. 
چهار: انتخاب یک منطقۀ گرم با شرایط دشوار، نشانه‌ای دیگر از اهمیت مطلب بود. این منطقه جایی بود که قافله‌ها در آنجا از یکدیگر جدا شده و هر یک به سوی دیار خود می‌رفتند. 
پنج: متن خطبۀ پیامبر چند ساعت به طول انجامید. این خطبه یکی از طولانی‌ترین و جامع‌ترین خطبه‌های پیامبر به شمار می‌آید. 
شش: پیامبر امر فرمود که پیام این خطبه را والدین به فرزندان و حاضران به غایبان برسانند. آن هم نه تنها در آن زمان، بلکه این ابلاغ در نسل‌های آینده تا قیام قیامت ادامه یابد. 
هفت: پیامبر، ابلاغ این پیام را «رأس امر به معروف و نهی از منکر» دانست. معنای این جمله آن است که تمام عبادات زیر مجموعه امامت است و با ابلاغ این امر، در واقع تمام دین را رسانده است. 
هشت: پیامبر در این خطبه بیش از هفتاد آیه قرآن را تفسیر کرد و توضیح داد. یعنی متن خطبه خود یک منبع سرشار برای تفسیر قرآن است، آن هم از زبان پیامبری که خود آورندۀ قرآن و مبیّن معانی آن است. 
نه: تکیه کلام پیامبر در خطاب‌هایش عبارت «معاشر الناس» است، یعنی «گروه های مردمان». به نظر می‌رسد که این جمله به معنای خطاب به نسل‌های آینده باشد، وگرنه عبارت «معشر الناس» برای خطاب به حاضران کافی بود. 
ده: پیامبر خطابه غدیر را با جملاتی در تبیین توحید شروع فرمود که در شمار کلیدی‌ترین مباحث توحید است. جملاتی که نه تنها برای مردم آن روز، بلکه برای تمام نسل‌ها و تمام عصرها درس‌آموز است، آن هم در مهمترین نکته رابطه مردم با خداوند حکیم. این جملات توحیدی علاوه بر آن که عطش دانشوران را در همه زمان‌ها می‌نشاند، حال و هوای زیبای معنوی دارد که هر انسانی حتی غیر مسلمان، و حتی با خواندن ترجمه خطبه به آن حال معنوی وارد می‌شود. 
یازده: پیامبر در آغاز خطبه اوج عبودیت خود را نشان می‌دهد و با جملات مختلف بیان می‌دارد که بنده‌ای کوچک به درگاه خدای بزرگ است. این گونه جملات، پاسخی است به اهل غلوّ که گاهی عظمت مقام پیامبر را بهانه سخنان باطل خود می‌کنند. 
دوازده: پیامبر، وجود منافقان در زمان خود، خطر آنها و نیرنگ‌هایشان را آشکارا یادآور می‌شوند و شأن نزول بعضی از آیات را که در مورد منافقان است، بیان می‌دارد. این بخش برای همه امت در تمام زمان‌ها هشداری است بزرگ که از این خطر غافل نشوند و آن را دست کم نگیرند. 
سیزده: پیامبر، از خطر جاهلیت جدید آگاه بود،  جاهلیتی که به نام تفسیر قرآن مردم را می‌فریبد و به دام می‌کشد. بدین روی، برای اینکه مردم نسبت به این خطر جدید هشیار باشند، تکلیف تفسیر قرآن را برای مردم روشن کرد. آن گرامی با تأکید بر حدیث ثقلین، همراهی عترت با قرآن را بیان داشت و شاخص روشنی به دست داد که در هر زمان می‌توان تفسیر صحیح را از تفسیر ناروا باز شناخت. 
چهارده: معنای کلمۀ «مولا» در زمان‌های بعد، دستخوش تحریف و تغییر قرار گرفت، به گونه‌ای که منافع دنیایی و قدرت طلبی حاکمان را آسان کند. توضیح اینکه برخی از عالم نماهای وابسته به ستمگران، حدیث غدیر را انکار کردند، اما بعضی دیگر، متن آن را پذیرفتند، ولی کلمۀ کلیدی حدیث غدیر (کلمه مولی) را به معنای دوست، پسر عمو و مانند آن گرفتند تا سلطۀ ظالمان به خطر نیفتد. اما پیامبر، با پیش‌بینی این تحریف عمدی، با بیان دهها جمله معنای کلمۀ «مولی» را به خوبی روشن ساخت که به معنای سرپرست در امور دنیا و آخرت است. این جملات، راه را بر هر فرد منصف نشان داده و حجت را بر هر معاند تمام کرده است. 
پانزده: پیامبر در خطبه غدیر، نه تنها تکلیف امت را در سال‌های نزدیک پس از خود، بلکه در تمام سده‌های بعد نیز روشن کرد. عبارات روشن حضرتش در باره یازده امام که پس از علی(ع) خواهند آمد، به ویژه امام موعود و سرنوشت تاریخ بشر و غلبۀ نهایی نیکان و پاکان بر نابکاران و ستمگران، از درخشان‌ترین جملات خطبه است. ویژگی‌های امام موعود به روشنی در چند جملۀ خطبه بیان شده است.
شانزده: آزموده شدن مردم در امتحان‌های مستمرّ الهی در همه زمان‌ها و در تمام شرایط، نکتۀ دیگری است که پیامبر بر آن تأکید فرمود. این نکتۀ انسان‌ساز همواره فرد را در وضعی نگاه می‌دارد که مراقب اندیشه و رفتار و نیات درونی خود باشد، خدای حکیم را حاضر و ناظر بر خود ببیند و خود را در محضر او بداند. 
هفده: اهمیت حج و مناسک و شعائر آن نیز مورد تأکید پیامبر قرار گرفت. حضرتش به مسلمانان گوشزد فرمود که این عبادت بزرگ الهی را وانگذارند و بدان اهمیت دهند. 
هجده: پیامبر به مردم تذکر داد که خداوند به همگان اختیار داده و آنها را مجبور نساخته است. پس آگاهی را از دست ندهند و اراده را فرو ننهند که سرمایۀ اصلی مردم در همین است. 
ما و غدیر 
مروری بر عناوین هجده‌گانه مباحث خطبه غدیر، هر فرد منصف را به این حقیقت می‌رساند که هر پژوهش و مطالعه‌ای که درباره اسلام انجام شود - از سوی هر کسی، شیعه یا سنی یا غیر مسلمان – از رجوع به خطبۀ غدیر و توجه به خطوط کلی و تذکرات جزئی آن منشور جاودانه بی‌نیاز نیست. حتی کسی که قصد ردّ و انکار اسلام را دارد، پیش از ردّ و نقد، باید اسلام را به خوبی بشناسد و این مهم به سامان نمی‌رسد مگر اینکه بداند پیامبری که اسلام را آورده، پس از بیست و سه سال دعوت آشکار و نهان، در آخرین دیدار عمومی گسترده با مردم، چه نکاتی را به آنها یادآور شده است. 
بدین جهت، بیش از این باید درباره این خطبه اهتمام کرد. ترویج متن خطبه، تبیین مفاهیم آن در سطوح مختلف، نگارش آثار پژوهشی درباره آن، توجه دانشگاهی و حوزوی به آن، ترجمه و توضیح مطالب آن به زبان‌های گوناگون و کارهایی مانند آنها، کمترین وظیفه‌ای است که در برابر آن داریم. درباره غدیر، کارهایی استوار به سامان رسیده است. اشاره به برخی از آنها به عنوان پایان بخش این گفتار مناسب می‌نماید:
کتاب جاودانه الغدیر نوشته علامه امینی رویداد غدیر را در شعر شاعران عرب پی گرفته و به مناسبت شرح اشعار، نکات مهمی بیان کرده است. محمد صحتی سردرودی همین کار را در مورد شاعران پارسی‌گوی سامان داده، البته بدون آن پژوهش‌های سنگین که در کتاب الغدیر می‌بینیم. کتاب حماسۀ غدیر، نوشته استاد محمد رضا حکیمی با اینکه نزدیک به چهل سال از نگارش آن می‌گذرد، هنوز یکی از استوارترین آثار در تبیین حقیقت غدیر و ابعاد ناشناختۀ آن است. کتاب غدیر در آیینه کتاب، کتابنامه‌ای است ویژۀ غدیر نوشته اسماعیل انصاری زنجانی که بارها چاپ شده و هر بار افزوده‌هایی داشته است. نویسنده نزدیک به دو هزار کتاب مختصّ غدیر را در این کتابنامه شناسانده است. در همین زمینه کتاب دیگری توسط احمد حسین زاده نوشته شده که ابتکارهایی نسبت به این کتاب دارد، (مانند معرفی مقالات و نرم افزارها و پایگاه‌های اینترنتی و ...) ولی هنوز به چاپ نرسیده است. آثار متعدد استاد محمد باقر انصاری در باب غدیر و خطبۀ غدیر، در سطوح و شکل‌های متنوع، به ویژه با تکیه بر خطابۀ غدیر، روشن‌تر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد. مانند: اسرار غدیر، خطابۀ غدیر، غدیر در احساس ملت‌ها، چهارده قرن با غدیر و ... . بیشتر این آثار را انتشارات دلیل ما (قم) به چاپ رسانده است. 
یکی از افراد غیر مسلمان که در بارۀ غدیر تلاش جدّی کرده است، پولس سلامه شاعر مسیحی فقید لبنانی (1902 – 1979) است که «ملحمة عید الغدیر» را در 3425 بیت سروده و در ضمن آن به بسیاری از رویدادهای تاریخ اسلام اشاره کرده است. اصل این کتاب بارها چاپ شده است. پژوهشی ارزشمند در مورد آن توسط دکتر سید حسین مرعشی (استاد دانشگاه شیراز) تحت عنوان «حماسه عید الغدیر» نوشته و منتشر شده که نویسنده ضمن آن علاوه بر ویژگی‌های ادبی منظومۀ پولس سلامه، بیست تن از شاعران مسیحی را شناسانده که درباره امام علی(ع) شعر سروده‌اند.» 

captcha