به گزارش ایکنا، حجتالاسلام و المسلمین حبیب عباسی، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب، شامگاه 12 دی ماه در نشست علمی «ماهیت و ارکان ایمان و کفر در اندیشه علمای دیوبند» که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد، گفت: بنیانگذار دیوبندیه، شیخ قاسم نانوتوی، عمل را در شدت و ضعف ایمان تاثیرگذار میداند و معتقد است که مرتبه پایینتر عمل، ایمان فرد را ثابت میکند و به همین دلیل، شخص از دایره کفر بیرون میرود.
عباسی، بیان کرد: آقای خلیل احمد سهارنپوری که از مؤثرین جریان دیوبندیه و صاحب کتاب المهند علی المفند است در پاسخ به هجمه جریان بریلویه به علمای دیوبند که گفتند: شما اهل ایمان نیستید و وهابی هستید، کتابی سی و چند بند به نام المهند را نوشت و در قالب سؤال و جواب به این مسئله پاسخ داد و به اختلاف خودشان با وهابیت پرداختند.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب، ادامه داد: سؤال و اشکال بنده به یکی از افراد این جریان این بود که چرا این کتاب را در همه جا منتشر نمیکنید و به عنوان کتاب درسی تدریس نمیشود، زیرا بریلویه همچنان دیوبندیه را وهابی قلمداد میکنند؛ آیا سهارنپوری شخصیت بزرگی نبود، قصه چیست؟ ما شیعیان کتابی به نام الغدیر داریم که علامه امینی آن را در اثبات ولایت و امامت و حقانیت شیعه نوشته است و ما آن را روی دست گرفتهایم و میبوسیم و در همه جا منتشر میکنیم و برای آن مسابقه میگذاریم و آن را دائماً برجسته میکنیم ولی چرا کتابی که شما را تبرئه میکند چاپ جدید ندارد و منتشر نمیشود.
عباسی با بیان اینکه ایشان جواب داد که الان دیدگاه ما این است که در مبارزه با وهابیت و مبارزات فکری این گونهای باید بیشتر سکوت کنیم و علنی برخورد و مخالفت نداشته باشیم، اظهار کرد: خیلی این مسئله را مصلحت نمیدانند و شاید هم از مقابله جدی با وهابیت به خاطر قدرتی که دارند در بیم و هراس هستند. همچنین گردشی فکری در برخی علمای ما رخ داده است بنابراین سکوت را ترجیح میدهیم.
وی افزود: براساس اعتقادات برخی علمای دیوبندیه تمامی اعمال جوانحی و جوارحی در داخل ایمان قرار دارد و هر کسی که اعمال دینی را ترک کند به اصل ایمان او ضربه میخورد. آقای عبدالغنی قاسمی در یکی از آثار مهمش اقوال برخی از این علما را ذکر کرده است.
عباسی بیان کرد: اشرف علی تهانوی هم از دیگر عالمان دیوبندیه است که اصول عقیدتی اسلام را 5 اصل بیان کرده است؛ اول اعتقاد جزمی به معبودنبودن غیر خدا، بنده دانستن پیامبر(ص)، نماز، پرداخت زکات، انجام فریضه حج و روزه ماه رمضان؛ براین اساس ایمان را تصدیق قلبی، اقرار زبانی و التزام عملی به همه آن چیزی که از زبان پیامبر(ص) بیان شده است و تبری از هر دینی غیر از اسلام.
عباسی بیان کرد: البته از منظر وی، تصدیق رکن اصلی ایمان است و بدون آن ایمان محقق نمیشود ولی عدم باور به سایر اجزا با اینکه ایمان را ناقص میکند ولی باز فرد ایمان دارد و به خاطر علقه فرد به اسلام نمیتوان او را تکفیر کرد. البته او فاسق و فاجر و ناقص الایمان است.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب تصریح کرد: محمدیوسف کاندهلوی هم عمل و یقین را رکن ایمان قرارداده است. محمدطیب قاسمی فرزند مؤسس دیوبند دیدگاه متفاوت علمای دیوبند در ایمان را ناشی از اختلافات مبانی کلامی اشعری و ماتریدی میداند زیرا اشعری نقص و زیادت در ایمان را قبول ندارد و میگوید ایمان ثابت است ولی ماتریدی نقص و زیادت در ایمان را قبول دارد؛ از نگاه وی، نقص و زیاده ایمان شامل کمی و کیفی است و کمی ناظر به اجزای ایمان به خدا و معاد و نبوت و نماز و روزه و ... است و کیفی هم شامل مراتب ایمان افراد است. ممکن است کیفیت ایمان با تکالیفی که انسان انجام میدهد کیفیت بالاتری پیدا کند، مانند کسی که نماز میخواند و آن را سر وقت میخواند و یا نماز شب میخواند.
عباسی با بیان اینکه اگر کسی پیامبر(ص) را قبول دارد ولی قرآن را رد کند مسلمان نیست، گفت: اینکه گفتهاند عدم ایمان به برخی اجزا باعث نقص در ایمان است مراد اعمال جوارحی است که شاید از روی سهلانگاری باشد البته اگر فرد نماز را قبول نداشته باشد به خاطر تکذیب دستور پیامبر(ص) ایمان او هم نقصان خواهد یافت و میتوان گفت ایمانش از بین رفت.
استاد دانشگاه ادیان و مذاهب با اشاره به مراتب ایمان و کفر، گفت: قائلین به افزایش و نقصان ایمان به ذومراتب بودن ایمان باور دارند و میگویند مرتبه کف و سقفی دارد و در بین این دو هم مراتب زیادی وجود دارد؛ بیشتر علمای دیوبندیه به این مسئله معتقدند برخلاف جریان اندکی که ایمان را ذومراتب نمیدانند.
وی افزود: جریانات تکفیری معمولاً صفر و صدی هستند یعنی میگویند یا شخص کافر است و یا مؤمن یعنی به راحتی افراد را از دایره ایمان بیرون میبرند و دست به کشتار و تکفیر میزنند؛ در دیوبندیه این حسن اکثر علمای آنان است که ماجرای ایمان را دارای مرتبه میدانند لذا روایاتی که عدم انجام یک کار مانند نماز را به بیایمانی تعبیر کرده، در حقیقت همان نقصان در ایمان است.
عباسی با بیان اینکه براساس این تفکر هم روایات قابل تحلیل است و هم اینکه اگر فردی فلان فریضه را انجام نداد فوراً او را متهم به کفر و قتل نکنیم، تصریح کرد: برخی از کارشناسان میگویند که چرا برخی جریانات وابسته به دیوبند مانند سپاه صحابه و ... خلاف دیوبندیه رفتار کردهاند و نتیجه میگیرند که یا باید گفت انتساب این گروه به دیوبندیه واقعی نیست و یا اینکه برخی از علمای دیوبند، تغییر رویه و روش دادهاند؛ ما با تحقیقی میدانی به این سؤال جواب دادهایم و جمعبندی این است که جریان دیوبندیه در هند با افغانستان و پاکستان و ایران و کشورهای دیگر فرق دارد.
وی افزود: در زادگاه تفکر دیوبندیه این مسئله حفظ شده است ولی وقتی از هند به پاکستان رفته است متناسب با شرایط آنجا تغییراتی در آن ایجاد شده و اقلیت در آنجا به اکثریت تبدیل شده است و تمایل دارد با پول و اسلحه مخالفان عقیده خود را به زور به جریان تکفیری پیوند بزند وگرنه دیوبندیه در هند اقلیت هستند و اصلا جریان تند تکفیری در آن وجود ندارد و امکانات و اسلحه و ... هم ندارند.
عباسی افزود: ما میتوانیم به این گروههای تند برخاسته از دیوبندیه نهیب بزنیم که شما اگر خود را دیوبند میدانید، اسلاف شما چنین تفکراتی ندارند و اینها هم دو راه بیشتر ندارند یا نظریات اسلاف خود را نادرست بدانند و ریشه دیوبندیه را بزنند که در این صورت جریانی بریده از آنان خواهند بود و یا باید به انحراف خود اذعان کنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب تصریح کرد: در سالیان اخیر به خاطر حمایتهای مالی جریان وهابیت از جریاناتی شبیه دیوبندیه بیشتر آنان رویه سکوت و در مواردی همراهی سیاسی با عربستان را اتخاذ کردهاند لذا رویارویی مستقیم را ترک کردهاند و برای رسیدن به اینکه تأثیرپذیر بودهاند یا خیر، باید آخرین تحولات فکری و کتب آن را بررسی کنیم که آیا تحت تأثیر وهابیت بودهاند یا خیر؟ مسکوتگذاشتن این امر از جمله اشارهای که به کتاب المهند و عدم چاپ آن شد هم در این راستا قابل تحلیل است، ضمن اینکه باید اغراض قومیتی، سیاسی را هم به غرض مالی اضافه کنیم.
انتهای پیام