به گزارش خبرنگار ایکنا، نشست تخصصی مجازی «الزامات و بایستهها در ترجمه قرآن ویژه کودکان و نوجوانان» براساس روانشناسی رشد امروز سهشنبه، یکم تیرماه از سوی معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با ارائه حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا حیدریابهری و سیدعلیمحمد رفیعی با دبیری مریم قاسماحمد برگزار شد.
در ابتدای این نشست سیدعلیمحمد رفیعی، با اشاره به اینکه قرآن برای «بَيَانٌ لِلنَّاسِ» و برای همه است، گفت: قرآن هم برای زنان است و هم مردان و کودکان و بزرگسالان، البته روایاتی وجود دارد که تأکید میکند برخی سورهها را نباید به زنان آموخت، این روایات به لحاظ سندی دارای اشکال هستند و نمیتوان به آنها استناد کرد.
وی با اشاره به اینکه فهم افراد از قرآن یکسان نیست، افزود: افراد به تناسب فهم و تقوای خود و نیز به تناسب مسائل درونی و روحی ممکن است برداشتهای درست یا لازم را از قرآن نداشته باشند؛ حتی گاه به شهادت آیه مربوط به «محکم و متشابه» افرادی برداشتهای زیانبار و فتنهانگیز از قرآن دریافت میکنند، این موضوع منافاتی با «بَيَانٌ لِلنَّاسِ» بودن قرآن ندارد.
رفیعی به ارائه تعریف کودک پرداخت و گفت: کودک به کسانی گفته میشود که زیر 15 سال سن داشته باشند، هر چند تعاریف متعددی در مورد کودکی و نوجوانی وجود دارد، اما در این بحث لفظ کودک به افراد زیر 15 سال اطلاق میشود. بر اساس تعریفی که از مفهوم کودکی داریم کودک عبارت از یک نابالغ است، در روانشناسی رشد گفته میشود، کودکان به لحاظ مسائل جسمی، زبانی، عاطفی، اخلاقی، شخصیتی، اجتماعی، معنوی، دینی و ... ضعفهایی نسبت به بزرگسالان دارند و همین باعث میشود، درک لازم از قرآن نداشته باشند.
وی از محدودیتهایی که نابالغان(کودکان) با آن مواجه هستند و بر اساس آن نمیتوان آیات متناسب با آن موضوعات را بیان کرد، پرداخت و گفت: محدودیت در رشد جسمی، محدودیت در رشد عقلی و فکری، محدودیت احساسی و عاطفی، محدودیت مطالعاتی و کمبود اطلاعات علمی، محدودیت تجربی، ساده بودن نیروی اندیشه، شرایط فرهنگی و اقتصادی محل زیست و ... از جمله محدودیتهایی هست که کودکان با آن مواجه میشوند. این محدودیتها باعث میشود درک کودک از مفاهیم برخی آیات دشوار شده و یا آثار سوئی را به دنبال داشته باشد.
رفیعی برخی مفاهیم و موضوعات قرآنی که متناسبت با رشد کودک نیست، برشمرد و افزود: اولین مفهوم مربوط به مفهوم بلوغ است، این موضوع به چند دسته تقسیم میشود، دسته اول مربوط به مسائل جنسی است که برای کودک قابل درک نیست. معروفترین داستانهای قرآنی که در این حوزه قرار میگیرد و نمیتوان برای کودکان ترجمه کرد، داستان حضرت یوسف(ع) است. بخش دیگر رفتارهای جنسی خاص است، در این دسته هم داستانهای مربوط به قوم لوط و مواردی از این دست برای کوکان قابل فهم نیست.
وی اظهار کرد: دومین مفهوم که کودکان با فهم آن مشکل دارند، مسائل مرتبط با حکمتهای پنهان خداست، خداوند متعال در این جهان حکمتهای پنهان و افعال خاصی دارد که انسانها اجازه چنین کاری را ندارند. به عنوان مثال در قضیه مرگ، خداوند هر زمان میتواند زندگی افراد را بگیرد، اما انسان این اجازه را ندارد. در قرآن داستان حضرت موسی (ع) و خضر و کشتن یک کودک یا داستان حضرت ابراهیم(ع) که خانواده خود را در بیابان رها کرد آمده است. خداوند متعال در دل این اتفاقات حکمتهایی را پنهان کرده است که از فهم کودکان خارج است و لذا ما نمیتوانیم چنین مواردی از قرآن را به عنوان الگو برای کودکان مطرح کنیم. انتقال این آیات حتی برای بزرگسالان نیز نیاز به تأویلهای خاص دارد.
این پژوهشگر حوزه ادبیات دینی کودک بیان کرد: سومین مفهوم، تدابیر پیچیدهای است که برخی سیاستمداران و حکیمان به کار میبرند تا به نتیجهای برسند. مورد مشخص برای این مفهوم تهمت دزدی زدن حضرت یوسف(ع) به برادرش است، حضرت یوسف این کار را انجام داد تا برادر خود را نزد خود نگه دارد، تعریف چنین داستانی از قرآن برای کودک میتواند این الگو را به او منتقل کند که میتواند دروغ بگوید، کتابهای تفسیر، صفحات بسیاری را اختصاص دادهاند تا توضیح دهند که چرا حضرت یوسف(ع) یا حضرت ابراهیم(ع) در مواردی دروغ گفتهاند. ما چگونه در ترجمه و بدون توضیح اضافهای میخواهیم این را به کودک منتقل کنیم.
رفیعی یکی دیگر از مفاهیمی که ترجمه آیات مربوط به آن را نمیتوان به کودکان منتقل کرد مباحث عاطفی بیان کرد و گفت: برخی آیات قرآن مخالف عاطفه است، مثلاً حضرت ابراهیم(ع) قصد میکند حضرت اسماعیل(ع) را ذبح کند، این مورد در ترجمه برای یک کودک بسیار غیر قابل هضم است. در قرآن اشاره شده است که حضرت یوسف(ع) مدت زمانی که در مصر بود به پدرش خبر نداد و این برخلاف عاطفه کودکان است. همه این داستانها حکمتهایی دارد که نیاز به تفسیر دارد و ذکر آنها در ترجمه کودکانه خارج از درک کودک است. وقتی ما به کودک گفتهایم اگر جایی گم شد نشانههایی بدهد تا پدر و مادر رسانده شود، بلافاصله با این تناقض مواجه میشود که چرا حضرت یوسف این کار را نکرد؟
وی برخی الگوهای رفتاری قهرآمیز ذکر شده در قرآن را از دیگر مفاهیمی که نباید ترجمه آنها را برای کودکان ذکر کرد، گفت: اگر داستان حضرت سلیمان و برخورد ایشان با ملکه سبا را برای کودک ترجمه کنید، درک کودک میگوید که رفتار ملکه سبا مدبرانهتر از حضرت سلیمان(ع) بوده است، حال اینکه اینگونه نیست و رفتار حضرت سلیمان(ع) با ملکه سبا از روی حکمت بوده که نیاز به توضیح و تفسیر دارد و کودک قدرت درک این موضوع را ندارد.
این پژوهشگر حوزه ادبیات دینی کودک یکی دیگر از مفاهیم ذکر شده در قرآن که نباید برای کودکان ترجمه شود، مربوط به جنگیدن خویشاوندان با یکدیگر عنوان کرد و گفت: گاهی ممکن است در جایی که پای عقیده در میان باشد، نزدیکترین افراد به هم، درگیر شوند. خداوند در قرآن میفرماید مؤمنین حق ندارند با دشمنان سرسخت خدا دوستی کنند، حتی اگر پدر و پسر یا خویشاوند باشند. حتی در مواردی هم اشاره شده است فرزندان و زنان شما دشمنان شما هستند. چنین مواردی در ترجمه قرآن برای کودک باید منتقل شود که از قدرت درک او خارج نباشد. بحث مجازات اسلامی نیز در قرآن آمده است که مواردی از شلاق تا قطع دست و پا و به دار کشیدن و به سختی کشتن را ذکر کرده که باید در ملاء عام باشد. حالا فرض کنید همینها را کودک ببیند. منتقل کردن این مفاهیم به کودکی که بازیگراست، به صلاح نیست.
رفیعی در ادامه به داستان حضرت ابراهیم(ع) و شکستن بتها از سوی ایشان اشاره کرد و افزود: کودکان در سنینی دوست دارند، همه چیز را بشکنند و از صدای افتادن و شکسته شدن لذت میبرند، منتقل کردن چنین مفاهیمی که در قرآن اشاره شده است میتواند موجب شود کودک در خانه چنین رفتاری را تکرار کند. در داستان اصحاب فیل که شرح آن در سوره فیل آمده و یک اشتباه در تصویرگریهای مربوط به آن هم صورت گرفته است، از دیگر مفاهیمی است که نباید به کودکان منتقل کرد. برای کودک این موضوع قابل فهم نیست که چرا خداوند باید فیلها را زجرکش کند. انتقال این آیات به کودکان نیاز به تفسیر و توضیحات فراوانی دارد که کودک در درک آن عاجز است.
این پژوهشگر حوزه ادبیات دینی کودک تصریح کرد: در قرآن داستانهایی در مورد زندگی افراد صالح با افراد ناصالح زیاد ذکر شده است، به عنوان مثال همسر فرعون یک فرد صالح بوده است، با ترجمه این آیات برای کودک سوالات بسیار زیادی برای او شکل میگیرد، اینکه چرا این افراد با هم ازدواج کردهاند؟ چرا با هم ماندهاند و بسیاری سوال دیگر ایجاد میشود که نمیتواند درک کند و در ترجمه هم پاسخ همه آنها داده نمیشود. اینها البته مسائلی است که مصلحتهای سیاسی و مبارزاتی و .. دارد که کودکان از درک آن عاجز هستند. بنابراین توضیح عناصر صالح در دستگاه ناصالح نمیتواند برای کودک قابل درک باشد. حضور یافتن حضرت یوسف(ع) در دستگاه فرعون هم در این دستهبندی است.
وی در ادامه مباحث مربوط به جادوگری و مسائلی از این دست را از دیگر مباحثی که نباید در ترجمههای کودکانه به آن پرداخته شود معرفی کرد و گفت: این قبیل مباحث برای کودکان بسیار وسوسهانگیز است. بحث آیات محکم و متشابه از دیگر مواردی است که باید مورد توجه قرار داد، وقتی آیات متشابه برای بزرگسالانی که رسوخ در علم ندارند مایه دردسر و فتنه است به طریق اولی برای کودک هم مایه دردسر و فتنه است.
بر اساس گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین غلامرضا حیدری ابهری، نویسنده آثار دینی و قرآنی برای کودکان نیز به بیان مطالبی پرداخت. وی با اشاره به اینکه بسیاری از موارد که در بالا گفته شد برای کودکان قابل فهم است، گفت: نگاه ما به بحث کودکان نباید حذفی باشد، چرا که با مقداری ملاحظه میتوان این مفاهیم را انتقال داد. به عنوان مثال موضوع جن را اگر هم نگوئیم، کودک در کوچه و خیابان با آن مواجه میشود. اتفاقاً این موضوع وظیفه ما را سنگینتر میکند و نباید برخی موارد را انتقال داد، بلکه باید کاملتر و بهتر به آن پرداخته شود.
وی به نقل قول یکی از اندیشمندان غربی در مورد انتقال مفاهیم دینی به کودکان اشاره کرد و افزود: ما نمیتوانیم تصمیم بگیریم که موضوعات دینی را به کودک بگوئیم یا نگوئیم، نباید این گمان را داشته باشیم که اگر ما نگوئیم آنها دیگر با آن مفهوم مواجه نمیشوند. مسئله ادبیات کودک مسئله حذف نیست. البته من در مواردی همچون ذبح اسماعیل قبول دارم که نباید انتقال داده شود، اما این حجم از موارد و این مقدار و وسعت حذف که اشاره شد، ضرورت ندارد. منطق برخی داستانهای قرآن در خود داستان روشن است و بچهها این مسائل را به خوبی درک میکنند. اگر قصهگویی خوبی صورت بگیرد، رفتار حضرت یوسف (ع) کاملاً قابل فهم خواهد شد.
حیدریابهری با تأکید بر اینکه در برخی انیمیشنها که بارها برای کودکان پخش شده بسیاری از این موارد تصویرگری شده است، بیان کرد: کودکان، ازدواج صالح با ناصالح و مواردی از این دست را بارها در فیلمها دیدهاند و این موضوعات برای کودکان این دوره قابل درک است. کودکان در حال حاضر مسائل عشقی حتی در بین حیوانات را در انیمیشنها دنبال میکنند و منطق اینگونه رفتارها را میدانند. اینها تجربههایی هست که بچهها از آن درک دارند. جنگ خویشاوندان با هم را هم دیدهاند و میبینند، لذا ذکر این قبیل مفاهیم که در قرآن آمده است مانعی ندارد.
وی با بیان اینکه نباید خودمان را در این قبیل بحثها محصور کنیم، گفت: ما باید اینها را برای کودکان روایت کنیم و بعد منطق قرآن در مواجهه با این جور مسائل را هم بیان کنیم. به عنوان مثال برای کودک توضیح دهیم که اگر بانویی همچون آسیه در دستگاه ظلمت است، نشان دهنده این است که حتی در محاصره ظلمت هم میتوان به سمت نور حرکت کرد، چرا نباید این را بگوئیم، اگر صرف گفتن ترجمه کفایت نمیکند باید بیان را بیشتر کنیم. اینکه مباحث مربوط به بت شکنی را نگوییم برای من عجیب است.
این نویسنده آثار دینی و قرآنی حوزه کودکان افزود: بخشهایی از داستان حضرت یوسف را نمیتوان به کودکان انتقال داد، اما این نباید باعث شود همه داستان را نگوییم. به نظر من با واقعیت کودکان در دنیای امروز توصیههای مطرح شده سازگار نیست و ضرورتی ندارد و این نقاطی که گفته میشود باید حذف شود، میتواند اعمال نشود. البته من موافق نظرات مطرح شده در این نشست در مورد چگونه گفتن هستم، گاهی وقتها چگونه گفتن ما میتواند فرد را دچار بحران و زحمت کند یا اینکه برای او مفید واقع شود.
حیدری ابهری با اشاره به اینکه گفتن این داستانها به کودکان مانند تجویز دارو است، افزود: اگر ساعت یا مقدار دارو برای بیمار جابجا شود، باعث ناراحتی بیشتر او میشود. برای کودکان نیز همین موضوع صدق میکند. اگر این مواردی که گفته شد را سربسته و بدون بیان درست بخواهیم بگوئیم شاید دردسر باشد. به نظر من اگر مطالب گفته شده در بالا را مورد لحاظ قرار دهیم، نتیجهای جز تنبل شدن نویسندههای حوزه کودکان را به دنبال ندارد. ما در حال حاضر به سمتی میرویم که فلسفه و جهانبینی برای کودک گفته میشود در چنین وضعیت گفتن این مفاهیم مشکلی ایجاد نمیکند. الان مسائلی مانند میدان مغناطیسی و مواردی از این دست که کودکان هیچ مفهومی از آن در ذهن ندارند و سوالات بسیار زیادی در مورد آن دارند، گفته میشود. لذا من از کلیت مباحث مطرح شده طرفداری میکنم اما نباید وسعت حذف در این سطح وسیع باشد.
بر اساس گزارش ایکنا، سیدعلیمحمد رفیعی، پژوهشگر حوزه ادبیات دینی کودک گفت: باید به این نکته اشاره کنم که آقای حیدری از بحث خارج شدند. عنوان بحث این نشست الزامات و بایستهها در ترجمه قرآن ویژه کودک و نوجوان بر اساس روانشناسی رشد است. بحث سر این است که شما میخواهید قرآن را ترجمه کنید. نمیخواهید توضیح و تفسیر داشته باشید. بنابر این صحبتهای ایشان به فرض درست بودن همه آن، خارج از بحث است.
وی به بیان برخی الزامات در ترجمه اشاره کرد و افزود: مرحله اول ترجمه قرآن گزینش است، اگر تمام مواردی که در بالا گفته شد، حذف کنیم بعید میدانم بیشتر از یک دهم کل قرآن باشد. ترجمه اصول و قواعدی دارد که باید بر اساس زبان پایه باشد. زبان پایه یک کودک زبان خانواده، رسانه، اجتماع، تحصیل، دوستان، مطالعات اجتماعی و ... است بنابر این زبان پایه را نباید محدود به زبان پایه کتاب درسی کنیم گرچه برای زبان پایه در کتب درسی کارهای خوبی شده است.
رفیعی تصریح کرد: مورد دیگری که در ترجمه باید مورد توجه قرار دهیم هنر ترجمه و سطح زبانی که استفاده میکنیم است. لحن ترجمهای که انجام میدهیم باید با لحن قرآن هماهنگ باشد. طبیعتاً وقتی قرآن لحن طنز ندارد، ما حق نداریم با لحن طنز آن را مطرح کنیم یا اگر با زبان کوچه و بازاری حرف نزده است ما نباید قرآن را نزدیک به لحن کوچه بازاری ترجمه کنیم. این بحث مشکل فنی دارد، یعنی هم عدم تطابق متن اصلی و ترجمه را دارد و هم اینکه خود متن این لحن و شکل خاص را ندارد.
این پژوهشگر حوزه ادبیات دینی کودک یکی دیگر از موارد مورد توجه در ترجمه قرآن را شأن نزول معرفی کرد و افزود: شأن نزول مواردی که نیاز به شأن نزول ندارد و گویا هست، نگوئیم، چرا مشکلاتی بسیاری ایجاد میکند. وقتی قرآن را برای کودک ترجمه کنیم، بهتر است سطحهای جدید ایجاد و جلوههای بصری بهتری ایجاد کنیم. یک کار بهتر این است که به ترتیب نزول این کار را انجام دهیم، ترتیب نزول جذابیتهای زیادی هم دارد. برای کودک و نوجوان و حتی بزرگسال تا میتوانیم در حاشیه صفحه مستندسازی تصویری انجام دهیم.
بر اساس گزارش ایکنا، در بخش دیگری از این نشست مباحثی در مورد امکانسنجی ترجمه گزینشی آیات قرآن برای کودکان در مورد جزء 30 قرآن کریم مطرح شد. حیدری ابهری در این بخش بیان کرد: در بحث آموزش صرفاً جزء 30 برای تلاوت و حفظ به کودکان آموزش داده میشود و نه آشنایی با مفاهیم، این یک کار اشتباه است که مفاهیم جزء 30 را به کودک آموزش دهیم. الان در برنامههای کودک صدا و سیما مفاهیم سوره ناس برای کودک تصویرسازی شده است که این اشتباه است و همین اشتباه در مهدهای قرآن و جاهایی که قرآن یاد میدهند، اتفاق میافتد. چیزی که برای روخوانی تناسب دارد، لزوماً به این معنی نیست که برای مفاهیم هم تناسب داشته باشد.
انتهای پیام