به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، تفسیر قرآن یکی از رویکردهای سنتی به قرآن است. مراد از تفسیر قرآن در علوم اسلامی به توضیح معانی قرآن کریم و استخراج معارف از آن بوده و در ترکیب «علم تفسیر» با یکی از گستردهترین زمینههای علوم اسلامی مواجه میشویم. پاکتچی در دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و در مبانی نظریه تفسیری و ذیل فرایند تفسیر میگوید: تفسیر ایجاد یک معناست، در ارتباط با یک متن که در خلال آن گونهای وابستگی میان معنای تفسیری با متن وجود دارد. بجز مواردی نادر مانند حروف مقطعه عموم آیات در موقعیتی هستند که از آنها معنایی به ذهن متبادر میشود.
این معنا که آن را معنای اولیه یا معنای تبادری مینامیم، بر اساس دانش زبانی و در تبادر عرفی ایجاد میشود و نیاز به فعالیت ویژهای ندارد. آنچه تفسیر نامیده میشود، ایجاد معنای ثانوی یا معنای تفسیری (غیرتبادری) است که حاصل دانش یا مهارتی فراتر از دانش عادی به زبان است. پاکتچی در خصوص زمینههای تفسیر عرفانی میگوید: با آنکه برخی از تفاسیر برجای مانده از سده 2 قمری، گونهای از تفسیر را نشان داد که مشخصا بتواند در ردیف تفسیر عرفانی قرار گیرد. اما از اواسط سده 3 قمری، تفسیر عرفانی شاخهای از تفسیر نویسی پای گرفته، و طی قرون بعد به نحوی پایدار ادامه یافته است.
اگر عرفان را راهی برای شناخت مبتنی بر سیر و سلوک و مجاهدت نفس بدانیم، تفاسیر عرفانی بر این مبنا شکل گرفته است. ابنعربی یکی از مراجع تفسیر عرفانی میگوید: همان طور که تنزیل اصل قرآن بر پیامبر صلی الله علیه و آله از پیش خداوند بوده، تنزیل فهم قرآن نیز بر قلوب مؤمنان از ناحیه او صورت میگیرد. لذا مفسران تفسیر عرفانی مبتنی بر تأویل ظاهر الفاظ قرآن است.تفسیر عرفانی؛ تفسیر انفسی از قرآن حجتالاسلام والمسلمین حسن پویا، عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی در گفتوگو با ایکنا در پاسخ به این پرسش که خصوصیت ویژه تفاسیر عرفانی چیست؟ گفت: تفاسیر قرآن کریم دو جنبه آفاقی و انفسی دارند. عموما عرفا معتقدند که تفسیر عرفانی قرآن، تفسیر انفسی است، یعنی تطبیق آیات به نفس و جان انسان باز میگردد اما تفاسیر آفاقی تفاسیر مشهور دیگری هستند که از ابعاد مختلف فلسفی، کلامی، حدیثی، ادبی و ... به قرآن میپردازند.
وی افزود: مهمترین خصوصیت تفاسیر عرفانی، تفسیر انفسی آیات قرآن است و اینکه تاویلاتی که عرفا به کار میبرند و با عنوان دیگر این تفاسیر را تفسیر اشاری میخوانند، چون بیشتر به اشارات و حقایق قرآن میپردازد، این تفسیر بر اساس روایت معروف امام سجاد است که فرمودهاند: کتاب خدای عزوجل مشتمل بر چهار چیز است: عبارات، اشارات، لطائف و حقائق. تفاسیر عرفانی به اشارات و حقائق پرداختهاند.
جایگاه کشف و شهود در تفسیر عرفانیپویا در پاسخ به این پرسش که جایگاه کشف و شهود در تفسیر عرفانی چیست؟ گفت: بخشی از عارفان که به تفسیر عرفانی و اشاری پرداختند، چنانچه خودشان معترف هستند، از کشف و شهود سرچشمه گرفته است و مرادشان این است که پشتوانه آنها نه استدلال و نه روایتی است بلکه اینها مسائل شخصی و شهود شخصی فرد است که تبلور پیدا کرده است که این میتواند بر اساس ریاضت کشیدن و شهود عرفانی داشتن برای ایشان حاصل شده است، از اینرو میتوان گفت کشف و شهود در تفسیر عرفانی نقش پر رنگی دارد مانند تفسیر ملاصدرا و سیدحیدر آملی پر است از مباحث منبعث از شهود.
عضو هیئتعلمی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی، در پاسخ به این پرسش که چرا در تفسیر عرفانی نماد و نگاه سمبلیک اهمیت زیادی دارد؟ گفت: اساسا یکی از خصیصههای تفاسیر عرفانی این است که به ظاهر عبارات قرآن عملا نمیپردازند، مثلا وقتی در خصوص موسی(ع) و فرعون صحبت میشود، در تفاسیر آفاقی که عبارت را توضیح میدهند، موسی را حضرت موسی(ع) میدانند و فرعون را شخص فرعون و طاغوت میدانند، اما خصیصه تفاسیر عرفانی این است که اینها را به همان اشارهای که کردم، وقتی میخواهند آیات قرآن را در نفس انسان پیاده کنند، نمادهایی از خیر و شر و واقعیتهای درون بشر میدانند. از اینرو حور، غلمان، بوستان، درخت و قصر در بهشت، به همین نمادها بازگردانده میشود. در واقع یک نگاه نمادین، برخاسته از نگاه عرفانی و اشاری به آیات قرآن است.
جایگاه تفسیر نمادین در تفسیر عرفانیپویا تصریح کرد: از این رو گرچه موسی(ع)، موسی(ع) است و فرعون فرعون است، که این مورد انکار نیست اما در این تفاسیر از این بالاتر گفته میشود و ایشان معتقدند اینها علاوه بر اینکه مسائل بیرونی است، نمادهایی است که در درون انسان وجود دارند، شیطانی که در درون انسانهاست و مشخصات فرعونی که وجود دارد، همچنین چون انسان تجلی خداوند است، صفات نیک و بلندی که در وجود اوست را هم شامل میشود. مسائل قیامت هم همین طور است و نمادهای بهشت و جهنم در جهت بیان تجلی اعمال مومنان و کافران و نتیجه راه خیر و شری است که انسان رفته است.
وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به سکوت تفسیر نقلی در جایی که حدیث نباشد، و اهمیت کشف و شهود در ذیل یک آیه، تفسیر عرفانی چگونه صورت میگیرد؟ گفت: معمولا تفاسیر عرفانی به روایات کار ندارند. روایات ما در ذیل آیات آمده است، غالبا به تناسب حال مخاطب این روایات بیان شدهاند و عرفا اساسا در تفسیر عرفانی و اشاری خیلی نگاهشان به روایات نیست، نگاهی کلی به برخی از روایات عرفانی دارند، از این رو در هر آیهای با این نگاه عرفانی تفسیر میکنند و در جایی که کشف و شهود نباشد، به تاویلات مختلفی دست میزنند، اما در آیهای اگر نکتهای نداشته باشند، من سراغ ندارم، زیرا مثلا در تفاسیر ملاصدرا و سیدحیدر آملی و ... در همه آیات نکتهای عرفانی، اخلافی و اشاری یافتهاند و بیان کردهاند و شاید به ندرت جایی بوده است که نکتهای نیابند مگر کسانی که ممکن است آیات کمی را تفسیر کرده باشند، مانند آیتالکرسی و یا آیات نور که در این صورت آیات دیگر در نظر گرفته نشده است.
کیفیت امکان فهم تفاسیر عرفانی
عضو هیئتعلمی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی، در این خصوص که ارزیابی و فهم تفاسیر عرفانی چگونه ممکن است؟ گفت: ما با شناختی که از شخص مفسر داریم، به او اعتماد میکنیم، یعنی کسی که تفسیر اشاری را نگاه میکند، به مشاهدات مفسر نگاه میکند در واقع اعتماد علمی و ایمانی به مفسر دارد و برای مثال اعتمادی به ملاصدرا، سلطانالعلما و ... دارد و اینها را میشناسد و قبول کرده است. تنها یک نکتهای است و آن هم این که کسی اینها را بخواهند و به قول امام(ره) نتواند بفهمند و در این جا نباید تکذیب کند و علمش را به اهلش واگذار کند. در این صورت در این جا اعتماد افراد به اشخاص هست که بر اساس ادعاهای آنها به تفسیر ارج میگذارد و ارزش قائل میشود و جایی که نمیتواند بفهمد نباید، تکذیب کند و باید به اهل خود واگذار کند، مانند بسیاری از عالمان که وارد نشدهاند و گفته ما اینها را نمیفهمیم و نمیدانیم.
نسبت تفسیر عرفانی و تفسیر اخلاقیوی در پاسخ به این پرسش که نسبت تفسیر اخلاقی و تفسیر عرفانی از قرآن وجود دارد؟ گفت: سوال خوبی است، اینکه میگوییم تفسیر عرفانی، غالبا مراد تفسیر عرفان عملی است نه عرفان نظری و فرازهایی که جنبه استدلال دارد، از این رو در اخلاق که از نظر عرفان میتواند همردیف باشد، هم مراد اخلاق عملی مد نظر است که منشا آنها میتواند کشف و شهود و امثال اینها باشد، از این رو اخلاق عملی و عرفان عملی منظور است. امام خمینی(ره) معتقد بودند که خود تفسیر قرآن باید درمان باشد. به نظر ایشان تفسیر قرآن باید به گونهای باشد که نسخه نباشد، بلکه باید عین درمان باشد و همانطور که فرد میخواند مسائل او را حل کند و درمان صفتها ناپسند وی شود و خود به خود انسان را به سمت مقصد اعلی قرآن و نتیجه برساند.
پویا در این خصوص که چه آسیبشناسی میتوان درباره تفاسیر عرفانی داشت؟ گفت: در این خصوص همانطور که اشاره کردید اختلاف نظراتی وجود دارد، این طور نیست که همه افراد نگاه منفی داشته باشند، بله در میان مفسرانی که بیشتر از متکلمین هستند این اعتقاد وجود دارد و منکر میشوند از این رو کسانی را که بین فلسفه و عرفان و مسائل دینی تفکیک میکنند، طبیعی است این مباحث را نمیپذیرند و تنها به روایات و مسائلی که استدلال محکم عقلی پشت آن وجود دارد، توجه میکنند. بنابراین این اختلاف نظر هست و بخشی به هر دلیلی و یا به دلیلی که گفته شد اینها را بر نمیتابند و منکر میشوند و آنها را من در آوردی و ساخته ذهنی افراد میدانند. باید گفت این اختلاف مبنایی است و از قبل باید حل شده باشد که مبانی این افراد و مفسران عرفانی چیست و اگر این اختلاف مبنایی حل نشود، مشکل حل نخواهد شد.
تفسیر عرفانی و بحران معنویتپویا در پایان در پاسخ به این پرسش که تفسیر عرفانی در جهان معاصر چه نقشی در حل بحران معنویت دارد؟ گفت: البته تفسیر عرفانی نقش مثبتی در حل بحران معنویت دارد، اما در یک سطحی میتوان از این مسئله در جریان است. متونی مانند متون ابنعربی و سیدحیدر آملی سنگین است و باید مقداری روانسازی شود و هدف، مقصود و منظور آنها به زبان سادهتر تبیین شود، قطعا چیزی که آنها از معنویت میگویند منشأش قرآن و روایات ائمه(ع) است و در سطح بالاتری از نگاه ظاهری به روایات دارند و قطعا این نوع تفسیر میتواند به حل مشکل معنویت کمک کند، به شرطی که روانسازی صورت بگیرد، تا فهمشان مشکل نباشد.