به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، این روزها پنجاهمین سالگرد تأسیس بازار سرمایه در ایران است. بدون تردید این بخش از اقتصاد کشور در طی این پنجاه سال خدمات شایان توجهی ارائه داده اما به دلیل بانکمحوری اقتصاد ایران، توجه جدی به تواناییهای این بخش همچنان مغفول مانده است و لذا شایسته است با توسعه فرهنگ سهامداری در بازار سرمایه از جانب مسئولان، زمینه برای تأمین مالی گسترده فعالان اقتصادی از سوی این بخش فراهم شود. در طول این سالها مخصوصا از دوران پس از انقلاب اسلامی که همه فعالیتهای اقتصادی در کشور باید منطبق با شریعت مقدس اسلام باشد، تلاشهای بسیاری در راستای تحقق بازار سرمایه اسلامی در کشور و رقابت آن با سایر بازارهای اسلامی صورت گرفته و یکی از این اقدامات، تشکیل کمیته فقهی سازمان بورس و اوراق بهادار است که همه ابزارهای موجود در بازار سرمایه ایران، ابتدا باید در این کمیته مورد بررسی و تصویب قرار گیرد.
به مناسبت پنجاهمین سالگرد تأسیس بازار سرمایه در ایران، با حجتالاسلام والمسلمین حسن نظری، رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و عضو کمیته فقهی سازمان بورس و اوراق بهادار به گفتوگو نشستیم که بخش دوم و پایانی این مصاحبه در ادامه میآید:
برای مشاهده بخش نخست این مصاحبه اینجا کلیک کنید
ابتدا درباره میزان استقبال از اوراق مالی اسلامی همانند مرابحه، استصناع و سایر صکوکی که در بازار سرمایه ما منتشر میشود توضیحاتی ارائه دهید. آیا سرمایهگذاران به خوبی از این ابزارها استقبال میکنند؟
موضوع مهمی که باید مورد توجه قرار داد این است که چون اقتصاد ما وابستگی به درآمدهای نفتی دارد، بنابراین وقتی اوراق به خانواده وزارت نفت و مشابه آن همانند مواد تولید شده از نفت مربوط میشود، وقتی این اوراق وارد بازار میشود، میزان استقبال مردم بسیار زیاد است و در کوتاه مدت، این اوراق فروخته میشود؛ چون پیشبینی میکنند که چه خود نفت و چه مواد مشتق از نفت، پشتوانه محکم اقتصادی دارد.
اما ایران اگر مثلا خودرو یا برخی دیگر از شرکتها وارد میدان میشوند تا اوراقشان را بفروشند همانند اوراق وابسته به شرکتهای نفتی نمیتوانند سهام خود را بفروشند؛ چراکه وقتی نفتیها و زیرمجموعههای آنان، اوراقشان را میآورند، در نتیجه در کوتاهترین زمان ممکن اوراق آنها به فروش میرود و آن هم به خاطر این است که مردم معتقدند آن سهامی که وابسته به نفت است شفافتر است و راحتتر به سود میرسد ولی مردم نسبت به سایر مؤسسات چنین دیدگاهی ندارند.
اتفاقا یکی از انتقاداتی که بعضا سرمایهگذاران دارند در مورد شفافیت در بازار سرمایه بوده و بعضا فسادهایی در عرضههای اولیه رخ داده است. اکنون این وضعیت را چگونه ارزیابی میکنید و به نظر شما، مسئولان سازمان بورس و اوراق بهادار برای بهبود وضعیت و جلب رضایت سهامداران چه اقداماتی باید انجام دهند؟
بنده نمیخواهم بگویم بازار سهام شفاف نیست اما اگر بخواهیم بدون تکلف و بدون تعارف صحبت کنیم و تعارفات لفظی نداشته باشیم باید بگویم که گام اساسی در موفقیت بازار سهام این است که شفافیت را افزایش دهد. بازار سهام میباید شفافیتش را بیشتر کند که در سایه افزایش شفافیت، گسترش اعتماد مردم به خودش را به دنبال داشته باشد و به دنبال اعتماد، بازار شکوفا میشود.
شفافیت باعث میشود سهم بازار سرمایه در اقتصاد کشور بیشتر شده و پولهای سرگردان که هر روز در جایی براساس پیشبینی خود از کسب سود فعال میشود، بیشتر وارد بازار شود اما اگر از شفافیت صحبت میکنیم باید این را قبول کنیم که اگر مؤسسه خصوصی هستیم، اگر بخش عمومی هستیم و اگر هم بخش دولتی هستیم واقعا شفاف عمل کنیم و نقاط مثبت و منفی خود را به خوبی اطلاع رسانی کنیم تا سرمایهگذاران به خوبی اقدام به خرید اوراق کرده و تصمیم گیری کنند.
سؤال مهمی که وجود دارد این است که بودجه سالانهای که اکنون به مجلس فرستاده شده، بخش زیادی از آن وابسته به شرکتهای دولتی است اما آیا نمایندگان مجلس ما از این قسمت از بودجه اطلاع دارند؟ آنان چنین اطلاعی ندارند و صرفا بودجههای جاری سالانه دولت را مورد بررسی قرار میدهند که حدود 360 هزار میلیارد تومان است اما اصل بودجه دولتی بیشتر از 800 هزار میلیارد تومان است. شما از نمایندگان مجلس از ابتدا تاکنون سؤال کنید که آیا اطلاعات شفافی از عملکرد این شرکتها دارید؟
یعنی سهام همه این شرکتها در بورس عرضه شده و شفافیتی هم در عملکرد آنها وجود ندارد؟
نه عرضه نشده، چراکه بورس دارای مکانیزمهای خاص خود است و تا این شفافیت در عملکرد آن شرکتها وجود نداشته باشد اجازه عرضه سهام نخواهند داشت. بنابراین شفافیت موضوع آسانی نیست که به راحتی درباره آن صحبت کنیم. این شفافیت در عین حال که تأثیر زیادی در اقتصادی کشور و رونق آن دارد اما تحقق آن آسان نیست و همه باید بپذیرند که نیازمند شفافیت عملکرد هستند و مثال ساده آن هم همین بودجه سالانه و میزان بررسی آن در مجلس است.
اما گویا دولت بنا دارد از این پس، بودجه را بر مبنای عملکرد توزیع کند. آیا این مسئله نقشی در افرایش شفافیت دارد؟
دولت بنا دارد فقط بخشی از بودجه که در مجلس مورد بررسی قرار میگیرد را عملکردی کند اما تحقق این موضوع درباره همه بودجه کشور، کار بسیار دشواری است و به راحتی امکانپذیر نیست؛ چراکه بافت اقتصادی ما به گونهای است که شرکتهای دولتی، یکی دو تا نیست و وضعیت اقتصادی آنها هم اینگونه است که بعضیها سوددهی دارند و بعضی منشأ ضرر هستند و هزینهها را نمیتوانند تأمین کنند و در نتیجه چون دولتی هستند و میبایست دولت نیاز آنها را تأمین کند بنابراین تحقق شفافیت در عملکرد آنها هم چندان ساده نیست.
یعنی معتقدید باید این شرکتها هرچه سریعتر خصوصی شوند؟
این را هم نمیتوان به طور قطعی تضمین کرد که با خصوصیشدن، عملکرد آنها شفاف شود؛ چراکه حتی شرکتهایی که خصوصی شدهاند، باز هم مدیریت آن دولتی است. آیا شما از خودتان سوال نکردید که شرکت خصوصی به چه علت باید مدیر آن دولتی باشد. ما در زمینه اصل 44 به خوبی عمل نکردیم و به جای خصوصی سازی، عمومیسازی کردیم. اگر شرکت یا نهادی دولتی باشد، لااقل مجلس حق سؤال از دولت را داشت ولی الان حق سؤال از دولت را هم ندارد. بنابراین شفافیت کار سادهای نیست. شما فقط نگوئید که بازار بورس شفافیت دارد یا نه؛ چراکه در مجموع اقتصاد ما شفافیت چندانی وجود ندارد.
به وضعیت مؤسسات مالی و اعتباری نگاه کنید که با اسامی مقدس با مردم چه کردهاند. پول را از مردم گرفتهاند و اسناد آن هم روشن است اما اکنون که مردم مراجعه میکنند آنها میگویند ما پول نداریم و هنوز هم کسی به طور شفاف نگفته است که فلان مؤسسه که پسانداز مردم را جمع کرده و ورشکست شده است علت ورشکستگی آن چیست و الان این پولها کجاست.
الان هم بانک مرکزی سعی در پادرمیانی دارد اما بانک مرکزی چقدر توان دارد که قضیه مؤسسات مالی و اعتباری و اموال مالباختگان را سامان دهد؛ بنابراین شفافیت فقط یک کلمه ساده و بدون زحمت نیست. اگر این شفافیت در اقتصاد ما وجود داشت با چنین مشکلاتی مواجه نبودیم.
سؤال دیگرم مربوط به نقش و جایگاه بازار سرمایه در تحقق اقتصاد مقاومتی است. در اواخر سال 1392 بود که سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی از سوی رهبر معظم انقلاب ابلاغ شد و همه نهادها مکلف به تلاش در این راستا هستند. به نظر شما بازار سرمایه چگونه میتواند نقش خود را در تحقق اقتصاد اقتصاد مقاومتی و مقاومسازی اقتصاد کشور ایفا کند؟
روح اقتصاد مقاومتی این است که اقتصاد کشور تا آنجایی که در توانش هست بتواند روی پای خودش بایستد. اگر میخواهیم اقتصاد به گونهای باشد که بتواند روی پای خودش بایستد و وابستگی به نفت را کم کنیم باید حتما در بازارهای خارج از کشور به عنوان صادر کننده حضور داشته باشیم؛ چون وقتی میتوانیم از اقتصاد نفتی خارج شویم که چیزی را جایگزین نفت کنیم که همان صادرات غیر نفتی است.
تولید داخلی خودمان را هم باید از نظر کمیت و کیفیت افزایش دهیم؛ چون در بازار خارجی، همه نوع کالایی را نمیتوان فروخت. این امر نیازمند حمایت از تولیدکنندگان داخلی است و بازار سرمایه میتواند با تأمین مالی این افراد، نقش مهمی در تحقق اقتصاد مقاومتی ایفا کند. زمانی به یکی از کشورهای همسایه، پیکان را فروختیم اما این پیکان را برگرداندند؛ به خاطر اینکه بازار نداشت. وقتی میتوانیم در بازار خارجی وارد شویم که کالای ما کیفیت داشته باشد تا بتواند رقابت کند.
ما زمانی میتوانیم تولید داخلی را تقویت و اقتصاد مقاومتی را محقق کنیم که بازار سرمایه معطوف حمایت از تولید باشد اما وقتی اقتصاد ما بانکمحور است و بانک در کوتاهمدت کار کرده و فعالیتهایش را در کوتاهمدت متمرکز میکند و نمیتواند همانند بازار سرمایه، نیازهای چندین ساله صنعتگران و تولیدکنندگان را تأمین کند بنابراین مقاوم سازی اقتصاد سخت میشود اما وقتی یک مؤسسه تولیدی نیازمند سرمایه است و میخواهد از طریق بازار سهام، تأمین سرمایه کند، اوراق و سهامش را میفروشد و این دیگر کوتاه مدت نیست.
من وقتی سهام شرکتی را خریدم، تا هر وقتی که خواستم، سهام آن را نگاه میدارم منتها باید شفافیت وجود داشته داشته باشد، نه اینکه به اسم بازار سهام پول جمع کرده و جای دیگر سرمایهگذاری و فعالیت کند. وقتی من آنجا سهام را میخرم، اگر خواستم سهام را نگه میدارم و اگر نیاز داشتم میفروشم و شرکتی که سهامش را فروخته است، باز هم میتواند کار کند اما بانک نمیتواند چنین امکاناتی را برای سرمایهگذاران و تولیدکنندگان داخلی فراهم کرده و همانند بازار سرمایه در اقتصاد مقاومتی نقشآفرینی کند.