محمدرضا سرشار، نویسنده، منتقد و مدرس داستاننویسی که نگارش چندین داستان و رمان با محوریت و موضوع پیامبر گرامی اسلام(ص) را در کارنامه هنری خود دارد، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا به مناسبت سالروز رحلت پیامبر عظیمالشان اسلام، قالب داستان و رمان را نسبت به دیگر قالبهای ادبی و هنری در معرفی پیامبر(ص) و دیگر ائمه معصوم(ع) کارآمدتر و پردامنهتر خواند.
سرشار در توضیح این گزاره عنوان کرد: یک تفاوت مهم داستان _که رمان هم شاخهای از آن است_ با هنرهای تصویری نظیر سینما و تئاتر، این است که در کلمه چون مجبور نیستیم جسم و چهره پیامبر(ص) و دیگر معصومین(ع) را عینی نشان دهیم، دست نویسنده خیلی بازتر است.
نویسنده مجموعه «از سرزمین نور» با موضوع پیامبر(ص)، ادامه داد: ویژگی دیگر داستان این است که طول معینی وجود ندارد که نویسنده را محدود کند و از یک داستان بسیار کوتاه یا داستانک تا رمانهایی چند هزار صفحهای را شامل میشود؛ درحالیکه در سینما و تئاتر زمان محدود است و حتی فیلمهای طولانی هم از سه ساعت بیشتر تجاوز نمیکند. بنابراین از این نظر هم دست نویسنده بازتر است.
وی با اشاره به اینکه در داستان میتوان حالت درونی افراد را خیلی بهتر از فیلم و نمایش نشان داد، اضافه کرد: در فیلم و نمایش بهدلیل محدودیتهایی که وجود دارد، نمیتوان مثل داستان درون آدمها، احساسات، عواطف و افکار آنها را نشان داد.
نویسنده رمان «آنک آن یتیم نظر کرده» ادامه داد: نکته دیگر این است که داستان با کلمه نوشته میشود و کلمه خودش یک نماد است، که در ذهنهای مختلف، تصاویر متفاوتی ایجاد میکند؛ یعنی یک کلمه واحد در یک متن، ممکن است به تعداد مخاطبان گوناگون خودش در ذهن آنها تصویرهای متفاوتی ایجاد کند، بنابراین از این نظر هم دامنه وسیعتری از تخیل را دربر میگیرد. علاوهبراین بخش قابلتوجهی از داستان به همین دلیل که با کلمه نوشته میشود، در ذهن مخاطب شکل میگیرد؛ یعنی خوانندگان متفاوت با تجارب زیستی، اجتماعی و شخصی متفاوت، ممکن است برداشتهای متفاوتی از یک متن واحد داشته باشند.
سرشار افزود: به عبارت دیگر آنکه ذهن غنیتری دارد، تصاویر غنیتری از داستان برداشت میکند، در واقع تجارب شخصی و اجتماعی و اطلاعات تاریخی خود را به متن اضافه میکند و بهنوعی داستان در ذهن مخاطب کامل میشود، درحالیکه در هنرهای بصری چون همه چیز عینی نشان داده میشود، همه مخاطبان، موضوع را تقریبا یک جور میبینند.
نویسنده کتاب «یثرب شهر یادها و یادگارها» اضافه کرد: البته درست است که بنا به تجارب افراد از همان تصویر واحد هم ممکن است برداشتهای اندک متفاوتی در ذهنها ایجاد شود، اما در عمل در فیلم و نمایش مثلاً مالک اشتر را یکجور نشان میدهند و همه یک تصویر از مالک اشتر پیدا میکنند، درحالیکه همانطور که اشاره شد داستان سعی میکند با کلمه تصویر، بو، طعم، نرمی، زبری و دیگر برداشتهای حواس را ایجاد کند و یک قالب شکلی واحد به مخاطب نمیدهد.
سرشار گفت: عوامل اشاره شده و برخی از عوامل دیگر مانند نظر برخی فقها _نظیر اینکه ممکن است به تصویر کشیدن یک معصوم در فیلم یا تئاتر منع شرعی داشته باشد_ باعث کارآمدتر شدن داستان و رمان در روایت زندگی پیامبر(ص) و دیگر معصومان(ع) شده است. هرچند که در همین داستان راجع به حضرات معصوم(ع) هم محدودیتهایی از طرف فقها داریم، که بخش قابل توجهی از آن منطقی است، اما بنده به شخصه به بخشی از آن معترضم و این مقدار از سختگیری را لازم نمیدانم.
وی ادامه داد: مثلاً نویسنده حق ندارد فعل و قولی از معصومی که در تاریخ مستند و مورد اعتماد علما ثبت نشده را در داستان خود به ایشان نسبت دهد، زیرا اگر هرکسی بخواهد چیزی از خود و بدون سند تاریخی به ایشان اضافه کند، به مرور یک چهره تحریفشده از آنان در ذهن مخاطب ایجاد میشود. از طرفی بعضی سختگیریها هم که اینجا مجال بحث درباره آن نیست، به اعتقاد من خیلی لازم نیست.
نویسنده کتاب «نردبان جهان» با تاکید بر امکانات بیشتر داستان نسبت به هنرهای نمایشی مثل سینما و تئاتر و نقاشی در روایت زندگی پیامبر(ص) و دیگر معصومین(ع)، گفت: علاوه بر این تجسم برخی مفاهیم ماورایی در تصویر سختتر از نوشتن است. برای مثال معراج پیامبر(ص)، بهویژه قسمت آسمانی آن، جزو مواردی است که فقط کلمه میتواند از پس از آن بر بیاید، زیرا درباره عوالمی است که مابهازای مادی ندارد و اگر بخواهد به تصویر درآید، _غیر از این که بسیار دشوار است_ سطح موضوع را پایین میآورد.
وی افزود: تصویر معمولاً بر اساس مصداقهای مادیِ بیرونی است، درحالیکه در کلمه دست هنرمند باز است و جاهایی که قرار است موارد ماورایی مثل معراج را ترسیم کند _که خود من این تجربه را در مجلد چهارم داستان پیامبر داشتم_ کلام میتواند از بیان شعری استفاده کند و وارد حیطههای جدیدی از کلام بشود تا بتواند آن سلسله مفاهیم خاص را بهتر بیان کند.
سرشار اضافه کرد: این مسئله همانگونه که ما در برخورد با یک شعر ناب به طریق شبهشهودی چیزهایی دریافت میکنیم و نمیتوانیم آن را بیان کنیم، از مقوله «یدرک ولا یوصف» است؛ یعنی آن را میفهمیم اما از بیان و صحبت درباره آن عاجزیم. بنابراین در این بخشها از داستان هم با نزدیک شدن زبان داستان به زبان شعر میتوان چنین حالاتی را در مخاطب ایجاد کرد، درحالیکه فیلم و تئاتر نمیتوانند این ظرافتها را آنطور که باید از کار در بیاورند.
این منتقد و مدرس داستاننویسی در بخش دیگر صحبتهای خود در پاسخ به چرایی کم بودن آثار داستانی با محوریت و موضوع پیامبر(ص) حتی در مقایسه با امامان معصوم(ع) عنوان کرد: با کمال شرمندگی باید اقرار کرد که بعضی اهل غلو در مذهب تشیع، ذهنیتی را شکل داده و ائمه را پررنگتر از پیامبر(ص) در میان مردم مطرح کردهاند، که متاسفانه این نگاه، در ذهن مردم عادی هم رسوخ کرده است.
سرشار با تاکید بر اینکه این ذهنیت مشکل بزرگی است؛ اضافه کرد: در بهترین حالت ما معتقدیم که معصومین(ع) نور واحدند، فقط مراتب مسئولیتها و زمانه ظهور ایشان فرق دارد، اما واقعیت این است که ائمه(ع) خود را در در برابر پیامبر(ص) در حد عبد میدیدند. ما از حضرت علی(ع) _که پدر همه ائمه و از هر نظر که فکر کنیم نسبت به بقیه ائمه ممتاز است_ نقل قول مستقیم داریم که: «انا عبد من عبید محمد؛ من بندهای از بندگان محمد هستم». این حرف مستند و محکم است و شیعه هم آن را قبول دارد اما متاسفانه اهل منبر ما و برخی از علما این قضیه را اینگونه در ذهن مردم جا نینداختند و طوری رفتار کردهاند که اگر از بیرون نگاه کنید، تصور می کنید اینها ائمه(ع) را مهمتر از پیامبر تلقی میکنند.
وی با اشاره به اینکه این ذهنیت روی نویسندههای معمولی هم، که خود، گروهی از مردم هستند، تاثیر داشته و باعث شده که به پیامبر(ص) کمتر توجه کنند یا به وجه دیگر بیشتر توجه داشته باشند، اضافه کرد: برای مثال یک داستان درباره حضرت زهرا(س) با اینکه از نظر ادبیات داستانی، ساختار و مسائل فنی در مقایسه با بعضی از آثار برجسته راجع به پیامبر(ص) پایینتر است، دهها بار بیشتر مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است و این نشان میدهد این نظر، امروز چقدر در جامعه ما جاری و ساری است و همین، انگیزه بسیاری از نویسندگان ما در پرداختن به پیامبر(ص) را کم میکند.
نویسنده رمان «آنک آن یتیم نظر کرده» افزود: از طرفی در ذهن یک عده از اهل قلم این تفکر وجود دارد که همه فِرَق اسلامی درباره پیامبر نوشتهاند و مینویسند و وظیفه ما این است که راجع به ائمه بنویسیم که دیگر فِرَق اسلامی درباره آنها نمینویسند.
سرشار در بخش دیگر صحبتهای خود ضمن اشاره به ظهور یک جریان انحرافی در معرفی و مکتوبات مربوط به پیامبر(ص) و دین اسلام، عنوان کرد: متاسفانه یک اشتباه مصطلح از یک زمان به بعد در جامعه ما رایج شده که میتوانیم نقطه اوج آن را از سال ۱۳۸۷ به بعد ببینیم، آن هم بحث تساهل و تسامح در اسلام و نفی خشونت و تبلیغ محبت اسلامی است، که یک نوع قرائت جریان موسوم به اصلاحطلبان از دین بود.
او ادامه داد: این قرائت که سعی دارد از رسول اکرم(ص) و دین اسلام یک چهره رحمانی صرف، به معنی ظاهری کلمه ارائه دهد، یک جریان انحرافی و غلط است. البته به معنی درست کلمه اسلام و پیامبر جز رحمانیت چیز دیگری نیست، اما به این معنا که پیامبر آنجا که جنگ میکند هم کار رحمانی انجام میدهد، زیرا میخواهد یک عده را از گمراهی نجات دهد و کفر و نفاق و شرک را که مایه شقاوت بشر است ریشهکن کند، اما طبیعی است که در این جنگ یک عده کشته، زخمی و اسیر میشوند. آنجایی هم که پیامبر دستور قصاص یا قطع دست به خاطر جرمی میدهد کار رحمانی میکند، بنابراین به این معنا پیامبر(ص) و دین اسلام آیین رحمت است، اما اگر منظور از رحمانیت این است که بگوییم پیامبر(ص) نه جنگی کردند، نه کسی را کشت و نه دستور کشتن یا قطع دست کسی را داد و اصلاً مجازات و تنبیه و کارهایی از این نوع نداشت، دروغ محض و تحریف است.
سرشار با تاکید بر اینکه جریانی که عرض کردم سعی دارد چهرهای از پیامبر(ص) و دین اسلام ترسیم کند که نه مستند تاریخی و نه مستند عقلی و شرعی دارد، تصریح کرد: این رویه یک روند انحرافی است که بهنظر میرسد اصل آن از صوفیگری انحرافی وارد دین شده و متاسفانه از طرف برخی وعاظ مذهبی و آخوندهای سلبریتی _که به تلویزیون راه پیدا کرده و مخاطبانی هم یافتهاند_ تبلیغ شده و بر سر زبانها افتاده است.
وی ضمن بیان اینکه البته این حرف از من نیست، توضیح داد: بنده کتابهای متعددی درباره پیامبر(ص) برای گروههای کودک، نوجوان و بزرگسال نوشتهام. یکی از این کتابها «آخرین فرستاده»، زندگینامه داستانی پیامبر(ص) است. نگارش این کتاب در دوره حاکمیت جریان موسوم به اصلاحطلب از طرف انتشارات مدرسه _ که یک انتشارات دولتی است_ به من سفارش داده و توصیه شد که چون مخاطب کار نوجونان هستند، از جنگهای پیامبر و موارد مشابه آن در زندگی پیامبر، چیزی ننویسم و فقط آنچه را که مربوط به رحمت (ظاهری) پیامبر است بنویسم. من هم طبق سفارش کتاب را نوشتم و به جنگهای پیامبر اشاره نکردم.
سرشار ادامه داد: مدتی بعد در جلسهای که خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم، کتاب تقدیم ایشان شد و ایشان هم خوانده بودند و در دیدار بعدی که داشتیم، ضمن تعریفهایی از کتاب، سؤال کردند چرا جنگهای پیامبر(ص) در کتاب نیست؟ من در پاسخ گفتم ناشر اینگونه به من سفارش داده است. مقام معظم رهبری ناراحت شدند و گفتند: «این حرفها یعنی چه؟! جنگهای پیامبر هم عین رحمت است.»
نویسنده کتاب «آخرین فرستاده» با تاکید بر اینکه پیامبر(ص) هر کاری، حتی تنبیه را هم از روی رحمت انجام میدهد، عنوان کرد: اینکه ما بیاییم یک بخش از شخصیت پیامبر(ص) یعنی وجه جمالی را بگوییم و وجه جلالی او را پنهان کنیم، یعنی پیامبر(ص) را تحریف کردهایم.
سرشار گفت: بعضیها میگویند از بس که غربیها در کتابها درباره جنگهای پیامبر(ص) نوشته و تبلیغ کردند که اسلام با زور شمشیر رواج یافته است، چهره خشنی از پیامبر(ص) و دین اسلام ترسیم شده و ما باید آن را از بین ببریم. در پاسخ باید گفت درست است که غربیها دین اسلام را خشن معرفی کردهاند و دوست دارند این گونه دیده شود، اما ما نباید جوگیر شویم و برای مقابله با آنها فقط یک وجه دین و پیامبر(ص) را تعریف کنیم.
این نویسنده و منتقد ادبی در بخش دیگر صحبتهای خود با اشاره به اینکه ترجمه رمانهایی که درباره پیامبر(ص) نوشته فوقالعاده میتواند در معرفی پیامبر(ص) و اسلام مفید باشد، اظهار کرد: نوشتن رمان مطمئنا نسبت به کتابهای تاریخِ صرف موثرتر خواهد بود، چون زمان ما زمانه هنر است و اگر از این ابزار در معرفی درست نبی مکرم اسلام(ص) و اسلام استفاده نکنیم قطعاً جا میمانیم، اما غربیها راحت اجازه نمیدهند آثار اینچنینی نوشته ما به زبانهایشان ترجمه و منتشر شوند.
سرشار در پایان گفت: کتاب «آنک آن یتیم نظر کرده» بنده درباره پیامبر(ص) در آمریکا توسط پروفسور جیمز کلارک _ که مترجم کتابهای بسیار مهمی از متون اسلامی به زبان انگلیسی است _ ترجمه شده؛ اما باوجود اینکه او آدم مهم و سرشناسی است، نتوانست برای چاپ آن ناشری پیدا کند و تا به امروز که حدود ۱۵ سال از آن تاریخ میگذرد، فقط ترجمه انگلیسی این کتاب روی سایت آمازون قرار گرفته است. یعنی غربیها اگر ببینند اثری موثر است، خیلی سخت اجازه انتشار ترجمه آن را میدهند، اما وجود فضای مجازی خیلی دست ما را باز کرده و دیگر نیاز نیست حتما این کتابها چاپ شود. خیلی اوقات از طریق قالب کتاب الکترونیک میتوان این کار را انجام داد و قطعاً موثر خواهد بود.
گفتوگو از مطهره میرشکاری
انتهای پیام