هشتم شوال یادآور حادثهای تلخ برای جهان اسلام بهویژه عالم تشیع است؛ رخدادی که در آن قبور اهل بیت(ع) و اصحاب پیامبر(ص) همراه با آثار پرارزش به جای مانده از روزگار صدر اسلام به دست پیروان فرقه وهابیت تخریب شد و به یغما رفت.
بقیع فقط یک گورستان محسوب نمیشود، بلکه گنجینه تاریخ اسلام است. قبور چهار امام معصوم شیعیان و نیز قبور همسران، دختران، برخی از فرزندان، اصحاب، تابعین و بستگان پیامبر خدا(ص) و نزدیک به 10 هزار نفر از شخصیتهای نامدار تاریخ اسلام در این محل واقع شده است. منابع تاریخی گواهی میدهند که با هجرت مسلمانان به مدینه، بقیع، یگانه قبرستان مسلمانان بود و به مرور زمان و با دفن پیکرهای تعداد زیادی از صحابه، تابعین، نزدیکان و اهل بیت رسول الله(ص) از اهمیت ویژهای برخوردار شد و لذا گورستانهای پیشین، رفتهرفته به حالت متروکه درآمدند و از میان رفتند.
وهابیت جریانی از جنس فرقه انحرافی بهائیت بود که در سرزمین حجاز و در مهد اسلام پدید آمد. این فرقه در پی اتحادی نامقدس بین محمد بن عبدالوهاب، پیشوای آن و محمد بن سعود، جد آلسعود به جریانی قوی و اثرگذار در شبهجزیره عربستان تبدیل شد و پس از سالها جنگ و درگیری و در پی تجزیه امپراتوری عثمانی و حمایت آشکار انگلیس از وهابیت، بهتدریج قسمت بزرگی از شبهجزیره عربستان از جمله منطقه حجاز را به کنترل خود درآورد.
لازم به توضیح است که وهابیت و بهائیت قرار بود نقشهای مشابهی در ایجاد شکاف و اختلاف میان مسلمانان ایفا کنند. همزمان با گسترش وهابیت، بهائیت نیز در اواسط دوره قاجار در ایران شیعه به وجود آمد که با هوشیاری علما و درایت امیرکبیر، سرکوب و با سردمداران آن قاطعانه برخورد شد.
اما فرقه وهابیت پس از به قدرت رسیدن در سرزمین حجاز به گسترش و ترویج عقاید انحرافی خویش پرداخت و در این راستا جنایات فاحشی انجام داد. یکی از دیدگاههای بیاساس آنها که با نص صریح کتاب خدا، سنت پیامبر(ص)، روش سلف صالح و احادیث اهل بیت(ع) مخالف بود، بدعت دانستن تبرک و استشفا به آثار اولیای خدا و روا ندانستن سفر برای زیارت قبور پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بود که بنیانگذار این رویکرد، ابن تیمیه، عالم حنبلیمذهب و اندیشمند تأثیرگذار سلفی نام داشت.
وی سفر برای زیارت قبر پیامبر(ص) را سفر معصیت میدانست؛ بنابراین فتوا داد که مسافر چنین سفری باید نماز خود را تمام بخواند. وهابیون نیز به پیروی از ابن تیمیه، سفر برای زیارت روضه نبوی را بدعت نامشروع و زمینهای برای شرک و غلو خواندند؛ از اینرو هر زمان که به اماکن زیارتی خصوصاً اماکن مورد احترام شیعیان دست مییافتند، صحنههای فجیعی از جنایت بر جای میگذاشتند و فجایعی هولناک میآفریدند. مرحوم سیدمحسن امین، فقیه، ادیب و شرححالنگار شیعی اهل جبل عامل لبنان ابعاد ویرانیهای آنان را در حجاز چنین توصیف میکند: «وقتی وهابیون وارد طائف شدند، گنبد مدفن ابن عباس را خراب کردند. آنان هنگامی که وارد مکه شدند، گنبدهای قبر عبدالمطلب، ابوطالب و خدیجه امالمؤمنین را ویران و زادگاه پیامبر(ص) و فاطمه زهرا(س) را با خاک یکسان کردند. آنگاه که وارد جده شدند، گنبد و قبر حوا و بهطور کلی، تمام مقابر و مزارات را در مکه، جده، طائف و نواحی آنها ویران کردند و زمانی که به محاصره مدینه منوره دست زدند، به ویران کردن مسجد و مزار حضرت حمزه پرداختند.»
با انتشار خبر تخریب ابنیه قبرستان بقیع بهخصوص آثار قبور پیشوایان معصوم(ع)، افکار عمومی در ایران به شدت جریحهدار شد. موج اعتراضات علما و مردم ایران به حدی بود که سبب شد اطلاعیهای از سوی رضاخان خطاب به عموم حکام ایالات و ولایات و مأموران دولتی منتشر و در آن ضمن اشاره به اسائه ادب وهابیها به مدینه منوره و مسجد حضرت رسول(ص) اظهار شود که «دولت از شنیدن این خبر مشوش و در حال تکمیل اطلاعات است؛ ولی تصمیم گرفته شد که برای ابراز احساسات و عمل به سوگواری و تعزیهداری، روز سهشنبه، ۱۴ شهریور مصادف با ۱۶ شوال، تعطیل و عزای عمومی اعلام شود.»
از طرف دستجات گوناگون، مراسم سوگواری و عزاداری برگزار شد. مرحوم مدرس نیز بهمناسبت این موضوع مهم در مجلس شورای ملی نطقی ایراد کرد و چنین گفت: «دولت موظف است در این موضوع تحقیقات کامل کند و به عرض مجلس برساند... امروز اهل ایران یک قسمت از قسمتهای دول اسلامی است، بلکه میتوان گفت قسمت بزرگ دول اسلامی است... امروز ایران باید با واکنش به این اتفاق در تمام دنیا خود را مطرح کند، ملت و دولت ایران قدم برمیدارند که جامعه اسلامی را حفظ کنند. باید تمام فکر را صرف این کار کرد و قدمهایی که مقتضای حفظ دیانت، قومیت و ملیت خودمان است، برداریم و هیچ کار و هیچ چیزی را مقدم بر این واقعه قرار ندهیم و نگذاریم که این مسئله بیشتر از این اسباب خرابی جامعه مسلمانان شود که مبادا ضرر عظیمتری بر ما مترتب گردد.»
علمای اصفهانی ساکن تهران نیز اعتراضاتی به وزارت امور خارجه ابلاغ و در نامهای اظهار نگرانی شدید خود را اعلام کردند. هیئت علمای همدان نیز در همان روز با ارسال تلگرافی به مجلس شورای ملی، با ابراز تأسف و دردمندی، خواستار ارسال تلگراف به مجمع اتفاق ملل شد تا آن مجمع ضمن جلوگیری از ادامه جنایات وهابیون، مدینه منوره را از لوث وجود آنها پاک کند. مردم اردبیل نیز بازارها و مغازهها را تعطیل کردند و مشغول عزاداری شدند. علمای تبریز نیز با ارسال تلگرافی به آیات عظام مقیم نجف، آقایان ابوالحسن اصفهانی، محمدحسین نائینی، شیرازی و فیروزآبادی، ضمن ابراز تأثر از واقعه فجیع عظیم در مدینه نوشتند که مسلمانان این خطه آماده هرگونه فداکاری هستند.
جریان قوی بهایی ماسونی حاکم بر دستگاه حکومت پهلوی در زمان رضاخان موفق شد تا موج اعتراضات قوی و اثرگذار ایجادشده علیه آلسعود را کنترل کند و با مدیریت زمان و اتلاف وقت که به پایان یافتن دوره مجلس مقتدر و مستقل پنجم و تشکیل مجلس دستنشانده ششم و خالی شدن مجلس از نیروهای مستقل و مذهبی ضد آلسعود همچون آیتالله مدرس منجر شد، شرایط را برای ایجاد اهداف خود مهیا کند.
این جریان طی فرآیندی زمانبندیشده، دقیق و حسابشده در مرحله اول موضوع کمیسیون دفاع از حرمین شریفین را که آیتالله مدرس مطرح کرده بود، به دست فراموشی سپرد و در مرحله بعد، موضوع تحریم حج را که در صورت ادامه یافتن علاوه بر ایجاد بحران مشروعیت برای زمامداران حجاز، از لحاظ اقتصادی نیز ضربه سنگینی به حکومت آنان وارد میکرد، از دستورکار خارج کرد و پس از کسب این امتیازات در مرحله آخر موفق شد تا برخلاف تمایل جامعه مذهبی ایران که شدیداً مخالف حکومت وهابیون بر سرزمین حجاز بود، دولت ایران را متقاعد کند که آلسعود را به رسمیت بشناسد و روابط دیپلماتیک و دوستانه با آن برقرار کند. به عبارت دیگر، دولت آلسعود در خاتمه این پروسه موفق شد با حمایتهای پنهان و آشکار جریان یادشده، بدون پرداخت هرگونه هزینهای در برابر جنایاتش به تمامی اهداف خود نائل شود.
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام