علی الهبداشتی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، در پاسخ به این پرسش که ممیزه تفسیر عرفانی چیست؟ گفت: تفسیر عرفانی غالبا مبتنی بر تاویل است و عرفا بیشتر اهل تاویل هستند، اما تفسیری که ملاصدرا ارائه داده است بر مبنای فلسفه اوست و بسیاری از چیزهایی که متکلمین و دیگران به عنوان تاویل میدانند، ملاصدرا به عنوان تفسیر و کشف معنا میداند که باید در تفسیر قرآن مورد توجه قرار داد که تفسیر غیر از تاویل است. تاویل مبتنی بر حقائق خارجیهای است که آیات قرآن مبتنی بر آنها هستند و تاویل کار هر کسی نیست.
تفسیر عرفانی مبتنی بر تاویل استالهبداشتی ادامه داد: خداوند از تاویل خبر دارد و اهل عصمت و طهارت، یعنی پیامبر(ص) و معصومین(ع) طهارت دارند؛ بر اساس آیه «لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ: كه جز پاكشدگان بر آن دست ندارند» (واقعه، 79) اگر مسح را معنای رسیدن به حقیقت قرآن لحاظ کنیم، این حقیقت را جز مطهرون که اهل بیت(ع) باشند، نمیدانند، بقیه تنها در حد تفسیر میتوانند به این حقیقت نزدیک شوند.
وی تصریح کرد: تفاسیر مشارب مختلفی دارند؛ مشرب تجربی، کلامی، تاریخی، عرفانی و فلسفی در تفسیر وجود دارد و با توجه به مبانی تفسیری که دارند به سراغ تفسیر میروند و بر آن مبنا قرآن را تفسیر میکنند.
الهبداشتی افزود: یکی از تفاسیر مهمی که انجام شده، توسط مرحوم علامه صورت گرفته که تفسیر قرآن به خود قرآن است که اینجا تاویل غیر از تفسیر است و آنچه ما به آن میرسیم، تفسیر است، یعنی با علومی که در علوم تفسیر و قرآن کسب میکنیم به تفسیر میپردازیم و تاویل امر دیگری است که متعلق به اهل آن است که مورد اشاره قرار گرفت.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم در پاسخ به این پرسش که آیا تاویل توسط غیر آنان ممکن است؟ گفت: در تفسیر تاویلی، مراد دیگری از تاویل میشود. تفسیر عرفانی، مبتنی بر شهود و ذوق است و اینجا تاویل معنای دقیقی که علامه بیان میکند و چه میزان تفسیر است، بحثی جدا از هم هستند. تفسیرهای عرفانی بر اساس مشرب عرفانی شکل میگیرند. در عرفان مباحث و مبانی وجود دارد که بر اساس آن به تفسیر میپردازند و خیلیها میکوشند همان طوری که علامه گفته است، به جای تفسیر تطبیق کنند و مبنای علامه گفته همین است. متکلمین هر تفسیر خلاف ظاهر را تاویل میدانند و یک مشترک لفظی اینجا وجود دارد. بین تاویل به معنای پیشگفته و تاویل عرفانی تفاوت وجود دارد. اینها معتقدند که یک باطنی پشت پرده ظاهر قرآن وجود دارد و مرادشان از تاویل کلامی متفاوت است.
وی تصریح کرد: عرفا میگویند قرآن بر اساس حدیث «إنَّ لِلقُرآنِ ظَهراً و بَطناً، و لِبَطنِهِ بَطنٌ إلی سَبعَةِ أبطُنٍ» از پیامبر اسلام(ص)، دارای بطن است اینکه کدام بطن مربوط به تفسیر است و کدام تاویل است، بحثهای دقیقی در علوم قرآنی است که باید در جای خود بحث شود.
کشف و شهود در تفاسیر عرفانیالهبداشتی در پاسخ به این پرسش که آیا تفسیر عرفانی نسبتی با تفسیر فلسفی دارد؟ گفت: تفسیر عقلی با تفسیر عرفانی متفاوت است. مشرب عرفانی با فلسفی فرق میکند. مشرب عقلی میخواهد بحث را با محاسبات عقلی و برهانی پیش ببرد، اما عرفان شهود است و میگویند این را شهود و دریافت کردم و دیگران هم اگر بخواهند شهود کنند، باید این راهی که بنده رفتهام را طی کرده و شهود داشته باشند.
وی تصریح کرد: شهود یک امر شخصی است، اما فلسفه برهان عقلی و عمومی است. برهان فیلسوف را دیگران باید بتوانند درک کنند و الا فلسفه نیست. اما عارف اگر هیچ کسی نتواند او را درک کنند، باز هم عارف است، زیرا که عرفان امر شخصی و شهودی باشد. ممکن است عرفا شهودهای مشترکی داشته باشند و آن را بیان کنند و بعد بحث عرفان نظری مطرح شود، اما خمیره عرفان با خمیر فلسفه متفاوت است.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم در پاسخ به این پرسش که ملاصدرا عرفان و کشف و شهود را معرفتزا میداند، در این صورت آیا میتوان گفت تفسیر ملاصدرا نزدیک به تفسیر عرفانی است؟ گفت: ما دو شهود داریم؛ ملاصدرا گاهی از شهود عقلی سخن میگوید و اینکه باید وجود را شهود کرد و شهود ملاصدرا گاهی شهود عرفانی است و این شهود با شهود عقلی متفاوت است.
الهبداشتی افزود: عرفا بیشتر شهود را قلبی میدانند. ملاصدرا گاهی از شهود عقلی سخن میگوید و اینکه وجود را باید شهود کرد. شهودی که ملاصدرا در «شواهد الربوبیة» مطرح میکند غیر از شهود عرفانی است که عرفا میگویند. شهود گاهی وقتی که در عرفان و فلسفه استفاده میشود، مشترک لفظی است.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم افزود: البته ملاصدرا از شهود قلبی هم حرف میزند، اما این طور نیست که هر جا او از شهود حرف میزند از شهود قلبی حرف زده باشد. او گاهی میگوید اناره قلبیه که به شهود عرفانی اشاره دارد. از اینرو تفسیر ملاصدرا به تفسیر عرفانی نزدیک است، همانطور که فلسفه ملاصدرا به عرفان نزدیک است.
شهود معصوم؛ ملاک ارزیابی شهود عرفانیوی در پاسخ به این پرسش که آسیبهای تفسیر عرفانی چیست؟ گفت: آسیب تفسیر عرفانی این است که گاهی انسان تخیلهای خود را با شهود در هم میآمیزد. آنجاست که اگر ما بخواهیم یک شهود مطابق واقع داشته باشیم، باید به قول آیتالله جوادیآملی، شهودمان را با شهود معصوم محک بزنیم. باید دید آیا شهود ما با شهود امام معصوم در یک راستاست، در این صورت این شهود مطابق با واقع است اما اگر شهود ما غیر از شهود امام معصوم(ع) است در این صورت مطابق واقع نیست.
الهبداشتی در پایان گفت: برای مثال پیامبر گرامی اسلام(ص) روزی وارد مسجد شد و حارثه بن رنگ باخته است، فرمود «کیف اصبحت» چگونه شب را به صبح رساندی که مالک گفت اصبحت موقنا، پیامبر(ص) فرمود: نشانه یقین تو چیست؟ او پاسخ داد: بهشتیان را در بهشت و جهنمیان را در جهنم میبینیم، یعنی به باطن عالم راه یافتهام. پیامبر(ص) او را تصدیق کرد، نکته مهم این است که پیامبر(ص) گفت این حالت را حفظ کن که بعد از مدتی جنگی پیش آمد و حارثه بن مالک شهید شد.