حضرت علی بن موسی الرضا(ع) در یازده ذیالقعده سال 148 هجری قمری در مدینه به دنیا آمد و در آخر صفر 203 هجری قمری در سن 55 سالگی به وسیله مأمون مسموم و در سناباد نوقان (یکی از محلات مشهد کنونی) به شهادت رسید. حضرت در سال 183 به امامت رسید و مدت 17 سال عهدهدار این مسئولیت الهی بود، عصر حضرت همزمان شد با خلافت هارون به مدت 10 سال، محمد امین به مدت پنج سال و عبدالله مامون نیز به مدت پنج سال.
حجتالاسلام گلایری، پژوهشگر علوم دینی در آستانه میلاد امام علی بن موسی الرضا(ع) یادداشتی در اختیار ایکنا سمنان قرار داده که در ادامه میخوانیم:
مهمترین دوره اجتماعی و سیاسی امامت حضرت به زمانی باز میگردد که به دستور مأمون وارد مشهد مقدس شد گرچه این مدت سه سال بیشتر نبود اما تحول مهمی در نوع تعامل امامان شیعه با حاکمان جور بهشمار میرود زیرا بعد از مرگ هارون مملکت اسلامی به دو بخش تقسیم شد بخشی که شامل عراق میشد به امین و بخشی که شامل ایران میشد به مامون رسید و چون مردم ایران شیعه بودند آمدن امام علیه السلام میتوانست موقعیت مأمون را تثبیت کند.
مرحوم صدوق در عیون اخبارالرضا جلد دوم صفحه 167 تا 168 روایتی را ذکر میکند که در آن بهخوبی اهداف مأمون از این پیشنهاد مشخص میشود که بر این اساس مأمون بدان اشاره میکند بدین شرح که این مرد کارهای خود را از ما پنهان کرده و مردم را به امامت خود میخواند ما او را بدین جهت ولیعهد قرار دادیم که مردم را به خدمت ما و سلطنت ما بخواند، فریفتگانش بدانند او آنچنانکه ادعا میکند نیست خلافت شایسته ماست، اگر او را به حال خود واگذاریم در ما شکافی بوجود آورد که نتوانیم آن را پر کنیم، با ولایتعهدی خود را در پرتگاه قرار دادهایم نباید در کار وی سهلانگاری کنیم، پیش مردم اورا بصورتی درآوریم که از نظر آنها شایستگی خلافت را نداشته باشد.
امام علیه السلام با توجه به شرایطی که مأمون داشت و اینکه او هرگز قصد خیری ندارد از پذیرش ولایتعهدی امتناع میکرد لذا حضرت فرمود من هرگز این مسئولیت را با میل و رغبت قبول نکردم و بر همین اساس مأمون به حضرت عرض کرد ای فرزند رسول خدا این مسؤلیت را باید بپذیری امام فرمود من هرگز اینکار را با میل و رغبت انجام نمیدهم که در این راستا از هروی نقل شده که گفت: بخدا قسم امام رضا علیه السلام مسؤلیت ولایتعهدی را با میل و رغبت قبول نکرد حضرت با اکراه به سوی کوفه برده شد سپس تحت الحفظ به سوی بصره، فارس و مرو حرکت داده شد.
امام رضا علیه السلام برای پذیرش ولایتعهدی شرایطی را برای مامون گذاشتند که در آن هیج کار دولتی را انجام ندهم، کسی را به سرپرستی جایی نگمارم، کسی را عزل نکنم، قانونی را نقض ننمایم و از دور به شما مشاوره میدهم.
مأمون بهمناسبت انتخاب امام رضا عليه السلام بهعنوان وليعهد دستورهاى مهمى صادر كرد كه عبارتند از ترک لباس سیاه که لباس عباسیان بود و پوشیدن لباس سبز، اعطای کامل حقوق سربازان، ضرب درهم و دینار به نام امام رضا علیهالسلام.
پیشنهاد ولایتعهدی به امام نشانه اعتراف عملی به حق امام علیهالسلام بود؛ لذا مأمون خطاب به امام گفت من میبینم که شما از من به خلافت سزاوارتری؛ لذا میخواهم خود را عزل و خلافت را به شما بدهم که امام فرمود اگر این خلافت حق توست پس نباید چیزی که خداوند به تو عطا کرد را نپذیری و اگر حق تو نیست نمیتوانی حق دیگری را به کس دیگری بدهی، پذیرش ولایتعهدی این امکان را به امام علیه السلام داد تا بدون تقیه مباحث اعتقادی شیعه را بیان کند لذا جلسات و مناظراتی که حتی با حضور مأمون و سرشناسان علمی مذاهب دیگر صورت میگرفت و حضرت با دقت علمی جواب آنها را میداد باعث شد که تفکر شیعی در سرتاسر ممالک اسلامی رونق یابد و مردم با تفکرات شیعی آشنا شوند؛ لذا مأمون ناخواسته تربیون را در اختیار امام علیه السلام قرار داد و حضرت نیز به خوبی ازآن بهره برد.
حضرت در بحثها و مناظرهها بهخوبی بر حقانیت شیعه تأکید میکرد اینکه تنها امامان معصوم شایسته این مقام هستند؛ لذا مباحث غدیر را به خوبی بیان میکردند و اینکه حضرت ابراهیم وقتی از خداوند خواست خداوند امامت را در ذریهاش قرار دهد فرمود این عهد به ظالمین نمیرسد که این سخنان به خوبی بیان دیدگاه شیعه در عصمت امام هست.
مأمون جلساتی برای مناظره تشکیل میداد تا امام مغلوب شود اما تمام این جلسات با پیروزی امام همراه بود و این امر گاهی موجب خشم مأمون میشد و حتی در جلسهای دستور داد تا مردم را از اطراف امام علیه السلام دور کنند و زمانی که حضرت با اصرار مأمون پذیرفت نماز عید را بخواند اما به شیوه جدش رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و وقتی مأمون مشاهده کرد مردم زیادی به سوی او رفتند، دستور داد تا حضرت بدون خواندن نماز برگردد، شهادت حضرت به وسیله مسموم نمودن آن حضرت با فشار افرادی مانند فضل و حسن بن سهل صورت گرفت.
پخش شایعات بیاساس توسط دستگاه خلافت درباره امام از جمله اینکه امام ساز و آواز را حلال کرده که وقتی خبر به امام علیه السلام رسید فرمود این زندیق دروغ میگوید وقتی از من درباره غناء پرسید گفتم به امام باقر علیه السلام گفته شد غناء حلال است یا حرام، امام در جواب فرمود اگر خداوند بین حق و باطل جدایی بیاندازد غناء در کدام طرف قرار میگیرد گفت باطل حضرت فرمود جواب خودت را دادی.
انتهای پیام