نخستن روزهای تابستان است و مردم بیرجند به ورزشگاه آزادی این شهر فراخوانده شدند تا نجوایی که از دل برمیآید را زمزمه کنند. مرد و زن و دهه نودی و هشتادی و هفتادی همه آمده بودند تا دوباره عهد ببندند.
مراسم با نجوای سرودهای ملی و حماسی ایران آغاز شد؛ هر فردی با هر سن و سالی میخواند؛ برای وطنش میخواند.
به میان جمعیت میروم؛ سخت است چون جمعیت زیادی جمع شده و حتی جای سوزن انداختن نیست. مادری پسر دو سالهاش را در بغل و دست دختر ۱۲ سالهاش را گرفته و همنوا با دیگران به فرماندهاش سلام میدهد. با او هم صحبت میشوم میگویم چرا آمدی؟ میگوید چون برای آینده فرزندانم از همین امروز باید برنامه ریزی کنم؛ آینده برای فرزندانم یعنی تمسک جستن به اسلام و قرآن و هر آن چیزی که آنها را به خداوند وصل کند و امروز این نقطه اتصال ولایت فقیه و امام زمان(عج) است.
وی ادامه داد: شاید دیگران فکر کنند که یک کودک دو ساله در ذهنش جایی برای این امور ندارد اما من فکر میکنم سرشت انسانها در دوره کودکی شکل میگیرد و من دوست دارم فرزندم با این سرشت رشد کند؛ فکر میکنم این اولین وظیفه یک مادر مسلمان است.
زهرا، دختر نوجوان ۱۶ سالهای که با هر بیت اشکهایش بیشتر روانه میشود در گفتوگو با ایکنا از خراسانجنوبی میگوید: برای عهد با امام زمانم به اینجا آمدهام چون میدانم برای ادامه مسیر انقلاب به امام زمان نیاز داریم و برای دیده شدن آرمانهای انقلاب به ولایت مطلقه فقیه نیاز داریم تا بتوانیم عشق به اسلام و دیانت را در مرزهای جهان بگسترانیم.
وی افزود: امروز با دوستانم و البته با همه دهه نودیها و هفتادی و هشتادیها همرنگ شدهایم تا بگوییم اسلام همه را به رنگ خدایی میکند؛ رنگی که تفرقه و اختلاف نمیپذیرد.
آن سو کودک ۹ سالهای با حالت نظامی به فرماندهاش سلام میدهد و آن یکی با اینکه ۱۰ سال بیشتر ندارد عکس سردار سلیمانی را در دست گرفته و میگوید به عشق او آمده است.
فراتر گروهی از دختران همخوانی میکنند تا نشان دهند هنوز هم با تمام مشکلات پای انقلاب ایستادهاند مانند پدران و مادران و نسلهای قبلتر از آنان.
حامد سلطانی، مجری برنامههای سلام فرمانده که چندی پیش همسر و فرزندش را در بیرجند به خاک سپرد در این مراسم رخت عزا را از تن درمیآورد؛ با بغضی در گلو زمزمه میکند؛ راز ماندن در چیست گفت در رفتن من و ادامه میدهد: دو سوم وجود من در خاک بیرجند دفن شد و من داماد این شهرم و امروز همراه خانواده همسرم در این مراسم شرکت کردیم تا مشتی بر دهان دشمنان باشیم.
وی با بیان اينکه بعد از آن اتفاق سیل طعنه و کنایه بود که به سمت من روانه شد، افزود: اما باید بگويم همسرم خادم دستگاه امام حسین(ع) بود و در تمام مراسم سلام فرمانده شرکت میکرد چراکه ما هر دو معتقد بودیم سلام فرمانده از عمق وجود برمیآید و آمدهام تا خاصترین سلام فرمانده عمرم را به محضر امام زمانم تقدیم کنم.
ابوذر روحی نیز در سخنانی بعد از اجرای سرود گفت: برای اجرای این سرود به ۲۷۵ شهرستان سفر کردم، اما به جرئت میگویم این اجرا در بیرجند بهترین اجرا بود که از دلهای با شور و حال و متانت مردم بیرجند بر زبان جاری شد.
وی با اشاره به زحماتی که برای اجرای این گونه مراسم کشیده میشود، افزود: امیدواریم همه این تلاشها به چشم امام زمان(عج) بیاید و حداقل یک نفر از این جمعیت امام زمان خود را ملاقات کند.
محمد شبانی، کارشناس مسائل فرهنگی نیز در گفتوگو با ایکنا از خراسانجنوبی در مورد این سرود، گفت: با شعر و سرودی مواجهیم که نیاز خاص مخاطب امروز را برطرف میکند.
وی با بیان اینکه متن این شعر حماسی است، افزود: در یک شعر برای اولین بار پیوندی بین نماینده ولیفقیه و امام زمان مشاهده کردیم و ولایت ولیفقیه را ادامه آن میدانیم.
این کارشناس فرهنگی بیان کرد: بار سیاسی شعر و وحدت بخشی آن باعث جذابیت این سرود شده که اکنون در تمام کشورهای اسلامی شنیده میشود.
شبانی ادامه داد: این دهه نودیها یک کد رمز است؛ همان گونه که امام راحل در زمان تبعید از سربازان در گهواره نام بردند بیان دهه نودیها نیز به معنای همان نسلی است که انقلاب ما را به انقلاب مهدی میرسانند.
وی افزود: این شعر قصد دارد بيان کند که فکر نکنید این نسل به سمت کمرنگ شدن ارزشهای دینی میرود و از طرفی مهدویت و اعتقاد به مهدویت ذاتا یک موضوع دینی است که امیدآفرینی را در پی دارد.
شبانی ادامه داد: زمانی که آمدن کسی را امید میدهیم که ایمان به وجود او امید زیادی را در دل او ایجاد میکند، این انگیزه در دل ایجاد میشود که اگر امید به آمدن او دارید تحمل ظلمها نباید جایگاهی در دلتان داشته باشد.
تلألو انوار خورشید در حالی که وقت غروب است، از پشت درختان کاج ورزشگاه آزادی دیده میشود اما جمعیت انگار میل کم شدن ندارد و زمزمه میکنند: عهد میبندم... .
انتهای پیام