به گزارش خبرنگار ایکنا، ویژه برنامه «یاد یار» پاسداشت سالگرد شهادت آیتالله مرتضی مطهری، روز سهشنبه، 12 اردیبهشتماه در محل خانه موزه شهید مطهری برگزار شد.
در این نشست علی غلامی؛ استاد دانشگاه امام صادق(ع) سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
شهید مطهری میگوید تعلیم یعنی ایجاد شناخت. در واقع اگر کاری کنیم مخاطب نسبت به موضوعی آگاهی پیدا کند به او تعلیم دادهایم. این مقام شناخت و معلمی کف قضیه است. یک پله بالاتر این است که به تربیت مخاطب بپردازیم. اگر کسی را تربیت کنید یعنی به او شناخت، گرایش و رفتار میدهید. برخی از افراد معلمان شناختی هستند و آگاهی خوبی میدهند ولی جنبه گرایشی قوی ندارند. برخی گرایش دارند ولی رفتارشان ظهور و بروز ندارد. شهید مطهری به این جهت ماندگار شد و ماندگار خواهند ماند که به آنچه در کتاب تعلیم و تربیت گفته ملتزم بود یعنی هم شناخت ایجاد کرد، هم گرایش، هم رفتار.
وقتی دانستن، خواستن و توانستن همراه شد با رفتار مستدام مواجه میشویم. در سال 77 شبکه فرانسوی مستندی درباره تاریخ انقلاب اسلامی پخش کرد. در بخشی از مستند مصاحبه با آقایی را پخش کردند که میگفت آمریکاستیزی مایه قوام جمهوری اسلامی است. چند سال بعد همان بزرگوار گفتند کسانی که در لانه جاسوسی دستگیر شدند اگر به کشور بیایند مهمان مردم ایران هستند. علت این تبدلها این است؛ رفتاری انجام میدهیم که پشتش شناخت نیست. اگر شناخت نباشد یک روز آن سمتی حرکت میکنیم یک روز این سمتی حرکت میکنیم ولی اگر شناخت مقدمه گرایش و رفتار شد انسان در مسیر ثبات قدم خواهد شد. حال سوال این است که شهید مطهری در حوزه شناخت، گرایش و رفتار ملتزم بود یا نبود؟
در مسئله شناخت به چهار نکته اشاره میکنم تا نشان دهم شهید مطهری در مسئله شناخت چگونه بود. اولا ایشان یک جامعیت شناختی داشت. اگر کسی از کتاب آزادی معنوی قسمت عبادت و دعا را بخواند و از کتاب جاذبه و دافعه پاورقی قسمت دافعه را بخواند احساس میکند شهید مطهری متعارض نوشته اما او یکجا در مقام نقد ظاهربینی و قشرینگری خوارج به قشرینگری دینی حمله میکند ولی در بحث عبادت که میخواهد بگوید به مناسک پایبند باشیم به شدت به ظواهر عبادات پایبند است. این جامعیت باعث میشود کتابهای او همه با هم ما را به مطهری برساند. مطهری یک نظام فکری است که نمیشود یک بخش آن را گرفت.
ویژگی دوم قاطعیت و شفافیت است؛ ایشان بدون هرگونه تعارف روحانیت را نقد میکند و میگوید اینها مشکلات روحانیت است و اینکه هملباس آنها است برایش مهم نیست. ویژگی سوم تکلیفگرایی است. در یک زمان نسبت به قوانین اسلام اشکالی وارد میشود. ماجرا از این قرار بود که شخصی میخواست در مجله زن روز چهل ماده قانون مدنی را نقد کند. به شهید مطهری گفته میشود آیا حاضرید مطالب او را نقد کنید، ایشان میپذیرد. بعد از انتشار کتاب دو قرن سکوت، ایشان خدمات متقابل اسلام و ایران را بحث میکنند. نهایتا آقای زرینکوب در مقدمه چاپ دوم میپذیرند اشتباه کردند و کتاب با اغراق نوشته شده. ویژگی بعدی آیندهنگری است. اگر کسی بخواهد عمق نگاه شهید مطهری را بفهمد باید کتاب آینده انقلاب اسلامی را بخواند. شهید مطهری از انقلاب اسلامی دو ماه را درک کرده بود ولی در مورد چرایی پیروزی انقلاب و چگونگی تثبیت انقلاب نکاتی میگوید که بعد از چهل و پنج سال به تمامه میشود آنها را دید.
شهید مطهری با این مقدار آگاهی به جهت ایجاد گرایش و میل الگوبخشی داشت یا خیر. من به چند ویژگی اشاره میکنم؛ اول منصف بودن. ایشان در کتاب اخلاق جنسی به شدت راسل را نقد میکند ولی در کتاب دیگری وقتی به مسئله شناخت میرسد حرف راسل را میآورد و میگوید این قسمت حرفهایش درست است. این چیزی است که ما در کشور خیلی به آن نیاز داریم. من با شما در مسئلهای اختلاف دارم نباید به کلی شما را کنار بگذارم. ویژگی دوم غیرت دینی است. ایشان وقتی کتاب توحید و ابعاد گوناگون آن را خواندند یک هفته تب کردند چون آن کتاب میتوانست ذهن مخاطبان را منحرف سازد. ویژگی بعدی اخلاص است. یک نفر تعریف میکرد شهید مطهری روبروی کتابخانه ایستاده بودند و با حسرت به کتابها نگاه میکردند. از ایشان پرسیدند چرا اینطور نگاه میکنید ایشان فرمودند من این حسرت به دلم ماند یکبار کتابی که دلم میخواهد را بخوانم چون دائما در حال خواندن کتابهایی هستم که نیاز جامعه است.
ویژگی چهارم اعتقاد و اعتماد به تربیت اسلامی است. یکبار به جمعی عرض کردم چرا برای امتحان مراقب میگذارید، وقتی شما مراقب میگذارید دانشجو پیش خودش میگوید این را گذاشتد من تقلب نکنم ولی من این کار را کردم، پس چقدر باهوش هستم. دو روز بعد آقایی مرا دید و به من گفت معلم ادبیات ما شاگرد شهید مطهری بود. ایشان تعریف میکرد یکبار امتحان بود و دو نفر مراقب گذاشته بودند. ایشان گفتند شما چرا اینجا ایستادید؟ گفتند وظیفه ما مراقبت است. ایشان گفتند اگر شما بمانید من میروم. این فرد باید از خدا بترسد، ترس از من نه به درد دنیایش میخورد نه به درد آخرتش. ویژگی بعدی تکلیفمحوری است. به نظرم یکی از دلایل عمده شهادت مطهری کتاب علل گرایش به مادیگری است که ایشان از سر تکلیف آن را تدوین کردند.
محور سوم رفتار است. تا اینجا روشن شد که شهید مطهری شناخت دارد و میدهد، گرایش ایجاد میکند خودش هم حرکت میکند اما آیا اهل عمل هم هست؟ من در این رابطه سه نکته عرض کنم، اول تعبد و تهجد. تعبیر رهبری این است که شهید مطهری نماز شب خوب میخواند. آنچه روحانیت امروز خیلی نیاز دارد دو بال علم و معنویت است. کار روحانی این نیست در تلویزیون استنداپ اجرا کند. روحانیت به واسطه علم و معرفتش در طول تاریخ برده است. آنچه روحانیت را روحانیت کرد علم و معنویت است. نکته دوم تاثیر در انقلاب است. جایگاه استاد مطهری در انقلاب خیلی معلوم نیست. ایشان مستقیما در جریان انقلاب دخیل بود ولی این مسئله کم گفته میشود. مسئولیت تشکیل شورای انقلاب و کمیته انقلاب با شهید مطهری بود. نهایتا بعد رفتاری ایشان در تاسیس حسینیه ارشاد و خروج از آن مطرح است. جالب اینکه شهید مطهری وقتی با شریعتی مخالفت کرد که شریعتی در اوج محبوبیت بود ولی ایشان به وظیفه خودش عمل کرد. کسی که دنبال معلمی و مربیگری است اگر به همین مسئلهای که عرض کردم عامل باشد حتما وضع بهتری خواهیم داشت.
در ادامه نشست عزتالله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری سخنرانی کرد که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
من در یکی از سخنرانیهایم تعبیری در مورد شهید مطهری به کار بردم که در آن برنامه همسر ایشان هم حضور داشتند. من مطهری را شهید راه نقد نامیدم. بعد از جلسه ایشان به من گفتند من بهترین تعبیری که در مورد همسرم شنیدم همین کلمه بود یعنی شهید راه نقد. ایشان در همین راه به شهادت رسید. اگر خیلی عادی و محافظهکارانه صحبت میکرد خطری او را تهدید نمیکرد ولی وقتی به مهمترین مسائل اجتماعی دینی سیاسی ورود پیدا میکرد شرایط حساس میشد.
تعبیر من در مورد استاد مطهری این است که نقدش نقد مردانه بود. چرا مردانه بود؟ به دو دلیل، دلیل اول اینکه وقتی میخواست تفکری را نقد کند یا اثری را نقد کند هر آنچه آن اثر گفته بود کامل و جامع نقل میکرد. نگاه گزینشی و تقطیعشده به اثر نمیکرد. این گمشده امروز ما است. آنقدر کتاب را مفصل و مستدل نقد میکرد که صاحبان آثار برای اینکه بفهمند چه گفتند باید نظرات استاد مطهری را میخواندند. این خیلی مهم است. مردانه یعنی این. امروز این مشکل را در جامعه داریم که افراد کاملا گزینشی نقد میشوند. در گام بعد ایشان آنقدر جامع و کامل و مستدل نقد میکرد که جایی برای حریف باقی نمیگذاشتند و مطلب را تمام میکردند. این نکته اول بود.
من از این فرصت استفاده میکنم و میگویم داشتن این نگاه جامع شجاعت میخواهد تا آدم چیزی که به آن میرسد را کامل بگوید و از چیزی نترسد. امروز برخی متفکرین به برخی چیزها میرسند ولی جرات بیانش را ندارند. ایشان در کتاب ده گفتار وقتی سازمان روحانیت را تبیین میکند یکی از بخشها همین است که میفرمایند برخی نمیگذارند یک عالم بزرگوار حرفش را بدون لکنت آنطور که تشخیص میدهد بگوید.
اکبر گنجی یک مقاله با عنوان دینستیزی و دینگریزی نوشت. در آن نوشته کدهایی از شهید مطهری نقل کرد و از ایشان شخصیتی ارائه کرد که من به خود ایشان پیغام دادم مطهری این نیست که تو میگویی. استنادات درست است و مطهری این حرفها را زده، ولی مطهری این نیست. من یکی دو روز کارم را تعطیل کردم و متن مفصلی با این عنوان نوشتم که «خویش را تاویل کن نی ذکر را» که برگرفته از یکی از اشعار مولوی است. من از کتابهایشان 9 ارجاع دادم. بعدا ایشان گفته بود ما نمیدانستیم مطهری این حرفها را زده است.
مطهری یک منظومه است، یک ساختار کامل است. من به جوانان عرض میکنم فرق مطهری با دیگران این است که به خاطر جامعیتی که مطهری داشت مسئلهیابی میکرد و نیاز جامعه را تشخیص میداد نه اینکه بعضیها سوادی دارند و آن سواد را به بهانههای مختلف خرج میکنند ولی در موضوعاتی که نیاز جامعه است ورود نمیکنند.
شهید مطهری وقتی حرف میزد و مینوشت منظومهای را ارائه میداد که مخاطب یک ساختار سالم علمی ایدئولوژیک پیدا میکرد ذهنش شکل میگرفت بعدها هر میزان اطلاعات دیگری به دست میآورد در جای خودش قرار میگرفت. این کار هر کسی نیست. شهید مطهری حکیم بود، شهید مطهری مصلح بود. سیدجمال هم مصلح بود ولی مطهری بالاتر است چون مطهری حکیم است، مطهری فقیه است، فیلسوف است خیلی ویژگیها دارد و همه اینها فضیلت به شمار میآید.
انتهای پیام