ادعاهای واهی در عصر اطلاعات خریدار ندارد / لزوم بازخوانی شهادت حضرت زهرا(س) در منابع اهل تسنن
کد خبر: 3949061
تاریخ انتشار : ۰۲ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۹
آیت‌الله علیدوست بیان کرد؛

ادعاهای واهی در عصر اطلاعات خریدار ندارد / لزوم بازخوانی شهادت حضرت زهرا(س) در منابع اهل تسنن

آیت‌الله علیدوست در واکنش به سخنان امام جمعه خاش با بیان اینکه به شدت به همگرایی شیعیان و اهل تسنن و همه مذاهب اسلامی، معتقد هستیم، اظهار کرد: اینکه می‏‌گویید هیچ مسئله بین حضرت زهرا (س) و دیگران نبوده، اگر جوانان شما را به معتبرترین منابع مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم ارجاع دهند، نتیجه این ادعای واهی شما چه می‏‌شود؟ چه دیدگاه نسبت به دین، مذهب اهل تسنن، بزرگان و خود شما پیدا می‏‌کنند؟

آیت‌الله علیدوست

به گزارش ایکنا، چندی پیش بود که امام جمعه محترم خاش در سخنانی در نمازجمعه بیان کردند که حضرت زهرا، شش ماه بعد از رحلت رسول خدا(ص) فوت کردند و حضرت علی(ع) به خلیفه اول فرمودند که تو بر جنازه حضرت زهرا(س) نماز بخوان، ولی ایشان نپذیرفت. آیت‌الله علیدوست در بیاناتی به تحلیل این سخنان و وقایع پیرامون شهادت حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) پرداختند که متن آن در ادامه از نظر می‌گذرد؛

معمولاً ایام فاطمیه که می‌شود از طرف برخی از برادران اهل تسنن، مطالبی بیان می‌شود و تقریباً محور همه آن‌ها این است که آنچه که شیعیان در ایام فاطمیه بیان می‏‌کنند و حتی یک روز را تعطیل عمومی اعلام می‏‌کنند و از واژه «شهادت» حضرت زهرا(س) استفاده می‌کنند، و بالطبع مطالبی در این زمینه بیان می‏‌شود، درست نیست. از جمله امسال در تاریخ ۲۶ دی‌ماه ۹۹ (طبق آنچه که در اخبار و خبرگزاری‌ها نقل شده)، امام جمعه خاش مطلبی را در همین زمینه مطرح کرده و بیان می‌کند که: «حضرت زهرا، شش ماه بعد از رحلت رسول خدا(ص) مریض شدند و فوت کردند. هنگام نماز بر جنازه ایشان نیز، حضرت علی به خلیفه اول فرمودند که تو به عنوان خلیفه رسول خدا(ص) باید بر جنازه حضرت زهرا(س) نماز بخوانی و با وجود خلیفه کسی دیگر بر جنازه نماز نمی‏‌خواند! ابوبکر به حضرت علی گفت: خیر، شما خودت بر جنازه نماز بخوان و در نهایت حضرت علی نماز را خواندند!».


بیشتر بخوانید؛


امام جمعه خاش سپس به قضایا و اخبار شهادت حضرت زهرا(س) در میان شیعیان اشاره و اعلام می‌کند که این‌ها واقعیت و حقیقت ندارد. وی همچنین به زعم خود بر یک دلیل عقلی هم تمسک می‌کند که: «مگر می‌شود، همسر ِکسی مانند علی ابن ابیطالب را بزنند و آن اتفاقات بیفتد و حضرت علی(ع) سکوت کند! این با غیرت عربی و غیرت علی ابن ابیطالب سازگاری ندارد!». طبیعتاً حاصل این سخن این است که آنچه در متون شیعه آمده واقعیت نداشته و نارواست!

نکات مقدماتی

در این زمینه چند نکته قابل ذکر است:

نکته اول: عمومیت مخاطب این بیانات: ما فرض می‏‌کنیم که گوینده این سخن، درس خوانده و عالم است و کتاب‏‌ها را دیده است. به هر حال وقتی کسی امامت جمعه را عهده‌دار است، برای خویش تعیّنی قائل است! منتهی مخاطب کلام بنده فقط امام جمعه خاش نیست، بلکه تمام علاقه‌مندان و اهل تسنن هستند که مذهب‏شان را دوست دارند، و نمی‌خواهند این مذهب مورد، سؤال قرار گیرد.

نکته دوم: اذعان به اهمیت و اعتقاد به مسئله هم‌گرایی اسلامی: ما به شدت به همگرایی شیعیان و اهل تسنن و همه مذاهب اسلامی، قائل بوده و به آن معتقد هستیم؛ خصوصاً همگرایی شیعیان و اهل تسنن و مذاهب اسلامی در ایران؛ و کسی نمی‌تواند بنده را متهم به تفرقه‌افکنی کرده و ادعا کند که در جهت غیر همگرایی قدمی برداشته‌‏ام، چه اینکه آثار و صحبت‏‌های بنده در دسترس است و افراد می‏‌توانند مراجعه و ملاحظه کنند.

خدا را شکر در ایران، ما در زمینه مناسبات شیعیان و اهل تسنن مشکلی نداریم، نه شیعیان با برادران اهل تسنن مشکلی دارند و نه اهل تسنن با شیعیان. جالب است که بدانید بعضی از بستگان نزدیک ما، وقتی برای تبلیغ به جنوب کشور می‏‌روند، میزبان‏شان، خانواده‏‌های سنی هستند، و آن‌ها نیز وقتی قم می‌آیند بر همان بستگان ما وارد می‌شوند. چنین ارتباطی بین شیعیان و اهل تسنن وجود دارد.

لکن متأسفانه و سوگمندانه، چند سالی است که صدا‌های نامیمونی از زاهدان، ترکمن صحرا، خاش و... بلند است که به زعم ما، این صدا نه به نفع شیعه است و نه به نفع اهل تسنن و همچنین به نفع اسلام، انقلاب و ایران هم نیست.

نکته سوم: لزوم روشنگری در زمینه حقایق و وقایع صدر اسلام: گاهی احساس می‌کنیم اگر برخی مطالب را نگوییم – ولو که گفتنش برایمان سخت است ـ  بدهکار می‏‌شویم! و آرام آرام تاریخ در حال تحریف است و عن‌قریب است که گفته شود شیعه ۱۴۰۰ سال است که دروغ می‏‌گوید! و اینجاست که دیگر سکوت جایز نیست؛ البته با اعتقاد به اینکه نباید زخمی زد، و قدمی در راستای نفاق و شقاق برداشت.

لزوم خودداری از ادعا‌های واهی در عصر اطلاعات

اینکه شما می‏‌گویید هیچ مسئله بین حضرت زهرا (س) و دیگران نبوده، و حضرت بر اثر بیماری، شش ماه بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) از دنیا رفته است، اگر کسی جوانان، دانشجویان و طلاب شما را به معتبرترین منابع کتب شما، مانند صحیح بخاری، صحیح مسلم و ... ارجاع دهد، که همین مطالب را گزارش کرده‌اند، و ایشان همین مطالب را در منابع اصیل اهل تسنن ملاحظه کنند، آن وقت نتیجه این ادعای واهی شما چه می‏‌شود؟ آیا نسبت به دین، نسبت به مذهب اهل تسنن و بزرگان شما و خود شما به عنوان امام جمعه چه دیدگاه و نگاهی پیدا می‏‌کنند؟ و آیا اعتقادشان به تمام ریش‏‌سفیدان‏‌تان، از آن‌ها سلب نمی‏‌شود؟

امروز، روزی نیست که بتوان چیزی را پنهان کرد! الان هر مطلبی که گفته شود، با یک جستجوی ساده قابل ردیابی است!

وقایع شهادت حضرت زهرا (س) در منابع اصیل اهل تسنن

وقایع مورد اشاره پیرامون شهادت حضرت زهرا (س) و اختلاف آن حضرت با برخی، در منابع اصیل شما ذکر شده که با یک جستجوی ساده قابل ردیابی است. به عنوان نمونه به موارد ذیل توجه بفرمائید:

۱. جناب بخاری در چندین موضع از صحیح بخاری، نقل می‌کند که حضرت زهرا، از دنیا رفت: فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم فَهَجَرَتْ أَبَا بَکْرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتى تُوُفِّیَتْ؛ به خاطر قضایی که بعد از رحلت پیامبر اکرم گذشته بود، فوت کرد و کلامی با خلیفه اول صحبت نکرد و فوت کرد (صحیح بخاری، ج ۳، ص ۱۱۲۶، ح ۲۹۲۶؛ همچنین: ج ۴، ص ۱۵۴۹، ح ۳۹۹۸؛ ج ۶، ص ۲۴۷۴، ح ۶۳۴۶ و... [تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷].

۲. جناب مسلم در صحیح مسلم و همچنین بخاری در صحیح بخاری نقل می‌کنند که: «فابا ابوبکر ان یدفع الی فاطمه شیئاً منها (از فدک و انفال چیزی به حضرت زهرا نداد) «فوجدت فاطمة على ابى بکر فى ذلک فهجرته فلم تکلّمه حتّى‏ توفّیت. فلما توفیت دفنها زوج‌ها على لیلاً و لم یؤذن بها أبا بکر و صلى علیها (صحیح مسلم، ج ۳ ص ۱۳۸۰، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی]. و...

اگر جوانان و طلاب اهل تسنن از شما بپرسند که این گزارش‌ها در منابع معتبر ما چیست و منبع و سند ادعا‌های شما کجاست؟ چه جوابی دارید که به ایشان بدهید؟ آیا می‏‌خواهید بگویید منبع ادعاهای‏تان صدور العلماست؟!

تبیین استراتژی برخی از بزرگان اهل تسنن پیرامون حرمت تحلیل تاریخ صدر اسلام

جناب امام جمعه خاش! اسلاف شما خوب فهمیده بودند که بگویند تحلیل تاریخ صدر اسلام حرام است. به عنوان مثال کتابی است درباره دیدگاه اهل تسنن در مورد اصحاب از آقای محمد بن عبدالله الوُهَیبی. این کتاب را در عربستان خودشان به ما دادند و الان ترجمه شده است. وی در این کتاب در صفحه ۴۴-۴۵ می‌نویسد: واجب است که از تطبیق تاریخ بر تاریخ صحابه پرهیز نماییم». وی پیش‏تر به منهجی از غربی‏‌ها در تحلیل عقلی اشاره کرده و سپس این مطلب را بیان می‌کند و در مقام استدلال می‌گوید: چون این کار، جز زنده کردن سبّ و دشنام‌های قبلی نیست!

سؤال از آقای وُهَیبی این است که: آیا تحلیل تاریخ مساوی با سب و دشنام است؟ اگر مساوی است، چرا؟ این را از شما قبول نمی‌کنند که بگویید تحلیل تاریخی نکنید.

در هر صورت مطلب و منظور ایشان روشن است که چرا نباید این قطعه از تاریخ اسلام را تحلیل عقلی کرد! چون در صورت تحلیل، باید پاسخگوی این وقایع باشند و لذا این کار را ممنوع کردند! و الا اینکه گفته شود چرا حضرت علی(ع) سکوت کرد، و این سکوت با غیرت عربی و علوی در تضاد است؟! خوب روشن است که اگر مصلحت اسلام و حفظ دین متوقف بر سکوت باشد، باید سکوت کرد.

لزوم خودداری از تحریف، خصوصاً توسط عالمان

آقایان! بسیار خوب است که از اخلاق، معاد و شریعت و از حلال و حرام سخن بگویید و این جور مسائل را رها کنید. این‌ها به سود هیچ‌کس نیست و این یک بازی باخت - باخت است!

عالمان دین وظیفه هدایت دارند! آقایانی که گاهی حرف‏‌هایی می‏‌زنید که نباید زده شود، آیه «مِنَ الَّذِینَ هَادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ» (نساء: ۴۶)، آیه «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ» (مائده: ۱۳)، آیه «یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ» (مائده: ۴۱)، آیه «وَ قَدْ کانَ فَریقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ» (بقره: ۷۵) فقط مربوط به اهل تورات و علمای یهود است و ربطی به علمای شیعه و اهل تسنن ندارد؟! آیا ما استثناء شده‏‌ایم؟ یعنی تحریف تاریخ، تحریف حقایق، تحریف کتاب و... برای آن‌ها مذموم است و برای ما واجب است؟ یا آیه در مورد خاص نازل شده و مفادش عام است؟!

به هر حال امیدوارم این صدا پخش شده و به گوش آقایان برسد.

می‏‌دانید! این مطالب گفته می‌شود، گاهی از این طرف افرادی عکس‌العمل خوبی نشان نمی‌دهند که گاهی مورد تأیید عالمان شیعه هم نیست، و لذا نمی‌خواهم بگویم آنچه گفته می‌شود صحیح است، اما آنچه صحیح است را نباید انکار کرد!

پیشنهاد ارائه دیدگاه در کرسی‏‌های نظریه‌پردازی

ما در کشور کرسی‏‌های نظریه‏‌پردازی داریم و بنده مسئول کرسی نظریه‌پردازی علوم نقلی هستم. در کرسی‏‌ها جای این بحث‌هاست. امام جمعه خاش، به جای اینکه این مباحث را در قالب سخنرانی و برای عوام بیان کند، باید بیاید در یک جمع علمی و بگوید من چنین نظر علمی‏‌ای دارم، و ما ناقدان و داورانی را از خود اهل تسنن می‌گذاریم، منتهی با سند و مدرک، بحث شود و اگر ایشان توانست نظرش را ثابت کند، خیلی رسمی آن را پخش خواهیم کرد، اما اگر دید کلامش ناپخته و روی هواست، دیگر تکرار نخواهد کرد.

این پیشنهاد را مشخصاً بنده عرض می‌کنم. کرسی‏‌ها، مسئولان، مکانش و دبیرخانه‏‌اش معلوم است و اگر لازم شد، ما آمادگی داریم که در محضر آقایان باشیم.

اللهم اصلح کل فاسد من امور المسلمین

انتهای پیام
captcha