برای موفقیت و پیروزی در مسیر تربیت سالم و اسلامی بسیار اهمیت دارد تا موانع خطرناک و ویرانگر برداشته شود که گاهی این موانع از سوی والدین ایجاد میشود و همانند سدی جلوی پیشرفت و تعالی فرزندان را میگیرد.
ندادن مسئولیت به کودکان موجب تضعیف مهارتهای دینی و زندگی میشود و کودکان را از تشکیل یک زندگی مستقل دور نگه میدارد و موجب تقویت بیمسئولیتی و وظیفهنشناسی و حتی قدرنشناسی در کودکان میشود.
یکی از مهمترین و باارزشترین شاخصهای تربیت اسلامی در سبک زندگی قرآنی، حفظ عدالت و انصاف در تمام مراحل زندگی است. به طور قطع این شاخص دینی و قرآنی باید جزء مهمترین ارکان اصولی تربیتی باشد و در خانه و خانواده به درستی رعایت شود. در منابع اسلامی نیز مورد تأکید قرار گرفته است: «اِعْدِلُوا بَیْنَ اَوْلادِکُمْ کَما تُحِبُّونَ اَنْ یَعْدِلُوا بَیْنَکُمْ فِی الْبِرِّ وَ اللُّطْفِ؛ با فرزندانتان به عدالت رفتار کنید، همانگونه که دوست دارید دیگران در میانتان در نیکی و لطف به عدالت رفتار کنند».
حجتالاسلام والمسلمین حسین شورورزی، سطح 3 مشاوره اسلامی حوزه علمیه، مسئول طرح استعدادیابی فرایندی حوزههای علمیه و معاون شتابدهی مراکز نوآوری، در گفتوگو با ایکنا، در رابطه با اشتباهات ممکن در تربیت دینی فرزندان در جامعه که گاهی منجر به بروز آسیبهای اجتماعی در سنین بالاتر میشود، اظهار کرد: نکتهای که امروز در بین خانوادهها و حتی خانوادههای مذهبی وجود دارد و باید جلوی آن گرفته شود، استفاده از برخی جملات است که موجب ایجاد خطای شناختی در کودکان میشود.
شورورزی افزود: برخی اوقات کودکان دچار خطای سطحی میشوند و والدین بین خطای آنها و خدای متعال رابطه منفی برقرار میکنند. برای مثال خانواده به مهمانی در منزل یکی از دوستان رفته و کودک خانواده به یکی از ظروف تزئینی خانواده میزبان دست زده و شروع به بازی با آن میکند و والدین برای بازداشتن او میگویند؛ اگر این ظرف بشکند، خدا تو را به جهنم خواهد برد! والدین با این حرف رابطه نامتعارف بین شکستن یک ظرف از سوی کودک و رفتن او به جهنم ایجاد میکنند که ممکن است حتی روان منفی و خطاهای شناختی متعددی برای کودکان ایجاد کند. خانوادهها باید در این باره به چند نکته توجه کنند؛ اولاً خانوادهها قاضی نیستند تا حکم ارائه دهند. ثانیاً باید به عقوبت کار انجامشده توجه شود.
وی در ادامه تصریح کرد: همچنین، خانوادهها نه تنها در مورد خداوند متعال بلکه برای غیر خدا یعنی سایر مخلوقات نیز این اسنادهای عینی را بیان نکنند. برای مثال فرزندی در حال بازی و ایجاد سر و صدا در خانه بوده و پدر خانواده در حال استراحت و خواب است. شاید مادر، فرزند را تهدید و بیان کند که اگر پدر از خواب بیدار شود، خیلی ناراحت میشود و تو را تنبیه خواهد کرد یا به قولش برای بیرون بردن تو عمل نخواهد کرد. اولین اشتباه والدین آنجایی است که چنین مسائلی را مطرح میکنند؛ در حالی که این سخنان واقعیت ندارد. اشتباه دوم والدین که زمینهساز بیاعتمادی میشود این است که کودکان میترسند یا اگر فعل خود را انجام دهند عقوبتی مشاهده نمیکنند.
شورورزی افزود: در مثال مذکور ممکن است مادر بگوید که اگر پدر از خواب بیدار شود، تو را تنبیه خواهد کرد و در این حین پدر از خواب برخاسته و چنین کاری نکند و حتی ممکن است با لحن خوبی به فرزند خود بگوید که در حال استراحتم و دست از بازیگوشی بردار. این موضوع باعث ایجاد بیاعتمادی میان فرزندان خواهد شد و تصور میکنند که حرف مادر ارزشی نداشته است. مادر نیز از واکنش همسر خود ناراحت میشود و شاید از همسر خود درخواست کند که تنبیه مورد نظر را برای فرزندشان اعمال کند تا اعتماد فرزند از بین نرود.
وی در پایان بیان کرد: در این نوع رفتار هم مایه گذاشتن والدین و هم رعبی که در دل فرزندان ایجاد شده، اشتباه بوده است. لذا بسیاری از بازخوردهایی که به کودکان داده میشود باعث خطاهای شناختی خواهد شد که منشأ بسیاری از خطاهای بزرگتر در آینده هستند و یکی از این خطاها، بیاعتمادی فرزندان به خانواده است که موجب بیاعتمادی فرزندان به همنوع و حتی خالق هستی خواهد شد و ممکن است فرزندان با ارتکاب خطای کوچک احساس گناه بسیاری کنند. برای مثال فرزندان تصور میکنند که در کودکی لیوانی را به زمین انداخته و شکستهاند و قرار است به قول والدین به جهنم بروند. حال که چنین است عیبی ندارد که خطاهای بزرگتری همچون دزدی را انجام دهند، چراکه در کودکی به او القا شده است که با آن خطای کوچک به جهنم خواهند رفت پس دیگر خطاهای بزرگ را میتوان به راحتی انجام داد و بالاتر از سیاهی رنگی نیست.
انتهای پیام