خشوع؛ بالاترین درخواست از خداوند در دعای عرفه
کد خبر: 4150960
تاریخ انتشار : ۰۷ تير ۱۴۰۲ - ۱۵:۲۹
محمدعلی مجدفقیهی مطرح کرد:

خشوع؛ بالاترین درخواست از خداوند در دعای عرفه

یک استاد دانشگاه با بیان اینکه همه آنچه انسان در پی آن است، در همین خشوعی نهفته است که در دعای عرفه به آن اشاره می‌شود گفت: خشوع محصول شناخت خدا و رضایتمندی نسبت به خدا، شناخت خویشتن و توجه به نقایص و کاستی‌های شخصیتی خود است که این اشتیاق در رشد پدید می‌آید و از تمام وابستگی‌ها و اسارت‌ها خارج می‌شود و یک حریتی پیدا می‌کند.

نهم ذی‌الحجه، روز عرفه یکی از مهم‌ترین‌ها روزهای مسلمانان است که اعمال مخصوص به خود را دارد و یکی از این اعمال دعای عرفه است. درست است که دعا عملی مستحبی است اما مهم‌تر از هر چیزی فهم و درک دعایی است که خوانده می‌شود. اگر بدانیم دعایی که می‌خوانیم چه محتوا و معنایی دارد بی‌شک تأثیر آن در احوال ما پررنگ‌تر خواهد بود. به همین منظور ایکنا به مناسبت روز عرفه ‌به سراغ محمدعلی مجد فقیهی، استاد دانشگاه رفته تا در رابطه با دعای عرفه توضیحاتی را ارائه دهد. در ادامه مشروح این توضیحات را می‌خوانید:

«دعای عرفه و مجموعه ادعیه‌ای که از ائمه معصومین(ع) به دست ما رسیده است این نکته برای کسی که توجه به معانی این ادعیه دارد به دست می‌آید که ادعیه جنبه آموزشی و انگیزشی دارد. در واقع مسائل مهم در رابطه با هستی در بینش انسان تأثیر دارد و خدا، انسان و جهان را به انسان به شکلی که ایجاد انگیزه می‌کند می‌آموزد تا انسان به سمت خودسازی، خودشناسی و ارتباط عاشقانه نسبت به خدا حرکت کند.

در دعای عرفه نکات ارزشمندی وجود دارد؛ در ابتدا این دعا از نعمت‌ها و احسان خدا صحبت می‌شود و حضرت نعمت‌هایی که خداوند به بندگان خود داده است را می‌شمارد و با بیان این نعمت‌ها است که به این نقطه‌ای می‌رسد که خود را در برابر خداوند مقصر می‌انگارد و احساس تقصیر می‌کند. لذا در بخشی از دعا همین تعبیر آمده است که تو چنین خدایی هستی که منت گذاشتی بر ما و نعمت دادی اما من آن بنده‌ای بودم که آنگونه که باید بندگی خود را انجام نداده‌ام. بنابراین وقتی انسان به این نقطه برسد که خدای خود را اینگونه ببیند و نسبت به خدای خود احساس رضایتمندی و خوشنودی داشته باشد و از طرفی نسبت به خود و ارزیابی شخصیت خود به تقصیر و گناهان خود اعتراف کند؛ زمینه رشد و پذیرش فیض و فضل ویژه خدا برای او آماده می‌شود.

امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه تعبیری درباره نفس خاشع دارند؛ نفس خاشع مانند زمین خاشع می‌ماند و زمین خاشع به تعبیر قرآن زمین مرده است که آماده حیات و رویش است. وقتی که باران بر زمین خاشع می‌بارد تکان می‌خورد و جنبش در او ایجاد می‌شود که با ریزش باران شکوفه‌ها و گیاهان از این زمین مرده بیرون می‌آیند و زمین خرم، بانشاط و سبز می‌شود.

نفس خاشع نیز چنین نفسی است که آماده جوشش و رویش است. بنابراین حضرت می‌فرمایند که نفس خاشع نفسی است که خودارزیابی کرده و دریافته است که در برابر خدا احساس شرم می‌کند و از خود راضی نیست و احساس تقصیر دارد و از خدا خشنود است زیرا به خداشناسی رسیده است و احسان، لطف و نعمت خدا را دیده است. در چنین حالتی است که وجود انسان به سمت رشد حرکت می‌کند و از ظلمت‌ها خارج می‌شود. انسان در خشوع است که از رذایل بیرون می‌آید و از ناآرامی‌ها و اضطراب‌ها خارج می‌شود.

همه آنچه که انسان در پی آن است در همین خشوعی نهفته است که در دعای عرفه به آن اشاره می‌شود. خشوعی که محصول شناخت خدا و رضایتمندی نسبت به خدا، شناخت خویشتن و توجه به نقایص و کاستی‌های شخصیتی خود است که این اشتیاق در رشد پدید می‌آید و از تمام وابستگی‌ها و اسارت‌ها خارج می‌شود و یک حریتی پیدا می‌کند.

بنابراین درخواست او در ادامه دعا چنین است که خود را اینگونه می‌خواهد که خداوند به او خشیتی دهد که گویا خدا را می‌بیند. خشیت عامل مراقبت است و سبب می‌شود که انسان به سمت رذایلی که روح انسان را به اضطراب و ناآرامی سوق می‌دهد پیش نرود. از خداوند می‌خواهد که با تقوای خود، او را سعادتمند کند. تقوا به معنای مدیریت شخصیت است و گفتار و کردار را به گونه‌ای مدیریت کنیم که کنشگری باشیم که به سعادت و خوشبختی برسیم و با گناه به نگون بختی و شقاوت مبتلا نشویم.

در برابر قضا و قدر الهی این نگاه را داشته باشیم که خیر و برکت ببینیم. نیک دیدن قضا و قدر الهی یکی از چیزهایی است که موجب اطمینان و آرامش درون انسان می‌شود که در زیارت «امین‌الله» داریم که درخواست می‌کند تا نفس در برابر تقدیر الهی به اطمینان و آرامش برسد.

قربانی کردن نفس حیوانی و خوی درندگی در عید قربان

اما در خصوص عید قربان که مراسمی است که حاجین باید در این روز مناسک‌ها را در منا انجام دهد که عبارت است از اینکه سر خود را بتراشد که نشان دهنده بندگی است و دیگری اینکه رمی جمره کند؛ یعنی شیطان را که مانع انسان به قرب خدا است را از خود دور کند. حضرت علی(ع) در نهج‌البلاغه بیان می‌کنند که «خدایا ما را در دور سازی و مانع‌تراشی شیطان کمک کن.» لذا حاجی در این مرحله مانع بندگی را بر می‌دارد.

بعد از این مناسک بحث قربانی مطرح می‌شود که یک شکل ظاهری دارد که خداوند می‌فرماید که گوشت و خون قربانی به خدا نمی‌رسد بلکه این تقوای شما است که به خداوند می‌رسد. فردی که قربانی را انجام می‌دهد جهاد مالی می‌کند که در کنار آن رحم و کرم وجود دارد. باید بخشی از این قربانی را به فقرا دهد و یک روحیه نوع دوستی در این کار وجود دارد.

نکته اصلی این است که فرد می‌داند که علاوه بر اینکه شیطان را به عنوان مانع باید از بین ببرد؛ مانع دیگر نفس اماره و هوای نفس است که حاجی باید کنار بگذارد تا به کعبه مقصود نائل شود؛ نفس حیوانی و خوی درندگی خود را باید قربانی کند تا به بندگی برسد.

بنابراین برای وصول به بندگی خداوند دو مانع بزرگ وجود دارد، یکی شیطان و دیگری هوای نفس است که انسان را از خداوند دور می‌کند. امام علی(ع) در جنگ جمل وقتی بر جنازه طلحه و زبیر حاضر شدند، کسی پرسید که چه کسی اینها را فریب داد و سبب شد که فریب بخورند و به این عاقبت بد برسند؟ امام علی(ع) فرمدند که شیطان گمراه کننده و نفس اماره دو عامل سقوط انسان است. در عین حال که این دو عامل سقوط اخلاق، معنویت و شخصیت هستند عامل پیدایش تمامی ناآرامی‌ها، اضطراب‌ها و افسردگی‌ها در روح و روان انسان نیز هستند زیرا انسان به ذکر خدا آرام می‌شود و اگر اینها ورود پیدا کنند جان انسان دچار ناآرامی خواهد شد.»

انتهای پیام
captcha