به گزارش خبرنگار ایکنا، نشستی از سلسلهنشستهای حکمت سیاسی اسلام در قرآن با سخنرانی سعید جلیلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شامگاه سهشنبه، سوم بهمنماه، در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی برگزار شد.
متن سخنرانی به شرح ذیل است:
بحثی که با توجه به انتخابات در پیش رو داریم، نقش مردم در نظام سیاسی اسلامی و جایگاه مردم در مناسبات سیاسی اسلام است. سؤالی که همواره ذهن را درگیر کرده است؛ آیا نقش مردم در حکمت سیاسی اسلام، واقعی یا موثر است یا صرفا تزئینی و تشریفاتی است؟
اگر امام راحل در نخستین روزهای پیروزی انقلاب برای آری یا نه به جمهوری اسلامی، همهپرسی برگزار کردند، بر مبنای دینی بوده است، همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تأکید داشته و دارند.
وجود مردم لازمه حکمت سیاسی اسلام است باید مردم باشند تا اندیشه دینی جامه عمل پوشانده و محقق شود. ممکن است سؤال شود اینکه گفته میشود مردم باید باشند تا حکمت سیاسی اسلام شکل گیرد اما چطور با اینکه گفته میشود، حکم برای خدا است، قابل جمع است؟
پاسخ این است همان خدایی که فرموده حکم برای خدا است و انبیا (ص) حتی نمیتوانند از جانب خود حکم دهند؛ «فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ»، همان خداوند میگوید هستی عرصه آزمون بزرگ است «لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا». این نکته مهمی است یعنی همان انسان در هستی مورد امتحان قرار میگیرد و به او اختیار داده شده است. امتحان بدون اختیار و با اجبار معنا ندارد.
هر امتحانی دو مؤلفه دارد؛ یکی تکلیفی که به شما ارائه میشود و دیگری اختیار و امکان عمل هست. اگر امتحان بدون تکلیف و اختیار باشد، معنا پیدا نمیکند. پس انسان باید در عرصه امتحان با اختیاری که دارد، مسیر درست را انتخاب کند و از نتایج آن که حیات طیبه است بهرهمند شود.
همچنین در قرآن به دو مؤلفه اصلی امتحان به کرات اشاره شده است؛ ایمان و عمل صالح که منتج به حیات طیبه میشود؛ «فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً». پس مبنای امتحان، عمل مختارانه انسان است. در اندیشه سیاسی اسلام، نقش انسانها در انجام عمل صالح مهم است و اگر اینگونه نباشد، حیات طیبه شکل نمیگیرد. در نظام و اندیشه سیاسی اسلام، شرط رسیدن به مدینه فاضله، مردم، انتخاب صحیح مردم و عمل درست و صحیح آنها است.
نقش مردم و آحاد انسانها در اندیشه حکمت سیاسی اسلام مهم است. این نقش انسان در بُعد فردی و هم بُعد جمعی، حائز اهمیت است؛ «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيَةً»، قریه همان حیات جمعی است. بنابراین بر اقدام مردم در بُعد اجتماعی، آثاری مترتب است و اگر خوب عمل کنند به حیات طیبه میرسند و اگر خوب عمل نکنند، «بِما كانُوا يَصْنَعُونَ» آثاری چون نگرانی، ترس، احساس عدم امنیت و .. بر آنها بروز میکند.
بنابر آیه «الَّذِينَ اسْتَجابُوا لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ» اگر مردم راه خدا را انتخاب کردند، نتیجه آن حسن و نیکو خواهد بود و حیات طیبه پیدا میکنند. این، نتیجه انتخاب و عمل صحیح است و اگر اینگونه عمل نکنند «و الَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُوْلَئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ» چنین نتیجهای نمیگیرند.
اگر جامعهای میخواهد وضعش تغییر مثبت کند شرطش این است که آحاد جامعه، انتخاب درست انجام دهد و اقدام به عمل صالح کند. این سنت الهی است «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم» و اگر در جامعهای ظلم، فساد و تباهی باشد، عاقبتش نابودی است «فَفَسَقُواْ فِيهَا». بنابراین اطاعت از رسول خدا(ص) موجب حیات طیبه است و بالعکس «الَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَن سَبِيلِ اللّهِ أَضَلَّ أَعمالَهُم» افرادی که مسیر درست را انتخاب نمیکنند، اعمالشان حبط میشود و دچار گمراهی میشوند.
هنگامی که آیات قرآن بیان میکند با انتخاب مسیر درست منتج به حیات طیبه میشوید، این امر منحصر به آدم خاص و نژاد خاصی نیست بلکه هرکه ایمان و عمل صالح انجام داده است، نتیجهاش این میشود. شاخصه ایمان و عمل صالح، استمرار و تداوم است. البته در کنار ایمان و عمل صالح، صبر بیان میشود، چراکه رسیدن به هر نتیجهای فرایند و الزاماتی دارد. حال اگر عدهای راه را انتخاب کردند اما در میانه راه، پشیمان شدند، قوم دیگری جایگزین میشود لذا این تعبیر را قرآن اینگونه بیان میکند «مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ» افراد دیگری میآیند چارچوب حکم خدا را رعایت میکنند و آنها خدا را دوست دارند و خدا نیز آنها را دوست دارد و سپس صفاتشان را بیان میکند که در مسیر خدا جهاد میکنند، بدون ترس، سستی و تردید در آنها راه ندارد.
اگر سایر مناسبات چون مناسبات قومی، قبیلهای، جناحی، پولی، خانوادگی، حفظ موقعیت و ... بر ایمان و عمل صالح چربید، این همان استبدال است که بیان میشود. خدا به جانشینی شما، قوم دیگری را جایگزین میکند «يَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْماً غَيْرَكُمْ» تا این مسیر را ادامه دهد. این تعارفبردار نیست.
در اندیشه سیاسی اسلام هنگامی که مردم مسیر صحیح را انتخاب کردند و عمل صالح انجام دادند، آن هنگام آثار آن حیات طیبه بروز میکند. دشمنان کشورمان با اسم جمهوری اسلامی مشکلی ندارند، همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند. چراکه با اسم حقیقتی بدست نمیآید بلکه دشمنان با حقیقت جمهوری اسلامی مشکل دارند. دشمنان میترسند مردم این مسیر را انتخاب کنند و عمل کنند و سپس آثار و حیات طیبه بروز کند که دشمن را در تنگنا قرار دهد .
اینکه رهبری بر مشارکت حداکثری و تأثیرگذار تأکید دارند، اشاره به این حقیقت دارد. بنابراین در اندیشه حکمت اسلامی همه انسانها امت واحد هستند مادامی که بر فطرت مشترکشان عمل کنند. وجه تمایز این اندیشه با سایر اندیشههای سیاسی جنبه شریعتی و تجویزهای آن است؛ شریعتی که زمینه تکوین انسان است و این شریعت کاملا متناسب با اختیار و وسع انسان است.
بنابراین نقش مردم در انتخابات براساس اندیشه سیاسی اسلام، نقش واقعی، جدی و حقیقی است، نه فانتزی و تشریفاتی. چون مردم باید انتخاب کنند و بعد برمبنای انتخاب خود، عمل و اقدام کنند و این دو کنار هم شکل پیدا میکند. اگر عمل کنید به حیات طیبه میرسید. اگر هیچ کدام عمل نکنید خودتان را از فرصت و ریزش برکات از آسمان و زمین محروم کردهاید؛ «أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» و «لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالأَرضِ».
برای اینکه این نتایج بدست بیاید، باید آحاد جامعه به آن عمل کنند. از شاخصه جامعه خوب، برقراری عدالت در آن است، بنابراین در کنار اینکه عهدهداران حکومت باید برای برپایی عدالت تلاش کنند باید تک تک آحاد جامعه عدالت را بخواهند و به اندازه استطاعتشان برای تحقق آن تلاش کنند.
پس نقش مردم در اندیشه و حکمت سیاسی اسلام، تشریفاتی نیست. وجه تمایز اندیشه سیاسی اسلام نسبت به سایر اندیشهها این است که برای حکومت و مردم، وظیفه معین میکند، مردم حق اتتخاب دارند و پس از انتخاب باید در مسیر صحیح عمل کنند تا به نتیجه مطلوب برسند.چنانکه طی هشت سال جنگ تحمیلی و پیروزی در دوران دفاع مقدس تمامی آحاد مردم به موازات حکومت، مسئولان و اقدامات نظامی، نقشآفرینی کردند و پای کار آمدند. یعنی باید مردم بخواهند تا آن نتیجه شکل بگیرد؛ «تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ».
بنابراین در حکمت سیاسی اسلام در کنار حفظ حریم خصوصی افراد، نقش مردم در این اندیشه تشریفاتی نیست بلکه حائز اهمیت است چراکه حیات جامعه به حفظ حریمهای شخصی و جلوگیری از تعدی به حقوق افراد است. همه مردم وظیفه دارند که از این موارد حمایت کنند. نقش مردم در اندیشه سیاسی اسلام مستمر و برای رسیدن به مطلوب است نه موقتی و فرمالیته.
تمام اهداف در اندیشه سیاسی اسلام باحضور و ایفای نقش مردم، محقق میشود و این است آنچه تحت عنوان نقش مردم در نظام سیاسی اسلامی بیان میشود.
انتهای پیام