به گزارش ایکنا؛ تمامی انسانها دارای استعدادهای بالقوه در زمینههای مختلف هستند که در گام نخست نیازمند اهتمام و توجه به آن استعداد است. گام بعدی پرورش آن با قرارگیری در مسیر درست و بهرهگیری از اساتید مجرب و همچنین حرکت مستمر برای رسیدن به قله و به فعلیت درآوردن آن استعداد است.
لذا در این میان، توجه به رشد استعدادها در زمینههای قرآنی دو چندان است و نقش نهادهای قرآنی و اساتید برجسته تلاوت در این مهم، میتواند نقش محوری داشته باشد که اگر غفلت کنند، یقیناً موجب هدر رفتن استعدادهای ناب خواهد شد، لذا به منظور واکاوی استعدادیابی هنر تلاوت قرآن با «مجید خدایاری»، قاری و مدرس قرآن به گفتوگو نشستیم، پیش از این نیز با غلامرضا شاهمیوه، امین پویا، حسین طرقی، محمد بنیادی، سیدمحسن موسویبلده، علیاکبر توپچی، کریم دولتی، سیدعباس میردادماد، نسرین نافذکلام، هاشم روغنی و... از اساتید و پیشکسوتان قرآنی به گفتوگو در این زمینه پرداختیم. مشروح این گفتوگو را در زیر میخوانید.
ایکنا: ضرورت استعدادیابی در امر تلاوت قرآن چیست؟
اگر بحث استعدادیابی در سازمانها، ادارات، ارگانها و حتی سایر مجامع علمی و ورزشی و هنری نباشد عملا آموزشها چون یکسان ارائه میشود، یکسان نیز دریافت نمیشود. طبیعتا افرادی که زودتر یاد میگیرند و پیشینهای در این زمینه دارند، بر اکثریتی که کندتر و یا دیرتر فرا میگیرند، سبقت خواهند گرفت. در نتیجه در دنیای آموزش افرادی که فراگیری قویتری دارند مزاحم افرادی میشوند که قرار است دیرتر بیاموزند بنابراین برای اینکه این اشکال رفع شود و دوگانگی از بین رود لازم است در هر زمینهای استعدادیابی انجام شود تا افرادی که قابلیت یادگیری در زمان کوتاهتر و یا سرعت یادگیری کمتری دارند از سایرین جدا شوند تا آموزش لازم و با کیفیت خود را دریافت کنند و از این طریق میتوانم از پتانسیل نخبههای هر دوره برای دورههای بعد به خدمت بگیریم. لذا افراد به اندازه ظرفیت یادگیریشان در مدار آموزش قرار میگیرند که این امر در آموزش تلاوت قرآن نیز به همین صورت است و ضرورت دارد.
ایکنا: استعدادیابی در جهت پرورش یک قاری برجسته باید از کجا و از چه سنی آغاز شود؟
امروزه آموزشها بطور عام و مفهوم کلی و به ویژه در دنیای غرب از پایان چهارسالگی آغاز میشود و مفاهیم ابتدایی که ما معمولا در جامعه ایرانی از پدر و مادر دریافت میکنیم در آنجا از طریق معلمان به بچهها آموزش داده میشود و از همان زمان که آموزش شروع میشود استعدادیابی نیز آغاز میشود و لذا بهترین سن برای شناخت استعداد قاری شدن در یک فرد و برای تربیت یک قاری نیز همان سن چهار سالگی و حدود پنج سالگی است.
ایکنا: معیارهای لازم برای اینکه یک فرد به عنوان مستعد، در هنر تلاوت قرآن شناخته شود، کدام است؟
این معیارها میتواند فعالیت کلاسی، نحوه واکنش فرد به آموزشی که دریافت میکند و یا شرکت فعالتر در فعالیتهای گروهی که بین افراد همسن و همسان صورت میگیرد.
ایکنا: مراحل پس از کشف یک استعداد چیست و این استعداد برتر در چه زمینههایی نیازمند ارائه آموزش است؟
طبیعی آموزش صرف صوت، لحن، تجوید و ... شرط لازم است اما کافی نیست و خیلی از چیزهای دیگر نیز لازم است فرد بیاموزد تا به درجه یک قاری شدن برسد، طبیعتا فردی که منسوب به قرآن است از او انتظار میرود که بیشتر و بهتر از دیگر افراد جامعه ادب رفتار و گفتار را و تعهدات پایبندی به فرامین دین را رعایت کند و طبیعتا اگر رعایت نکند موجب بازتاب منفی در سطح جامعه است.
ایکنا: در زمینه نقش جلسات قرآن در زمینه استعدادیابی بفرمایید.
معتقدم آموزشهای قرآن باید سنتی ارائه شود از حدود 70 سال پیش تا کنون مردم عموما در هیئتهای مذهبی که اکثر آنها سیار بود و یا در هیئتهایی که در مساجد و یا تکایا مستقر بودند و به مناسبتهای مختلف مراسم برپا میکردند، مردم حضور پیدا میکردند و آموزشهای دینی را دریافت میکردند حالا از طریق معلم قرآن مکتبخانهای و یا معلم قرآن هیئتی و یا روحانی که آشنا به امور قرآنی بوده است.
به نظرم میآید از اتفاقات بدی که در سالهای اخیر به ویژه دهه اخیر شاهد آن هستیم، این است که هر مهارتی را اگر بیاییم رنگ علمی به آن بزنیم و بخواهیم آن را در قالب کار کلاسیک آموزشی به شیوه غربی ارائه کنیم، دچار اختلالاتی میشود. امروز با دسترسی آسان و سریع به اطلاعات از یک سو از طریق دنیای مجازی و ... ارتباطات غیر جغرافیایی و بدون مرز بین افراد مواجهیم که این مسئله موجب شده بسیاری از نوجوانان و حتی جوانان احساس بینیازی از ارتباط با معلم پیدا کنند و همین مسئله موجب میشود که آموزشها را ناقص دریافت کنند و یا به تدریج فرمانپذیری آموزشیشان را از دست بدهند. این عدم فرمانپذیری آموزشی در دراز مدت موجب میشود که فرد در محیط دانشگاه نیز علیرغم اینکه مجبور است اما به حرف استاد توجه نکند و یا اینکه دروس را فقط فرمایشی و صرف اینکه در آزمون نمره قبولی برای دریافت مدرک داشته باشد، فرا میگیرد چنانکه امروز با این افراد روبرو هستیم که روی کاغذ متخصص هستند اما در عمل کارایی لازم را ندارند.
ایکنا: چه میزان جای خالی و یا ضرورت تأسیس آکادمی قرآنی به منظور کشف و پرورش قاریان، احساس شده است؟
به نظر میآید که در این زمینه نیاز داریم به چیزی شبیه به دانشگاه علمی ـ کاربردی که افراد از دانشسراها و از رشتههای عملی و هنرستانها و فضاهای کارگاهی وارد این مجموعه شوند که ضمن انجام کار، تئوری را فراگیرند نه اینکه ابتدا بیایند تئوری را فراگیرند و سپس عملی کار کنند زیرا فردی که با کار عملی آغاز میکند بهتر میتواند نکات تئوری را بیاموزد. البته نهادهای موجود نیز میتوانند با تغییر نگرش تبدیل به این نهادها شوند.
ایکنا: با توجه به قاریان قرآنی که پس از انقلاب رشد یافتهاند، چقدر از این افراد با توجه به استعدادیابی کشف شدهاند؟
تقریبا هر کدام از بچههایی که به صورت خودجوش و یا تحت توجه ویژه استادشان از چهرههای شاخص قرآنی کشور شدند، به همان نسبت نیز در تبادل و انتقال تجاربشان به نسل بعدی تلاش کردند وکم نگذاشتند اما به نظر میآید که رشد دانش و آگاهی افراد و عدم تعادل و توازن رشد آگاهیشان با کسب مهارتها موجب شده افرادی که در فضای جلسات و سطح جامعه با آنها مواجه هستیم از لحاظ دانش و آگاهی نسبت به مسائل دینی و قرآنی خالی از ذهن هستند اما از لحاظ میزان عمل و پایبندی به اینها تا آن حدی که انتظار میروند، پایبند نیستند.
ایکنا: موفقیت طرحهایی مانند اسوه و شوق تلاوت و ... در زمینه استعدادیابی چه میزان بوده است؟
این برنامهها و سایر طرحها هرچقدر نیز زیاد باشد باز هم کم است.
ایکنا: در خصوص نفش رسانهها در این زمینه نیز بفرمایید.
طبیعتا نقش رسانهها در بزرگنمایی این طرحها و پررنگ کردن آن در جهت آگاهی بخشی به جامعه و به ویژه در جهت ایجاد یک موج و شوق عمومی و انگیزه پایدار در افراد برای اقبال به اینگونه حرکتها که تحت عنوان قرآن جمع شده است، خیلی مؤثر است و همه ما باور داریم مجموعه فعالیتی که در حوزه قرآن انجام شده است اما باز هم کم است با وجود اینکه رادیو قرآن و شبکهای در زمینه قرآن و معارف داریم و رسانههایی نیز در این زمینه داریم اما باز میبینیم که حدود 87 درصد مردم جامعه ما بیسواد قرآنی هستند و باید چیزی به مانند نهضت سوادآموزی که برای ریشهکن کردن بیسوادی در میان مردم جامعه راه افتاد، راه بیافتد که مردم را با مبانی دین آشنا کرد. حتی باسوادهای جامعه و نخبگان و افرادی که دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، چند درصد آنها میتوانند در مقام اثبات و استدلال سه دلیل برای اصول دین (توحید، معاد و نبوت) بیاورند؟ خیلی کم. این نشان میدهد که با وجود این رسانهها اما عموم مردم آموزش صحیح در این زمینه دریافت نکردهاند.
متأسفانه اکثریت مردم جامعه ما ارثی و شناسنامهای مسلمان هستند و در خانواده شیعه متولد شدهاند اما از این مذهب چیز نمیدانند و این ندانستن و کور کورانه تقلید کردن موجب میشود که به راه خطا برویم، راهی که شاید درست بپنداریم و این موجب آسیب زدن میشود.
ایکنا: در کشورهایی نظیر مصر که در تلاوت قرآن صاحب سبک بودهاند به مقوله استعدادیابی چگونه پرداختهاند؟
در دنیای آموزش هنگامی فردی در هر سنی به عنوان نوآموز در فضای کلاسی حضور پیدا میکند و استاد با او بده بستان آموزشی پیدا میکند در این تقابل و نوع واکنش و میزان شرکت فعال آن قرآنآموز در فعالیت یادگیری و یاددهی نشان میدهد که این قرآنآموز چه میزان آمادگی پذیرش علم و هنر و مهارت را دارد.این اصل کلی است ام لزوما اینگونه نیست که استعدادیابی در کشور مصر به شکل دیگر انجام میشده؟! مثلا عبدالباسط مشهور است که هم ولایتی او در رادیو مصر کارهای بوده است و استاد روستای عبدالباسط به او توصیه میکند که طی ایام ماه مبارک رمضان به مسجد رأس الحسین قاهره بیاید و در فعالیتهای مذهبی آنجا شرکت کند و این موجب میشود که طی ساعتی و به درخواست هم ولایتی وی میکروفن را در اختیار عبدالباسط بگذارند که صدای آن موجب شگفتی حاضران و تشویق آنها به ادامه دادن تلاوت وی میشود که گویا یک ساعت تلاوت میکند و سپس راه برایش هموار میشود.
هرچقدر تعداد جلسات زیاد باشد و اساتید مجرب بیشتر در دسترس باشند حتی اگر افراد به صورت نامنظم در این جلسهها حضور پیدا کنند میتوان چهره جدید با توانمندی قاری شدن کشف کرد و لذا معلم با او کار میکند و بعد از اینکه به سطح قابل قبولی میرساند این معلم باید آن شاگرد را به استاد بالاتر معرفی کند تا پیشرفت کند و اگر این کار را نکند و او را در همان سطح نگه دارد به آن شاگرد خیانت میکند.
انتهای پیام