«دیدن این فیلم جرم است»؛ مجالی برای نقد درون گفتمانی
کد خبر: 3788965
تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۱

«دیدن این فیلم جرم است»؛ مجالی برای نقد درون گفتمانی

گروه هنر ــ سینمای ایران سالهاست به دو یا سه گونه سینمایی خلاصه شده است، در این میان امسال فیلمی با عنوان «دیدن این فیلم جرم است» به جشنواره فیلم فجر راه یافت؛ فیلمی که ظرفیت نقدپذیری انقلاب را بازگو می‌کند.

درباره تنوع ژانر و الزام رعایت آن در سینما بار‌ها سخن گفته‌شده، اما عموماً این خواسته در سینمای ما فراموش می‌شود، به‌ویژه در جشنواره‌های «فیلم فجر» فیلم‌هایی روی پرده می‌روند که عمدتاً از موضوعاتی اجتماعی بهره برده‌اند. در چنین شرایطی جشنواره سی‌و‌هفتم سعی کرد تا حدی از این رویکرد فاصله گیرد. گواه این ادعا هم فیلم‌هایی نظیر «دیدن این فیلم جرم است»، «شبی که ماه کامل شد»، «۲۳ نفر» و... است. این اتفاق در جای خود بسیار شایسته است هرچند پیرامون کیفیت تولیدات موردنظر می‌توان بحث کرد.
در این یادداشت فیلمی که می‌خواهیم به آن بپردازیم «دیدن این فیلم جرم است» نام دارد. این فیلم سینمایی را رضا زهتابچیان به‌عنوان کار اول، کارگردانی کرده است. نکته جالب درباره این فیلم صاحب اثر است. حوزه هنری با تولید این فیلم سینمایی روی لبه شمشیر حرکت کرده است، چون موضوعی به‌شدت سیاسی و حساس آن این امکان را به وجود می‌آورد تا جلوی نمایش آن گرفته شود. اتفاقی که برای دیگر فیلم حوزه هنری همچون «روز رستاخیز» هم چند سال پیش رخ داد.
فیلم داستان یک گروگان‌گیری است. یک بسیجی که فرزندش از سوی یک تبعه انگلیسی کشته شده و به همسرش هتک حرمت صورت گرفته، فرد خاطی را در مرکز بسیج به گروگان می‌گیرد و از مسئولان امنیتی می‌خواهد با آوردن یک قاضی امین در همان مکان، مجرم را محاکمه کنند. این قصه شروع اتفاقات جدید است، چون افرادی که به اصطلاح مصالح کشور را درخطر می‌بینند مقابل خواسته این بسیجی می‌ایستند.
در ادامه داستان عموی مهدی زمین‌پرداز(شخصیت بسیجی) که یک سردار سپاه است و نقشش را امیر آقایی ایفا می‌کند وارد قصه شده و باعث می‌شود گروگان‌گیر‌ها و کسانی که به گروگان گرفته‌شده‌اند بدون هیچ آسیبی دستگیر شوند. در این لحظه که بسیجی فکر می‌کند عمویش به وی خیانت کرده، متوجه می‌شود، تازه خود سردار است که می‌خواهد بازی گروگان‌گیری را شروع کند. در همین نقطه  قصه به پایان می‌رسد. کشش‌هایی که در این فیلم وجود دارد تا انتها تماشاگر را با خود همراه می‌کند، البته برخی از اعتراضات فیلم شکلی شعاری دارد، اما همین شعار‌ها هم تا به‌ حال از زبان دیگران شنیده نشده، پس باید به آن توجه کرد.
«دیدن این فیلم جرم است» یکی از الزامات سینمای ایرانعده‌ای بر این باورند حمایت حوزه هنری از این فیلم باعث شده چنین کاری اجازه نمایش پیدا کند، اما مطمئن باشید اگر این سازمان تا به این اندازه قدرت داشت می‌توانست زمینه نمایش «روز رستاخیز» را فراهم کند، البته اینکه چه بخش و نهادی این کار را تولید کرده چندان اهمیت ندارد، بلکه نکته مهم، موضوع فیلم است که بسیار شجاعانه و جسورانه است.
درباره ساختار این فیلم هم می‌توان به چند آیتم اشاره کرد. در ابتدا فیلم‌نامه «دیدن این فیلم جرم است» را باید مدنظر قرار داد. کار‌هایی که موضوعی سیاسی و اکشن دارند به‌شدت به فرم توجه می‌کنند و کمتر به قصه می‌پردازند، اما کارگردان این فیلم سعی کرده با گره‌هایی که به داستان می‌اندازد قدرت پیش‌بینی را از تماشاگر بگیرد. برای همین به‌جرئت باید گفت پایان فیلم را هیچ تماشاگری قادر به حدس زدن نیست. این اتفاق در سینمای ایران بسیار نادر است. در کنار تعلیق و غیرقابل پیش‌بینی بودن قصه باید به شخصیت‌پردازی برخی از نقش‌ها نمره مثبت داد به‌ویژه مهدی زمین‌پرداز و امیر آقایی کاراکتری قوی دارند. در این میان شاید انتقاداتی پیرامون نقش‌های مکمل وجود داشته باشد که تا حدی قابل‌قبول است، اما باید در نظر داشت تریلر‌های سیاسی و اکشن ظرفیت شخصیت‌پردازی برای نقش‌های مکمل را همانند فیلم‌های اجتماعی دارا نیستند، چون بسیاری از بخش‌های فیلم صرف پرداختن به فرم می‌شود.
«دیدن این فیلم جرم است» یکی از الزامات سینمای ایرانیکی دیگر از امتیازات این فیلم به صحنه‌پردازی عالی فیلم برمی‌گردد به نظرم طراحی صحنه و لباس به فیلم کمک بسیار کرده است به‌ویژه پایگاه بسیج به‌خوبی بازسازی‌شده و آدم‌ها نیز به‌واسطه پوششان به‌نوعی رفتارشان را توجیه می‌کند، حتی در برخی مواقع پوشش، نقش نقادانه دارد. برای مثالی فردی که ادعای حزب‌اللهی بودن را دارد در بخشی از فیلم نشان می‌دهد ایمانش به آنچه فریاد می‌زند واقعی نیست.
بحث دیگر به بازیگری در این فیلم مربوط می‌شود. در فیلم‌های سیاسی به‌ویژه تولیدات سال‌های اخیر عمده کار‌هایی که در این رابطه تولید شده‌اند به دلیل بازی‌های ضعیف نتوانستند آن‌گونه که باید دیده شوند، درصورتی‌که در فیلمی نظیر «آژانس شیشه‌ای» ما نقطه اوج بازیگری را شاهد بودیم. در «دیدن این فیلم جرم است» نیز خوشبختانه بازی‌ها شکلی کارتونی ندارد، برای همین هم تماشاگر نسبت به آن واکنش منفی نشان نمی‌دهد.
به عنوان مثال، فیلم‌هایی نظیر «قلاده‌های طلا» یا «پایان‌نامه» جدا از تمام ضعف‌هایشان بازی‌های بسیار بدی داشتند برای همین در زمان نمایش فیلم در جشنواره صدای خنده تماشاگران بیش از صدای فیلم شنیده می‌شد، اما این اتفاق برای فیلم زهتابچیان رخ نمی‌دهد این ویژگی است که از آن می‌توان به‌عنوان امتیاز فیلم نام برد.
«دیدن این فیلم جرم است» یکی از الزامات سینمای ایراننکته دیگری که در برخی نقد‌ها پیرامون این فیلم آمده است به تشابهات «دیدن این فیلم جرم است» به «آژانس شیشه‌ای» مربوط می‌شود، نقدی که به نظر می‌رسد قابل‌قبول نیست، چراکه برخی موضوعات هستند که همیشه در سینما بازگو شده‌اند، اما به دلیل فضای جذابی که دارند بازهم درباره آن‌ها فیلم ساخته می‌شود. برای مثال جزیره و زندان دو لوکیشن هستند که هیچ‌گاه تکراری نمی‌شود. بگذارید مثال دیگری بزنیم؛ زمانی که «آژانس شیشه‌ای» روی پرده رفت این نقد به فیلم وارد شد که از فیلم «بعدازظهر سگی» کپی به‌عمل‌آمده است، زیرا قصه درباره گروگان‌گیری است. نقدی که اگر درست باشد باید فیلم «بعدازظهر سگی» را هم تقلید از فیلم‌هایی که درگذشته با همین موضوع ساخته‌شده‌اند، دانست. با این توضیح باید گفت مهم نیست که کلیت قصه چند بار بازگو شده، چون این شکل روایت است که زیبا بودن یک اثر سینمایی را تضمین می‌کند.
نکته پایانی پیرامون فیلم دیدن این فیلم است، این است که این کار شاید یک اثر ایده‌آل در ژانر سیاسی نباشد، اما قدمی قابل‌تأمل است که ساختار‌های حرفه‌ای را در حد توان فیلم‌ساز رعایت کرده است، حتی می‌توان گفت در برخی بخش‌های فیلم بیش از توان سینمای ایران صرف کیفیت فیلم شده است. حرف آخر این‌که در این فیلم این پیام اشاعه داده می‌شود که در چهل‌سالگی انقلاب به چنین ظرفیتی رسیده‌ایم که قادریم به این شکل برخی از نهادهای دولتی و امنیتی را نقد کنیم.
به قلم داود کنشلو
انتهای پیام
captcha