«انحصارگرایی دینی» یکی از مسائلی است که در بسیاری از ادیان به عنوان یک اصل، پذیرفته شده است و به عنوان یکی از شاخصههای دیانت به شمار میرود. انحصارگرایی نمودهای متفاوتی در ادیان دارد. افراطیترین جلوه آن بر این باور تأکید دارد که تنها یک دین در جهان، ما را به رستگاری خواهد رساند و تمام حقانیت در همین یک دین منحصر شده است. مطابق این باور که شاید شکلگیری آن با ایجاد جوامع نخستین و ادیان ابتدایی همزمان باشد، پیروان سایر ادیان همواره در گمراهی به سر میبرند و در دنیای پس از مرگ به تحمل رنج و عذاب، دچار خواهند شد.
تا اینجای کار گرچه یک خطای معرفتشناسانه رخ داده است اما سوای یک اشتباه ایدئولوژیک، نتایج منفی دیگری گریبانگیر بشریت نخواهد شد. انحراف از آنجا آغاز میشود که پیروان انحصارگرایی افراطی، بار رسالت را بر روی دوش خود احساس کنند و انگیزه دعوت پیروان سایر ادیان در نهادشان شعلهور گردد. این رویکرد، همان رویکردی است که میتوان با عنوان انحصارگرایی تبشیری از آن یاد کرد. این جلوه خاص از انحصارگرایی نه تنها فایدهای برای بشریت در پی نداشته است بلکه همواره یکی از عوامل مهم و موثر در برافروختن جنگهای مذهبی در طول تاریخ بوده است و میلیونها انسان را به نابودی سپرده است.
داعش یک نمونه تمام عیار از انحصارگرایی تبشیری است. فهم ناصواب و مغرضانه ابنتیمیه و پیروانش از آیات قرآن کریم و سخنان پیامبر راستین خداوند متعال، در طول سالها به یک مکتب فکری بدل گشت که از قضا، پیروان بسیاری را مفتون خود ساخت. این مکتب انحرافی بعدها دولت تشکیل داد و پس از دیرزمانی پیروان فریفته خود را به قیام مسلحانه و انجام رسالت تبشیری خود فراخواند. در آن زمان بود که هزاران هزار نفر که آرای ابنتیمیه در اعماق ذهنشان تهنشین شده بود و داعیه تکفیر مسلمانان پیرو سایر مذاهب از جمله شیعیان را داشتند، دست به سلاح بردند و تا میتوانستند آتش خشم و نفرت خود را با ریختن خون پاک مومنان و معتقدان به وحدانیت پروردگار متعال خاموش و بلکه شعلهورتر ساختند.
یکی از اهداف اساسی پیامبران الهی از تبلیغ دین و گسترش باور به فرامین پروردگار، تحکیم عدل و داد در میان مردمان و رواج صلح و آموزش زندگی مسالمت آمیز در کنار یکدیگر بود. به فرموده قرآن کریم، خداوند جهانیان را با انواع تفاوتها و اختلافات آفرید، از تفاوت در زبان و خون و نژاد گرفته تا اختلاف در نظارت و سلایق و باورها. و خداوند با فرستادن دین در میان بشریت، روش زندگی مسالمت آمیز و تعامل و تکامل را به ایشان آموخت.
اما پیروان ادیان، همین عنصر وحدت آفرین را نیز دست مایه بروز اختلاف و نزاع کردند و با تکفیر و تفسیق یکدیگر، دستان خود را به خون همدیگر آلوده ساختند. هدف بنیادین دین الهی بر دو پایه استوار است: نخست، ایجاد اعتدال و انتظام در نهاد وجودی انسان که ترکیبی از گرایشات متضاد است و دوم، تعدیل و تنظیم نهاد جامعه که حاصل گردهمایی قبائل و شعوب گوناگون است. اگر این دو هدف به درستی به سرانجام خود برسد، آنگاه هم بُعد شخصی وجود انسان به تکامل میرسد و هم بُعد اجتماعی او کمال خود را در مییابد. در آن زمان میتوان ادعا کرد که اهداف دین و صاحب شریعت به تمامی محقق شده است.
معالاسف که کوبیدن بر طبل توخالی انحصارگرایی افراطی تبشیری و دامن زدن به گزارههای فرقهای و اختلاف آمیز، دین را به عامل مولّد خشونت و علت بروز جنگهای متناوب بدل ساخت. از دین آسمانی عنصری درست کرد که به جای ایجاد نظم و اعتدال بین جوامع و ترویج همزیستی و همگرایی بین ملتها آنان را به نبرد با یکدیگر و ریختن خود یکدیگر تشویق میکند.
تمام این سخنان مقدمه بود برای اثبات یک نتیجه و آن این که کشتار مسلمانان روهینگیا و آتشی که جسم و جان مسلمانان بی دفاع میانمار را در بر گرفته است، یک شعله از آتش گداخته و سوزانی است که از اعتقاد به انحصارگرایی و به تبع آن، مبارزه برای نابود ساختن سایر ادیان و مذاهب منشعب شده است. داعشیان و بوداییان در یک مسیر واحد حرکت میکنند و آن مسیر انحصارگرایی تبشیری است. نکته اینجاست که این مسیر واحد، لاجرم یک روز این دو فرقه را نیز به جان هم خواهد انداخت و پیروان هر دو گروه، کمر به قتل یکدیگر خواهند بست. در آن زمان میتوان مشاهده کرد که چگونه انحصارگرایی دینی، حرث و نسل بشریت را از بیخ و بن بر میکند و دودمان آدمیان را به باد فنا میسپارد.
حتی اگر فرض بالا محقق نشود و با میانجیگری نهادهای بینالمللی، خاکستر آتش افروزی داعش و بودا سرد شود، اما باور به انحصارگرایی، چنان آتش زیر خاکستر است که چندی بعد مجددا از دیاری دیگر سر بر میآورد و فتنه تازهای را بر میانگیزد. روشن است که نتیجه منطقی انحصارگرایی، نزاع همه جانبه ادیان با یکدیگر و ریشهکنی نسل بشریت است، چراکه پیروان همه ادیان تنها دین خود را بر صراط حق و حقیقت میپندارند که اگر جز این میاندیشیدند، پیرو آن دین نمیشدند.
مصطفی شاکری