به گزارش ایکنا؛ رهبر معظم انقلاب در درس اخیر خارج فقه به شرح حدیثی درباره مردمی بودن پیامبر(ص) و سیره و رفتار ایشان در مقابل مردم به ویژه اقشار مستضعف و ضعیف پرداختند.
قرآن کریم نیز در آیات متعدد به بیان سیره مردمی پیامبر(ص) و بیان ویژگی های اخلاقی ایشان پرداخته است که بیانگر مفهوم واقعی و نه شعاری مردمی بودن حاکمان باشد که میتواند به منزله تمایز میان مردمفریبی (پوپولیسم) و مردممداری مد نظر قرار بگیرد.
یکی از آیات مهم و معروف قرآن آیه 159 سوره مارکه «آل عمران» است که علاوه بر تبیین اصل اساسی مشورت با مردم در حکمرانی به منزله یکی از اصول مردمی بودن مسئولان، اخلاق نرم و محبتامیز پیامبر(ص) را نیز به منزله اصل اساسی در جذب مرم به اسلام بیان کرده است:
متن آیه: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»
ترجمه آیه: «پس به [بركت] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُرمِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و در كار[ها] با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، زيرا خداوند توكلكنندگان را دوست مىدارد.»
دراین آیه خداوند متعال ضمن تبیین ویژگیها و خصایص اخلاقی پیامبر(ص) در واقع سه شاخصه مردمی بودن را نیز بیان فرموده که میتوان آنها را به مثابه مؤلفههای حکمرانی شایسته نیز در نظر گرفت؛ مهربانی با مردم یا به عبارت امروزی تعمیق روابط مسئولان با جامعه، گذشت از خطاهای مردم یا انعطافپذیری، سعهصدر و بالا بودن آستانه تحمل حکومت نسبت به مردم و مشورتپذیری حکومت یا فراهم کردن زمینه طرح پیشنهادات، انتقادات و اعتراضات از سوی آحاد مختلف مردم و استفاده از آنها.
مجموعه این اصول و مؤلفهها در حقیقت نشانه مردمی بودن مسئولان و حاکمان است که البته قطعاً شامل ویژگیهای دیگری نیز خواهد شد که در این آیه این سه ویژگی مطرح شده است.
آیتالله العظمی مکارم شیرازی در تفسیر این آیه آورده است که «گرچه در اين آيه يك سلسله دستورهاى كلى به پيامبر(ص) داده شده و از نظر محتوى مشتمل بر برنامههاى كلى و اصولى است ولى از نظر نزول درباره حادثه (احد) است زيرا بعد از مراجعت مسلمانان از احد كسانى كه از فرار كرده بودند، اطراف پيامبر (صلى اللّه عليه و آله را گرفته و ضمن اظهار ندامت تقاضاى عفو و بخشش كردند.
خداوند در اين آيه به پيامبر صلى اللّه عليه و آله دستور عفو عمومى آنها را صادر كرد و پيامبر صلى اللّه عليه و آله با آغوش باز، خطاكاران توبه كار را پذيرفت . در آيه فوق ، نخست اشاره به يكى از مزاياى فوق العاده اخلاقى پيامبر (ص) شده و مى فرمايد: (در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم مهربان شدى در حالى كه اگر خشن و تندخو و سنگدل بودى از اطراف تو پراكنده مى شدند).
(فظ) در لغت به معنى كسى است كه سخنانش تند و خشن است و (غليظ القلب ) به كسى مى گويند كه سنگدل مى باشد و عملا انعطاف و محبتى نشان نمىدهد بنابراين، اين دو كلمه گرچه هر دو به معنى خشونت است اما يكى غالبا در مورد خشونت در سخن و ديگرى در مورد خشونت در عمل به كار مىرود و به اين ترتيب خداوند اشاره به نرمش كامل پيامبر صلى اللّه عليه و آله و انعطاف او در برابر افراد نادان و گنهكار مىكند.
سپس دستور مىدهد كه: (از تقصير آنان بگذر و آنها را مشمول عفو خود گردان و براى آنها طلب آمرزش كن)؛ يعنى نسبت به بىوفایىهایى كه با تو كردند و مصائبى كه در اين جنگ براى تو فراهم نمودند از حق خود درگذر و من براى آنها نزد تو شفاعت مىكنم و در مورد مخالفتهایى كه نسبت به فرمان من كردند، تو شفيع آنها باش و آمرزش آنها را از من بطلب!
به عبارت ديگر آنچه مربوط به حق تو است عفو كن و آنچه مربوط بحق من است من مى بخشم پيامبر صلى اللّه عليه و آله به فرمان خدا عمل كرد و آنها را بطور عموم مشمول عفو خود ساخت .
روشن است كه اينجا يكى از موارد روشن عفو و نرمش و انعطاف بود و اگر پيامبر(ص) غير از اين مىكرد زمينه براى پراكندگى مردم كاملا فراهم بود، مردمى كه گرفتار آن شكست فاحش شده بودند و آن همه كشته و مجروح داده بودند (اگر چه عامل اصلى همه اينها خودشان محسوب مى شدند) چنين مردمى نياز شديد به محبت و دلجویى و مرهم گذاشتن بر جراحات قلبى و جسمى داشتند، تا به سرعت همه اين جراحات التيام پذيرد و آماده براى حوادث آينده شوند.
موضوع مهم ديگر اينكه آيه فوق به يكى از صفات مهم كه در هر رهبرى لازم است شده و آن مسئله گذشت، نرمش و انعطاف در برابر كسانى است كه تخلفى از آنها سرزده و بعدا پشيمان شدهاند، بديهى است شخصى كه در مقام رهبرى قرار گرفته اگر خشن و تندخو و غير قابل انعطاف و فاقد روح گذشت باشد به زودى در برنامههاى خود مواجه با شكست خواهد شد و مردم از دور او پراكنده مىشوند و از وظيفه رهبرى باز مىماند و به همين دليل على (ع) در يكى از كلمات قصار خود مىفرمايد: (آلة الرياسة سعة الصدر؛ وسيله رهبرى گشادگى سينه است).
بعد از فرمان عفو عمومى، براى زنده كردن شخصيت آنها و تجديد حيات فكرى و روحى آنان دستور مىدهد كه: (در كارها با آنها مشورت كن و رأى و نظر آنها را بخواه؛ و شاورهم فى الامر).
اين دستور به خاطر آن است كه پيامبر(ص) همانطور كه اشاره كرديم قبل از آغاز جنگ احد در چگونگى مواجهه با دشمن با ياران خود مشورت كرد و نظر اكثريت بر اين شد كه اردوگاه، دامنه احد باشد و ديديم كه اين نظر، محصول رضايت بخشى نداشت . در اينجا اين فكر به نظر بسيارى مىرسيد كه در آينده پيامبر (ص) نبايد با كسى مشورت كند. قرآن به اين طرز تفكر پاسـخ مىگويد و دستور مىدهد كه باز هم با آنها مشورت كن هر چند نتيجه مشورت در پارهاى از موارد، سودمند نباشد زيرا از نظر كلى كه بررسى كنيم منافع آن روى هم رفته به مراتب بيش از زيانهاى آن است و اثرى كه در آن براى پرورش فرد و اجتماع و بالا بردن شخصيت آنها وجود دارد از همه اينها بالاتر است .
اكنون ببينيم پيامبر صلى اللّه عليه و آله در چه موضوعاتى با مردم مشورت مى كرد. گرچه كلمه (الامر) در (شاورهم فى الامر) مفهوم وسيعى دارد و همه كارها را شامل مى شود ولى مسلم است كه پيامبر (ص) هرگز در احكام الهى با مردم مشورت نمىكرد بلكه در آنها صرفا تابع وحى بود.
بنابراين مورد مشورت، تنها طرز اجراى دستورات و نحوه پياده كردن احكام الهى بود و به عبارت ديگر پيامبر (ص) در قانونگزارى، هيچ وقت مشورت نمىكرد و تنها در طرز اجراى قانون نظر مسلمانان را مىخواست و لذا گاهى كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله پيشنهادى را طرح مى كرد مسلمانان نخست سؤال مى كردند كه آيا اين يك حكم الهى است و يك قانون است كه قابل اظهار نظر نباشد و يا مربوط به چگونگى تطبيق قوانين مىباشد؛ اگر از قبيل دوم بود اظهار نظر مىكردند و اگر از قبيل اول بود تسليم مىشدند.
چنانكه در جنگ بدر لشكر اسلام طبق فرمان پيغمبر (ص) مى خواستند در نقطهاى اردو بزنند يكى از ياران بنام (حباب بن منذر) عرض كرد: اى رسول خدا (ص) اين محلى را كه براى لشگرگاه انتخاب كرده ايد طبق فرمان خدا است كه تغيير آن جايز نباشد و يا صلاحديد خود شما مى باشد. پيامبر (ص) فرمود: فرمان خاصى در آن نيست، عرض كرد: اينجا به اين دليل و آن دليل جاى مناسبى براى اردوگاه نيست دستور دهيد لشكر از اين محل حركت كند و در نزديكى آب براى خود محلى انتخاب نمايد پيغمبر اكرم (ص) نظر او را پسنديد و مطابق رأى او عمل كرد.
موضوع مشاوره در اسلام با اهميت خاصى تلقى شده و پيغمبر اكرم (ص) با اين كه قطع نظر از وحى آسمانى آنچنان فكر نيرومندى داشت كه نيازى به مشاوره نداشت براى اينكه از يكسو مسلمانان را به اهميت مشورت متوجه سازد تا آن را جزو برنامههاى اساسى زندگى خود قرار دهند، و از سوى ديگر، نيروى فكر و انديشه را در افراد پرورش دهد، در امور عمومى مسلمانان كه جنبه اجراى قوانين الهى داشت (نه قانونگزارى ) جلسه مشاوره تشكيل مىداد و مخصوصا براى رأى افراد صاحبنظر ارزش خاصى قائل بود، تا آنجا كه گاهى از رأى خود براى احترام آنها، صرفنظر مىنمود چنانكه نمونه آن را در جنگ (احد) مشاهده كرديم و مى توان گفت يكى از عوامل موفقيت پيامبر (ص) در پيشبرد اهداف اسلامى همين موضوع بود.
سپس قرآن در ادامه مى افزايد: (به هنگام تصميم نهائى بايد توكل بر خدا داشته باشى؛ فاذا عزمت فتوكل على الله )؛ همان اندازه كه به هنگام مشورت بايد، نرمش و انعطاف به خرج داد، در موقع اتخاذ تصميم نهایى بايد قاطع بود، بنابراين پس از برگزارى مشاوره و روشن شدن نتيجه مشورت، بايد هرگونه ترديد و دودلى و آرای پراكنده را كنار زد و با قاطعيت تصميم گرفت و اين همان چيزى است كه در آيه فوق از آن تعبير به عزم شده است و آن تصميم قاطع مى باشد.
قابل توجه اينكه در جمله بالا مسئله مشاوره به صورت جمع ذكر شده (و شاورهم) ولى تصميم نهایى تنها به عهده پيامبر (ص) و به صورت مفرد ذكر شده (عزمت). اين اختلاف تعبير، اشاره به يك نكته مهم مىكند و آن اينكه: بررسى و مطالعه جوانب مختلف مسائل اجتماعى ، بايد به صورت دسته جمعى انجام گيرد، اما هنگامى كه طرحى تصويب شد بايد براى اجراى آن، اراده واحدى به كار افتد. در غير اين صورت هرج و مرج پديد خواهد آمد، زيرا اگر اجراى يك برنامه بوسيله رهبران متعدد، بدون الهام گرفتن از يك سرپرست صورت گيرد، قطعا مواجه با اختلاف و شكست خواهد شد و به همين جهت در دنياى امروز نيز مشورت را بصورت دسته جمعى انجام مى دهند، اما اجراى آن را بدست دولتهایى مىسپارند كه تشكيلات آنها زير نظر يك نفر اداره مىشود.
موضوع مهم ديگر اينكه جمله فوق مى گويد: (به هنگام تصميم نهایى بايد توكل بر خدا داشته باشيد) يعنى در عين فراهم نمودن اسباب و وسائل عادى، استمداد از قدرت بى پايان پروردگار را فراموش مكن. از اين آيه استفاده مى شود كه توكل بايد حتما بعد از مشورت و استفاده از همه امكاناتى كه انسان در اختيار دارد قرار گيرد.»
روشن است که از این آیه میتوان در ابعاد و جنبههای گونگون استفاده کرد؛ اما یکی از جهات مهم بهرهبرداری آن تبیین مفهوم مردمی بودن و اصول حکمرانی شایسته بر محور آموزههای دینی است. در واقع این آیه بایدهای حکمرانی شایسته؛ مهربانی، گذشت، انعطاف و مشورت کردن مسئولان با مردم و نبایدهای حکمرانی شایسته؛ تندخویی و قساوت قلب حاکمان را مطرح میکند.
در واقع اجرای این الگوی قرآنی از سوی مسئولان و کارگزاران جامعه اسلامی علاوه بر پیوند بیشتر و وثیقتر مردم با آنها و حل آسیب و خطر شکاف دولت و ملت، به تقویت مشروعیت حکومت در نزد مردم از یک سو و رشد و بلوغ فکری و سیاسی اقشار مختلف جامعه با نظرخواهی و مشورت گرفتن حکومت با آنان میشود که حرکت هماهنگ این دو بال در نهایت به تحقق حکمرانی علوی و نبوی و شکلگیری دولت و جامعه اسلامی به منزله مقدمه تحقق تمدن نوین اسلامی میانجامد.
در پایان نکاتی که حجتالاسلام و المسلمین قرائتی پیرامون این آیه در تفسیر نور بیان کرده اشاره می شود؛
ـ نرمش با مردم، يك هديه الهى است.
ـ افراد خشن و سختگير نمىتوانند مردمدارى كنند.
ـ نظام حكومتىاسلام، بر مبناى محبّت و ارتباط تنگاتنگ با مردماست.
ـ رهبرى و مديريّت صحيح، با عفو و عطوفت همراه است.
ـ خطاكارانِ پشيمان و گنهكاران شرمنده را بپذيريدو جذب كنيد.
ـ ارزش مشورت را با ناكامىهاى موسمى ناديده نگيريد.
ـ پيامبر وظيفه داشت با مردم حتى آنان كه در گذشته لغزش داشتهاند نيز مشورت كند.
ـ ظلمى را كه به تو كردند، عفو كن؛ «فَاعْفُ عَنْهُمْ» براى گناهى كه نسبت به خدا مرتكب شدند، طلب آمرزش كن؛ «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ» در مسائل سياسى اجتماعى، آنان را طرف مشورت خود قرار ده. «وَ شاوِرْهُمْ».
ـ استغفارِ پيامبر درباره امّتش، به دستور خداست. پس مورد قبول نيز هست.
ـ مشورت كردن، منافاتى با حاكميّت واحد و قاطعيّت ندارد.
ـ در كنار فكر و مشورت، توكّل بر خدا فراموش نشود.
ـ ابتدا مشورت و سپس توكّل، راه چارهى كارهاست، خواه به نتيجه برسيم يا نرسيم.
انتهای پیام