به گزارش
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)،
چهلمین دوره مسابقات سراسری قرآن همراه با حواشی فراوانی بود که از جمله آنها باید به خداحافظی وحید نظریان از حضور در این مسابقات اشاره کرد، ضمن اینکه اعتراضات بیسابقه شرکتکنندگان به داوری را نیز باید بدان افزود، اما این پایان کار نبود و به نظر میرسد سریال خداحافظیها با این مسابقات ادامه دارد.
علی قاسمآبادی، قاری ممتاز و خوشخوان نیشابوری کشورمان و فینالیست چهلمین دوره مسابقات که سابقه حضورش در این مسابقات به 25 سال رسیده است، یکی دیگر از قاریانی است که طی انتشار متنی، به فاصله چند روز از برگزاری مسابقات، با این رویداد خداحافظی کرده و ضمن برشماری نکاتی پیرامون مسابقات، آییننامه آن و ... قصد دارد، مسیرش را از مسابقات برای همیشه جدا کند، مشروح نظرات این قاری ممتاز و خداحافظی وی که در اختیار ایکنا قرار گرفته است در ادامه ارائه میشود؛یکی از اثرات انقلاب اسلامی در ایران، اقبال عمومی جامعه اسلامی به تلاوت و حفظ قرآن کریم است؛ مزید بر آن توصیه بزرگان نظام به ویژه رهبر عالیقدرمان به تلاوت شایسته قرآن است، نتیجه آنکه بر تعداد قاریان و حافظان و مرتلان قرآن کریم بیش از پیش افزوده شده است؛ الحق و الانصاف انتظاری غیر از این هم نیست. در این مجال بنده به بهانه کنار گذاشتن مسابقات و ورود به مقطعی دیگر از زندگی، مطالبی را در خصوص فضای تلاوت قرآن در کشور، خدمت جامعه قرآنی بیان میکنم، امید است که این نظرات که بعضاً برآیند نظرات بیشتر قاریان عزیز کشورمان است مفید فایده قرار بگیرد و برنامهریزان این موضوع، آنها را در محاسبات آتی خود لحاظ نمایند.
از ابتدای انقلاب اسلامی و حتی قبل از آن مرسوم بوده که قاریان در مسابقاتی که اولین مقطع آن شهرستان است شرکت نموده و در صورت کسب رتبه به استان(طی سالهایی که مرحله منطقهای برگزار میشد) و بعد هم به کشوری راه یافته و در صورت داشتن کیفیت فنی مناسب به عنوان نفرات برگزیده انتخاب و بالطبع صاحب کرسیهای تلاوت در کشور شدهاند.
اما در حال حاضر با توجه به شمار زیاد قاریان به نظر میرسد باید بازنگری اساسی در این شیوه گزینش یا به عبارتی احصاء بهترین قاریان شود. هر چند که در این سالهای اخیر فعالیتهایی در این خصوص صورت گرفته، اما کفایت موضوع را نداشته است. بماند که کشورهای صاحب جایگاه در این عرصه – همچون مصر- اصولاً شأن تلاوت قرآن را مسابقه نمیدانند و حتی برخی این کار را تقبیح هم میکنند و برای کسی که مفتخر به عنوان قاری است شرایطی مثل حافظ کل بودن، داشتن اجازه تلاوت از مشایخ اجازه، آگاهی به قرائات و... قائلند؛ حال اینکه در ایران به صرف اینکه یک نفر در مسابقات از حیث زیباشناختی قرائت خوبی داشته باشد به او لفظ قاری اطلاق میشود!
در سالهای اخیر یک سری فعالیتهایی برای ارتقاء قاریان شکل گرفته است؛ از جمله آنها اقراء است. سنت اقراء یکی از سنتهایی است که از صدر اسلام تاکنون در دیگر ممالک اسلامی رواج داشته است. در این روش، قاری قرآن نحوه تلفظ و ادای دقیق کلمات قرآن را از استاد و شیخ قرائت فرامیگیرد و الفاظ قرآن با دقت و امانت نسل به نسل و سینه به سینه حفظ شده و منتقل میشود. الحمدلله حدود یک سال هست که این سنّت حسنه در کشور ما هم شکل گرفته که شایسته تقدیر است و امید اینکه بزودی این حرکت معنوی با پشتیبانی مسئولین فرهنگی، در تمام کشور جاری و ساری شود.
یکی دیگر از فعالیتها، برای گزینش قاریان کشور، راهاندازی شورای ارزیابی قاریان و مدرسان قرائت قرآن کریم است. قرار بود با پشتوانه سخنان حکیمانه رهبر معظم انقلاب این شورا، قاریان مجرّب کشور را شناسایی و به عنوان سرمایههای معنوی جمهوری اسلامی به دنیا معرفی نماید.
ایشان در جلسهای با حضور فعالان قرآنی در سال 1376 فرمودند: (بحمدالله در این فضایی که در کشور ما، قرآن زیاد رایج شده است و قرّاء و تلاوتگران قرآن زیادند، ما بایستی ـ یعنی این برادرانی که مسئولین بخشهای مختلف قرآنی هستند، انشاءالله این کار را انجام بدهند ـ برای قاری کامل یک حدی بگذاریم؛ هر کسی به این حد رسید، به عنوان یک قاری ممتاز، یا قاری خوب، یا قاری کامل شناخته بشود؛ و همه او را به این عنوان بشناسند. فرض بفرمایید تصدیق معیّنی، مشخصهای به او داده بشود و به این خصوصیت امتیاز پیدا کند. ممکن است برای شناسایی قاریای که به این حد میرسد، لازم باشد که صد جهت رعایت بشود یا اگر صد جهت نباشد ـ مبالغه باشد ـ لازم باشد که دهها جهت رعایت بشود؛ اینها با دقت رعایت بشود ـ بدون هیچ اغماضی ـ کسی که توانست این مرحله را طی بکند، به عنوان یک قاری استاد، قاری ممتاز، قاری برجسته، قاریای که میشود او را مطرح کرد و در مجامع جهانی عرضه کرد، معرفی کنیم. البته این که میگوییم مجامع جهانی، غیر از آن کسانی است که در مسابقات جهانی شرکت میکنند؛ او ممکن است به این حد هم نرسیده باشد، لیکن در مسابقات جهانی شرکت کند، مانعی هم ندارد؛ اما به نظر من کسی که به عنوان قاری جمهوری اسلامی معرفی میشود، بایستی حتماً سطح معینی را احراز بکند؛ که این به عهده آقایانی است که اساتید قرآنند). اما با گذشت شش سال از این طرح عدم اقبال مسئولین و حتّی قاریان به این فعالیت مشهود است که این مسئله باید واکاوی شده و مورد بررسی دقیق قرار گیرد.
آیا مسابقات به اهداف تعیین شده خود رسیده است؟نفس ایجاد رغبت برای انجام فعالیتی فرهنگی، بسیار پسندیده و مورد اقبال است، فلذا مسابقات در ایجاد شور و نشاط فرهنگی در جامعه نقشی سازنده دارد؛ البته جامعه هدف مسابقات، قطعاً همه اقشار مردم نیستند. همه میدانیم که قرآن کریم برای مسابقه نازل نشده است، بلکه قرآن برنامه زندگی در ابعاد مختلف است که دارای مفاهیم بلندی است و برگزاری مسابقات مقدمهای است برای آشنایی جامعه با این مفاهیم. حال آیا با گذشتن 40 دوره از این مسابقات این رؤیا به واقعیت پیوسته؟
آیا آنانی که برگزیدگان این مسابقات شدهاند(در سطوح و مقاطع) نمونههایی قابل عرضه برای جامعهاند؟ مگر نه این است که پیامبر(ص) مبعوث شده برای اخلاق؛ آیا قاریان و حافظان ما همه متخلق به اخلاق قرآنی و نبوی شدهاند؟ بیشک ابتداییترین هدف مسابقات آشنایی مردم با متن قرآن است. آیا این اتفاق افتاده؟ چند درصد مردم آیات قرآن را حفظ کردهاند و یا حتّی توانایی خواندن قرآن از روی مصحف را دارند؟ آیا اهداف ما از برگزاری مسابقات قرآن بهروز شده؟ اینها مباحثی است که به نظر میرسد میتواند دستمایه پژوهشی علمی و میدانی بر اساس آراء و نظرات بزرگان این عرصه باشد.
نفرات برگزیده مسابقات چه میشوند؟بنده به واسطه حضور 25 ساله در مسابقات به ضرس قاطع عرض میکنم حد کمال و آمال یک قاری در جمهوری اسلامی فقط کسب مقام و عنوان شده و پس از آن رها شده؛ برخی به پشتوانه تواناییهای خود و البته برخی هم به پشتوانه برخی مسئولان، جایگاهی در تلاوت پیدا کردهاند و تبلیغ قرآن میکنند؛ اما این برخی به اندازه انگشتان دست میشود؟
چرا برخی از قاریان ما متنعّم از برنامههای زیاد و برخی دیگر عزلتنشین شهرهای خود شدهاند. مگر غیر این است که تمرکزگرایی داد قاریان شهرستانی را درآورده است. چرا توجهها فقط معطوف به یکی دو استان است! پس جایگاه تلاوت در بقیه کشور کجاست! به عزیزی عرض کردم که بودجه مسابقات در کشور ما 20 میلیارد میشود که ایشان در جواب فرمودند: آقا 20 میلیارد پول زیادی است و این عدد را به 10 میلیارد تقلیل دادند. بنده عرض کردم: چرا نصف این بودجه صرف کرسیهای تلاوت نمیشود؟ بعدها از زبان یکی از مسئولین قرآنی کشور متوجّه شدیم این بودجه بیش از 300 میلیارد تومان است.
شنیدم که یکی از دستگاههای نخبهپرور و متولّی برگزاری کرسیهای تلاوت در سال قبل 12 میلیون تومان صرف کرسیهای تلاوت کرده! بالاخره این خروجیهای مسابقات کجا باید تلاوت خود را عرضه نمایند! ناگفته نماند برخی کجفهمیها، قصور و فرصتطلبی برخی خوانندگان قرآن را به قاریان قرآن تعمیم داده و این مسئله را به مادیات گره میزنند؛ در حالی که این موضوع مادی نیست و بطور قطع مدیریتی است و اصولاً بحثی نیست که در صدر اسلام قاریان از بیتالمال سهم داشتهاند.
لذا به نظر بنده نه 50 درصد 300 میلیارد تومان بلکه اگر 10 درصد بودجه برگزاری مسابقات در کشور به برگزاری کرسیهای تلاوت در مساجد و حسینیهها و مدارس و... اختصاص یابد، هم نظرات راهبردی بزرگان نظام همچون مقام معظم رهبری تأمین میشود و هم قاریان و حافظان، محلی برای عرضه تلاوتهای خود یافتهاند.
یکی دیگر از محلهای عرضه تلاوت، صدا و سیما است. همه ما به ایجاد موج رسانهای توسط صدا و سیمای جمهوری اسلامی معتقدیم ولی ما این روزها همچنان تلاوتهای دهه 50 و 60 را در مواعد اذانگاهی میبینیم و میشنویم و نقش جوانان در این بسته فرهنگی تاثیرگذار، هیچِ هیچ است؛ این مسئله دو جواب دارد؛ یا تعداد قاریان کمتر شده که قطعاً اینگونه نیست و یا استانداردها و فیلترهای صدا و سیما دارای اشکال است.
به نظر میرسد جواب دوم صحیح باشد. بنابر این پیشنهاد بنده این است که هم صدا و سیما استانداردهای خود را بهروزتر و قابل فهمتر کند و هم قاریان تلاوتهای خود را به این استانداردها نزدیک نمایند. در غیر اینصورت شائبه برخورد انحصاری با این موضوع مطرح است که بنده بعید میدانم چنین مسئلهای باشد.
چرا فقط مسابقات ایران و مالزی؟هر ساله رسم این بوده و هست که نفر اول به مسابقات ایران، نفر دوم به مسابقات مالزی و بقیه هم با توجه به دعوتنامه و شرایط دیگری به مسابقات کشورهای دیگری اعزام میشوند و این رسم جز یکی دو دوره پابرجا بوده است. در طول این چند ساله قاریان عزیزمان به غیر از مسابقات مالزی و ایران که افتخار آفرین بودهاند در مسابقات کشورهای دیگر همچون سوریه، ترکیه، عربستان، تونس، مراکش، روسیه، فیلیپین، اندونزی، هند و... افتخار آفریدهاند.
ما میبینیم که در مسابقات کشوری که مقدمه حضور نمایندگان جمهوری اسلامی در مسابقات بینالمللی است، اختلاف نمره نفرات چقدر است؛ اختلافاتی کمتر از دو یا سه صدم! پس نتیجه این است که اختلاف فنی شرکتکنندگان در مسابقات بسیار کم است. سوال اینجاست که چرا مسئولان فرهنگی کشور فقط برای رتبههای مسابقات مالزی و ایران اعتبار قائلند؟ به یاد دارم که دوستان خوبی همچون آقایان جعفر فردی و امین پویا در دو یا سه مسابقه غیر از ایران و مالزی رتبه کسب کرده بودند ولی مادامی که رتبه مسابقات مالزی و ایران را کسب نکردند مورد اقبال نبودند.
بماند که در دیگر کشورها چقدر اغراض سیاسی و مذهبی در نمره داوران تاثیرگذار است و همین مسئله باعث عدم رسیدن به رتبه توسط نمایندگان کشورمان است. بنابر این پیشنهاد بنده و خیلی دیگر از قاریان دیگر همچون شهید منا حسن دانش(نفر اول مسابقات تونس) و مرحوم حمید عباسی(نفر سوم مسابقات کویت) این بود که به ارزشهای فنی برگزیدگان مسابقات دیگر کشورها احترام بگذاریم و فضای عرضه تلاوت برای برگزیدگان مسابقات بینالمللی همه کشورها باشد.
اطلاق عنوان بینالمللی برای قاری؛ درست یا اشتباه؟عبارت بینالمللی متضمّن مفهوم ارائه تلاوت فاخر توسط نمایندگان جمهوری اسلامی در محافل بینالمللی است، بنابر این کسانی که در مسابقات رتبهای کسب میکنند، ممکن است الزاماً این شرایط را نداشته باشند؛ هر چند ممکن است، پتانسیل رسیدن به این جایگاه را داشته باشند.
به عنوان مثال ما میبینیم که نمایندگان مصر در مسابقات بینالمللی چقدر از حیث مسائل فنّی قرائت ضعیفاند، ولی بزرگان حال حاضر آنها همچون استادان طاروطی، شحات، هنداوی و... شأن خود را در جایگاهی بالاتر، همچون داوری تلاوتها میدانند. پیشنهاد بنده این است که عنوان بینالمللی براساس معیارهایی ویژه، توسط عالیترین مقام کشور به قاریان میهنمان اعطاء شود و فرد هم در راستای دفاع از این عنوان بکوشد و در واقع نماینده شایسته جمهوری در عرضه تلاوتهای ماندگار در سطح جهان باشد.
فراخوان برای تغییر آییننامهاز جمیع نظرات متسابقین و حتی داوران برمیآید که آییننامه موجود، پاسخگوی مسابقات نیست؛ چراکه سطح فنّی شرکتکنندگان تصاعدی بالا رفته و علیرغم دقّت بسیار داوران، باز هم اعتراضات زیاد است. در مسابقاتی که گذشت قاریان بسیار خوبی در همان مرحله اول حذف شدند. چه بسا این قاریان میتوانستند در مراحل بعدی نتایج بهتری کسب کنند که این مجال برایشان فراهم نشد.
گذشته از آن در این آییننامه، سلیقه داوران نافذ است و برای این موضوع چارهای اندیشه نشده است. بماند که عدم شفافیت در برخی موضوعات، برنامهریزی مسئولان را هم مختل میکند. شما ببینید در مسابقات امسال چه اتفاقی رخ داد؛ 18 یا 20 نفر مرحله نیمه نهایی به 30، 32 و بعد هم به 38 نفر رسید؛ حال، مجری مسابقه با این موضوع چه کند؟
چطور آغاز و پایان برنامه را مشخص کند؟ بنابراین میطلبد نقاط قوت آییننامه موجود تقویت و نقاط ضعف آن بازنگری و اصلاح شود و مناسب است برای اینکار به جوانان اعتماد کنیم و از نظرات آنها هم استفاده کنیم، حتی میتوان برای تدوین یک آییننامه مناسب فراخوان داد و از عموم اهل فن خواست که در بخشهای مختلف آییننامه نظرات بدیع خود را ارائه نمایند.
مسابقات فرسایشی عامل اضطراب و استرس یکی از مسائلی که کیفیت مسابقات را زیر سوال میبرد و حتی مشکلات جسمی را برای متسابقین به وجود آورده است بروز اضطراب و استرس در شرکتکنندگان است. این موضوع طبیعی است و هرجا اسم مسابقه یا امتحان میآید فرد قرین فشارهای عصبی و روحی میشود.
به نظر میرسد علی رغم توجه مسئولین، این مسئله مغفول برنامهریزان شده و باید فکری اساسی برای این موضوع کرد. در مسابقاتی که گذشت دو نفر از متسابقین مرحله فینال قرائت کارشان به بیمارستان کشید! اگر خدای ناکرده اتفاق جبرانناپذیری برای این نخبگان قرآنی مطرح کشور میافتاد، چه کسی جوابگو بود؟
پس در این موضوع باید اندیشید و کارهایی صورت پذیرد. به عنوان مثال سازمان اوقاف میتواند قرعه زمان تلاوت متسابقین را، یک هفته قبل از اجرا به ایشان ابلاغ نماید و زمان رفت و برگشت ایشان بر این اساس تهیه شود. این کار هم استرس متسابقین را کم میکند و هم هزینههای جاری مسابقات را پایین میآورد. عزیزی میگفت لازم است که همه متسابقین از روز اول تا آخر در مسابقات حضور داشته و در صحن اصلی، مستمع تلاوت شرکتکنندگان شود؛ حال اینکه به دلایل مختلف این کار امکانپذیر نیست که در این مجال جای بحث در این موضوع نیست.
لزوم تدوین آییننامه انضباطی داورانبخش عظیمی از برگزاری مسابقات، داوری آن است که بسیار سخت بوده و درصورت قصور، عواقب جبرانناپذیری دارد. ضمن احترام به ساحت همه داوران زحمتکش کشورمان، به نظر میرسد نبود یک آییننامه انضباطی برای داوران از ضعفهای ویژه مسابقات است. به عنوان مثال آیا داوران میتوانند در حین تلاوت یک فرد، نظر شخصی خود را آشکارا برای دیگر داوران بیان کنند؟
آیا این مسئله بر روی دیگر داوران تاثیر ندارد؟ نکات مثبت و منفی جدا بودن اتاق هیات داوران از سالن مسابقات چیست؟ آیا تعریف درستی از شرح وظایف رئیس هیات داوران داریم؟ آیا داوران میتوانند در هنگام تلاوت متسابق، جوابگوی تلفن همراه خود نیز باشند؟ آیا داوران میتوانند نتایج را قبل از مسئولین رسمی مسابقات به گوش شرکتکنندگان یا ارباب جراید برسانند؟ آیا هیئت داوران و هیئت اجرایی نیاز به سخنگو ندارد؟ جواب این سوالات و دیگر ابهامها میتواند در قالب آییننامه انضباطی داوران تدوین شود.
توصیه به قاریان و حافظاندوستان خوبم، الطاف خداوند شامل حال ما شده که با دو واسطه(جبرئیل و پیامبر(ص)) سخنان حق و کلام روح بخشش را به جامعه عرضه میکنیم؛ وظیفه ما قاریان تزریق آرامش معنوی به جامعه است؛ این جایگاه را قدر بدانیم و رفتارمان را متناسب با این جایگاه وضع کنیم.
شما حتماً هم نظر بنده هستید که جایگاه عرضه تلاوت در مسابقات نیست، بلکه در مساجد و حسینیهها و حتّی مراسم جشن و سرور است. بنابر این منتظر برنامهریزی برنامهریزان نباشیم و خودمان فضای تلاوت را حداقل در محل زندگیمان ایجاد کنیم. میبینیم که در مساجد پس از برگزاری نمازهای جماعت، یک صفحه قرآن تلاوت میشود، ما قاریان چقدر در این کار شریکیم؟
اصلاً تا به حال به این مسئله فکر کردهایم که با همکاری مسجد محل هر هفته یک یا دو کرسی تلاوت ایجاد کنیم و در این کرسیها انجام وظیفه کنیم؟ شأن و جایگاه ما را خدا داده و منتی بر هیچکس نداریم، نترسیم و ناراحت نشویم از بیمهری مسئولین کوچکترین مجموعه فرهنگی همچون مسجد و برای ابلاغ کلام خدا جهد و کوشش کنیم.
مگر نه این است که پیامبر اعظم(ص) برای ابلاغ سخن حق سختی و خفّتها کشید ولی آن سختی و مشکلات پیامبر را به عنوان رسول رحمت و مهربانیها در دل بیش از 5/1 میلیارد جمعیت دنیا زنده نگه داشته است. مطمئن باشید اجر تبلیغ و نشر سخن الهی بر دوش حضرت باریتعالی است و سفره پرفیض خداوند بسیار وسیع است و رحمت خداوند توسط انسانها توزیع نمیشود! بلکه فقط به عهده ذات اقدس خود خود خداست.
سخن آخربنده تلاوت قرآن را در محضر اساتید شهرم(نیشابور) آقایان ادیبان، نجفی، تاملی، نقیبی، صمدی و قرائی آغاز کردم و پس از آن در مشهد در خدمت اساتید خوبی همچون برادران فاطمی، مسگری، روغنی و پناهی بودم و در تهران هم از استادان واجب الاحترامی همچون اربابی و علامی(رحمت الله علیهما)، خدام حسینی، مستفید، شهیدیپور، شاهمیوه، ابوالقاسمی، سعیدیان، عباسی و ستودهنیا استفاده کردم.
زیباترین صلوات و درود الهی را نثار روح اساتید فقیدم میکنم و دست تک تک عزیزان در قید حیات را میبوسم و دعاگوی سلامتی و طول عمر با عزّتشان هستم و زین پس هم از نظرات و راهنماییهای ایشان استفاده خواهم نمود. شرکت بنده در مسابقات از باب تعظیم شعائر بوده و با اتمام این دوره ان شاء الله به لطف و توفیق حق و به پشتوانه تجربه 25 ساله آموزش و تلاوت قرآن سعی خواهم نمود که قرائتهای بهتری داشته باشم و از خداوند منان میخواهم که مرا در این راه یاری نماید.
شاید وقتی دیگر
ضمن احترام به تمام اساتید ارجمند قرآن کریم ، باید برای سلیقه گرایی و همچنین بی عدالتی اقلیت اندکی از داوران فکری کرد .
انکار واقعیات دردی را دوا نمی کند