امام حسین(ع) در پی نگاه زیباتر به دین در جامعه بود
کد خبر: 4167597
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۸:۱۵
سیدصادق قادری:

امام حسین(ع) در پی نگاه زیباتر به دین در جامعه بود

پژوهشگر دین ضمن استناد به برخی از سخنان امام حسین(ع) بر این نکته تاکید کرد که هدف از حرکت آن حضرت این بود که به جامعه نشان دهد نگاه زیباتری به دین وجود دارد و آنچه حکومت اموی به نام دین انجام می‌دهد صحیح نیست.

به گزارش ایکنا، نشست «نقش سکوت و انحراف عالمان در دین‌گریزی» با سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین سیدصادق قادری؛ کارشناس دین  16 شهریور در پژوهشکده اندیشه دینی معاصر برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید؛

درباره حادثه عاشورا تحلیل‌ها و قرائت‌های متفاوتی در طول تاریخ صورت پذیرفته و عالمان دین بر اساس داشته‌های ذهنی و شرایط زمانی و مکانی یک تحلیل‌هایی از آن حادثه داشته و دارند. ما قطع نظر از اینکه این حادثه را یک کنش فعال یعنی قیام علیه حاکمیت اموی بدانیم یا این را یک واکنش و عدم همراهی بدانیم و اصلا از نوع قیام و انقلاب و نهضت برنشماریم ولی قدر مسلم لااقل امام حسین(ع) قصد بیعت و همراهی با حاکمیت را نداشت و حاکمیت موجود را مشروع و قانونی نمی‌دانست و این سخن از کلمات امام ادله فراوانی دارد.

به عنوان مثال وقتی در روز عاشورا امام می‌خواهد با یاران خویش سخن بگوید این جمله را می‌گوید: «ألا وَإنَّ الدَّعيَّ ابنَ الدَّعيِّ قَد رَكَّزَ بَينَ اثنَتينِ بَينَ السُلَّهِ وَالذِلَّةِ وَهَيهاتَ مِنّا الذِلَّةُ يَأبى اللّه ُ ذلك لَنا وَرَسولُهُ وَالمُؤمِنونَ وَحُجورٌ طابَت وَطَهُرَت وَأنوفُ حَميَّةٍ وَنُفوسُ أبيَّةٍ مِن أن تُؤثِرَ طاعَةَ اللِئامِ عَلى مَصارِعِ الكِرامِ؛ هان! اين حرامزاده پسر حرامزاده مرا ميان دو چيز مخيّر كرده است: ميان شمشير و تن دادن به خوارى و هيهات كه ما تن به ذلّت و خوارى دهيم. خدا و رسول او و مؤمنان و دامن‌هاى پاك و مطهّر[ى كه ما در آن پرورش يافته‌ايم] و دل‌هاى غيرتمند و جانهاى بزرگمنش، اين را بر ما نمى‌پذيرند كه فرمانبرى از فرومايگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجيح دهيم.»

چرا امام بیعت نکرد؟

پس این عدم بیعت، قدر مسلم است و امام حسین(ع) حاکمیت را واجد مشروعیت نمی‌داند و با آن بیعت نخواهد کرد. سخن این است که بیعت نکردن امام حسین(ع) یا قیام یا کنش فعال او به چه خاطر صورت گرفته است. امام می‌خواهد چکار کند و چرا به این کنش یا واکنش دست زده است. امام در اولین برخورد با حکمرانی جدید یعنی حاکمیت یزید وقتی او را برای گرفتن بیعت فرامی‌خوانند، در آن جلسه با ولید بن عتبه ابتدا بیوگرافی از خودش ارائه می‌دهد و خاندان رسالت را معرفی می‌کند و سپس یزید را به عنوان شاخص حکومت فاسد مطرح می‌کند و بعد این جمله را می‌فرمایند که مانند من با مانند یزید بیعت نمی‌کند. بعد حضرت می‌فرمایند البته زمان می‌گذرد و آیندگان خواهند دید چه کسی سزاوار خلافت است. این جمله اشعار دارد که امام داعیه خلافت دارد. ضمنا حضرت می‌خواهد بفرماید تاریخ بزرگترین قضاوتگر است.

باز فردای آن روز در مواجهه با مروان که از امام می‌خواهد با یزید کنار بیاید حضرت می‌فرماید باید فاتحه اسلام را خواند آنگاه که حاکمیت، فرمانروایی مثل یزید دارد. امام در ادامه می‌فرمایند از رسول خدا(ص) شنیدم که خلافت بر این خاندان درست نیست و وقتی مردم و نخبگان جامعه دیدند این جایگاه توسط معاویه تصاحب شد باید شکم او را پاره کنند ولی مردم علیه معاویه برنیاشفتند و این به صورت استدراج سیاسی از یک نمادی به یک نماد بدتری تنزل پیدا کرد.

کلمه «مثل» که در این بیانات از حضرت تکرار می‌شود بیانگر این است که امام می‌خواهد یک نکته‌ای را بگوید و هدف این کنش را بیان کند. حضرت در خطبه منا این مطلب را به صورت شفاف‌تر و روشن‌تر بیان کند و پیش از ایشان وقتی امیرالمومنین(ع) می‌خواهد ماجرای پذیرش خلافت را بیان کند توضیح می‌فرماید: قسم به خدایی که دانه را شکافت، اگر نبود حضور حاضر و وجود شرط برای پذیرش خلافت که وجود یاران و انصار است و اگر نبود اینکه خدا بر عالمان پیمان گرفته است که بر شکمبارگی ظالمان و گرسنگی مظلومین سکوت نکنند، هرگز حکومت را نمی‌پذیرفتم.

احساس وظیفه امام در برابر تحریف دین

همین سخن، سخن امام حسین(ع) است. وقتی امام می‌بیند حاکمیت دارد دین را به گونه دیگری عرضه می‌کند و جلباب دین وارونه شده و قرائت ناصحیح از دین ارائه می‌شود اینجا است که امام می‌خواهد قرائت صحیح از دین را ارائه کند. امام با این قیام می‌خواهد بیان کند آنچه حاکمیت می‌گوید دین نیست و مردم جامعه آنچه حاکمیت می‌گوید را به عنوان دین نپذیرند و به خاطر آن از دین نگریزند و بر علیه دین نستیزند. امام به عنوان یک عالم فرهیخته و نخبه نقش خود را ایفا می‌کند و در این شرایط نباید سکوت کند بلکه باید فریاد بزند.

در همان خطبه وقتی امام شرح و توضیح بیشتر همین مطالب را بیان می‌فرماید، اول عالمان را معرفی می‌کند و می‌فرماید ای گروهی که به علم شهرت پیدا کردید، مردم از شما به نیکی یاد می‌کنند، به خاطر خدا در دل مردم هیبت و شکوهی پیدا کردید، چرا به این هیبت و شکوه دست یافتید؟ آیا همه این احتراماتی که توده مردم به شما عالمان دارند و این قدرت معنوی به خاطر این نیست که مردم امید دارند شما در مقام اجرای قانون الهی و انسانی کمر بربندید و از حق خدا دفاع کنید و از حق ضعفا دفاع کنید؟ در حالی که شما در برابر تضییع حق ضعفا سکوت کردید و جایی که حق صنفی شما در میان باشد فریادتان بلند می‌شود.

باز امام در ادامه می‌فرماید شما می‌بینید حقوق الهی زیر پا گذاشته شده و فریاد نمی‌زنید در حالی که جا دارد فریاد بزنید. در این شرایط امام باید یکه و تنها حق را فریاد بزند، حتی اگر به قیمت جانش باشد. در این وضعیت امام باید انحصار حق‌پنداری که حاکمیت به نام خودش رقم زده را بشکند و بگوید نگاه زیباتری از دین وجود دارد که همسان با فطرت بشر است. امام دید در این جامعه مردم تبعیض‌ها، ناعدالتی‌ها، استضعاف و تحقیرهای جامعه را به نام دین می‌شناسند و فکر می‌کنند این دین است و در این شرایط فکر می‌کنند دین امری غیر انسانی است و با فطرت سازگار نیست ولی امام حسین(ع) می‌خواهد نگاه دیگری به دین را نشان دهد.

 

انتهای پیام
captcha