آرمانشهر اسلامی؛ هدف اصلی و بزرگ شریعتی
کد خبر: 3820703
تاریخ انتشار : ۲۹ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۲۱
یادداشت وارده/

آرمانشهر اسلامی؛ هدف اصلی و بزرگ شریعتی

گروه اجتماعی ــ آرمانشهر اسلامی، هدف اصلی و بزرگ شریعتی بود، این متفکر دینی، بی‌آنکه راه رسیدن به آن را دقیقا نشان دهد، خطوط کلی این مسیر را با تکیه بر چهره‌های اصیل اسلامی برجسته ساخت.

آرمانشهر اسلامی، هدف اصلی و بزرگ شریعتی

سید‌حسین طباطبایی، مدرس دانشگاه سمنان به‌مناسبت سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی یادداشتی را در اختیار این خبرگزاری قرار داده است که در ادامه می‌خوانیم:

بیش از چهار دهه است که علی شریعتی رخ در نقاب خاک کشیده اما همچنان بازار گفت‌و‌گو و گاه جدال پیرامون آثار و گفتار وی پرشور و پرهیاهو است، علی شریعتی در شمار شخصیت‌های جامع و پیچیده تاریخ معاصر ایران است که بسان یک منشور چندوجهی، نگریستن به وی تنها از یک جنبه و از منظری بسته، سیمای فکری وی را به تمامه آشکار نخواهد ساخت.
شریعتی مصداق حقیقی «فرزند زمان خویشتن» بود. زیست‌محیط شریعتی از وجود وی، یک شاعر سیاسی انقلابی مذهبی عرفانی هنری ساخته و حقیقت این است که به هنگام تحلیل شخصیت علی شریعتی ابتدا باید مشخص کرد قرار است درباره کدام شریعتی بحث شود؟ شریعتی شاعر، جامعه‌شناس، هنرمند، مورخ، دین شناس، ایدئولوگ اسلامی، ...؟ زیرا شریعتی در هر کدام از این رشته‌ها جلوه‌ای خاص و گفتمانی ویژه دارد.
یکی از واژگان کلیدی پرکاربرد در آثار اجتماعی و دینی شریعتی، «دیالکتیک» است، شریعتی این واژه را با تمام وجود خویش، وجدان کرده زیرا زمانه شریعتی زمانه تقابل روشنفکر، مرتجع، فُکُلیسم - اُمُلیسم، مذهبی ـ چپ و ... است. و خارج از این مرزبندی های دوقطبی و متخاصم، دسته دیگری یافت نمی‌شد.
در یک چنین فضایی شریعتی از دانشگاه لائیک برخاست و تمام‌قد در خدمت مذهب قرار گرفت. به قول خودش: «نان دنیا خورد و کار دین کرد».
منتقدین و مخالفین فکری شریعتی نیز در یک طیف بسیار گسترده فکری واقع شده‌اند، از دست راست‌ترین نهادها و چهره‌های دینی گرفته تا سران جبهه چپ و مارکسیست‌ها جزء این مخالفان هستند.
راز اینکه هم جبهه مذهبی و هم گروه روشنفکر انتلکتوئل در برابر علی شریعتی جبهه‌گیری کردند در آراء و افکار شریعتی است، وی با تکیه بر الگوی نجات اسلامی و به‌ویژه شیعی، به بیان اصول تئوریک شیعه مانند یک حزب به معرفی بزرگان شیعی به‌عنوان اسوه‌های مقاومت و رهایی پرداخت.
اینکه می‌بینیم برخی به شریعتی لقب «مارتین لوتر» ایرانی را داده‌اند، گویای رویکرد اصلاح‌طلبانه و قرائت تازه وی از مبانی و مبادی دینی است که گاه با قرائت سنتی و رایج روحانیان زاویه یافته است که بعدها ایدئولوژیزه کردن دین را در شمار یکی از نقدهای اساسی بر این مورخ اندیشمند برشمردند.
نگاه شریعتی با نگاه سنتی روحانیت فاصله‌ای گاه در حد تناقض داشت، خود وی در کتاب بسیار خواندنی «شیعه علوی و شیعه صفوی» متذکر این نکته شده که بر همین اساس نظریه امت و امامت با آن تلقی خاص امروزین، در دهه چهل و پنجاه شمسی توسط شریعتی پرورده شد و بسا که انقلاب اسلامی سال 57، مولود و محصول همان نظریه و برآمده از آرای اسلامی این بزرگ معلم انقلاب باشد.
زندگی اجتماعی شریعتی به یک تراژدی شباهت دارد زیرا وی پیوسته در محیطی چندگانه توام با اضطراب و آشفتگی و نوسان زیسته که این عدم انسجام در جای جای آثار وی هویدا است.
آرمانشهر اسلامی، هدف اصلی و بزرگ شریعتی بود، این متفکر دینی، بی آنکه راه رسیدن به آن را دقیقا نشان دهد، خطوط کلی این مسیر را با تکیه بر چهره‌های اصیل اسلامی برجسته ساخت.
نکته برجسته و شایان توجه در آثار شریعتی، قلم ادبی و نثر بسیار شیوا و رسایی است که اکثر نوشته‌های وی بدان آراسته است. تا جایی که شاید با کمی اغماض، بتوان وی را صاحب گونه‌ای خاص از نثر پارسی معاصر برشمرد.
اگر دکتر علی شریعتی را بخواهیم در یک کلام تعریف کنیم، شاید «معلم انقلاب» بهترین نمودگار و بیان‌کننده جامع ابعاد وجودی وی باشد که به قول رهبر فرزانه انقلاب، بر خلاف آنچه همگان تصور می‌کنند، یک چهره همچنان مظلوم است.

انتهای پیام

captcha