به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین سیدکاظم سیدباقری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، امروز چهارم مهرماه در همایش سیره سیاسی امام رضا(ع)، که از سوی دفتر قم بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی برگزار شد، به موضوع «عدالت در سیره سیاسی امام رضا(ع)» پرداخت و گفت: عدالت یک دنیای پایانناپذیر است و چالشهای فراوانی دارد؛ بعد از 2500 سال که ارسطو و افلاطون این مسائل را مطرح کردند هنوز این مباحث ادامه دارد و همچنان ما با زوایای ناشکافته در عدالت روبهرو هستیم.
وی افزود: وقتی از عدالت سیاسی سخن میگوییم، بحث از تخصیص حقمدارانه امتیازات سیاسی است و در اینباره بحث میکنیم که شهروندان چگونه در فرایند اختصاص امتیازات سیاسی به حقوق شایسته خود برسند و از مفهومی کلیدی به نام استحقاق حرف میزنیم و در اینجا شهروندان فرصت مییابند تا انتخاب شوند و انتخابکننده باشند و در فرایندی معقول به نقد منصفانه قدرت هم بپردازند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: امام رضا(ع) در مناظراتشان فرمودند که امام؛ عادل، منصف، مشفق، امین و از سوی دیگر عدالتورز است؛ یعنی امام و راهبر جامعه اسلامی هم باید عادل باشد و هم عدالتورز باشد و عدالتورزی کند. پیامبر هم امر به ایجاد قسط و عدالت شده که این مسئله در آیات مختلف منعکس است.
وی با بیان اینکه سپردن جایگاههای کلیدی و مهم و شایستهخواهی و شایستهگزینی نشانه عدالت است و فامیلمحوری و قومیگرایی، تنگنظری، شخصیتمحوری و... مانع عدالت هستند، گفت: وقتی خبر فتح افغانستان به مامون رسید، او خوشحال شد، ولی امام رضا(ع) فرمودند تو امور مسلمین را ضایع کرده و سرنوشتشان را به کسی سپردهای که شایسته آن جایگاه نیست و مردم نمیتوانند معیشت و زندگی خود را عادلانه تنظیم کنند. یعنی همه اعتراض امام رضا(ع) به مامون این است که به عدالت رفتار نمیکند.
سیدباقری تصریح کرد: اندیشه شیعه نصمحور است و برای به چالش کشیدن حکومت به نص مراجعه دارد و نص هم میگوید که بعد از پیامبر(ص)، امام علی(ع) و اولاد ایشان شایستگی راهبری جامعه اسلامی را دارند. لذا همواره به خلافتها معترض و منتقد بودند. بنابراین اگر امام بحث از امامت و ولایت میکنند، روی دیگر آن عدالت است، زیرا عدالت و امامت دو اصل بنیادی در اندیشه سیاسی اهل بیت(ع) است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه براساس آیه اکمال دین، دین با امامت کامل میشود، اضافه کرد: امام رضا(ع) در فرمایشی به جایگاه نصب الهی امامت اشاره کردند و فرمودند که خداوند بعد از اینکه مقام نبوت را به ابراهیم داد و او را خلیل خود نامید و به مقام امامت رساند. امام رضا(ع) تاکید فرمودند که خداوند با این آیه امامت همه ستمگران را تا روز قیامت باطل کرد. بنابراین وقتی جامعه به عدالت سیاسی میرسد که افراد به شایستگی انتخاب شوند و شایستهگزینی وجود داشته باشد و اگر چنین امری رخ نداده به این دلیل است که ظالم در جایگاه قدرت نشسته و حق عادل را غصب کرده است.
سیدباقری تصریح کرد: امام رضا(ع) امامت را موجب نظام دین و مسلمین و مایه عزت و صلاح دنیای مؤمنان برشمرده است، چون امام با خودش عدالت به همراه میآورد و همه حق و ناحقها و نابسامانیها در عرصه اجتماعی به سبب این است که عدالت در جامعه وجود ندارد و رهبران در جایگاه شایسته و عادلانه خودشان نیستند. امام رضا(ع) فرمودند که از امام قسط و عدل خواسته شده است و میتوانیم مصداق امام را در اینجا امام معصوم و هر امام راهبر بدانیم. امام(ع) در اینجا ضمن نقد قدرت و پذیرش ولایتعهدی باز به نقد قدرت غیرعادلانه پرداخته است و مامون نمیتواند امیر مؤمنان باشد و اگر هست این جایگاه را غصب کرده است.
وی اضافه کرد: در روایتی بیان شده حق حکمرانی برای کسی است که عدالت بورزد و عدالت واقعی را فقط امام معصوم ایجاد خواهد کرد. امام رضا(ع) در سخن دیگری فرمودند آن گاه که سلطان از مسیر عدالت دور شود، این امر موجب سستی و وهن حکومت میشود و پایههای قدرت سست خواهد شد. هرگاه حکومتی از عدالت دور شود، پایههای حکومت خود را سست کرده است.
سیدباقری بیان کرد: امامت وجه سیاسی دارد، زیرا امامت و رهبری با اعمال قدرت انجام میشود. البته به تعبیر امام رضا(ع)، عدالت فراگیر در دوره امام زمان(عج) رخ خواهد داد و آن وقت زمین پاک خواهد شد و ترازوی عدل در بین مردم قرار خواهد گرفت و هیچ کسی فرد دیگری را مورد ظلم قرار نمیدهد. قرآن کریم هم در آیات مختلف به برپایی میزان برای تحقق قسط و عدل تاکید کرده است. زمانی این امور انجام خواهد شد که ما به زوایا و اضلاع عدالت بپردازیم و یکی از این زوایا و اضلاع، عدالت سیاسی است. البته این به معنای کمتوجهی به عدالت اجتماعی، اقتصادی، تعلیم و تربیت و فرهنگی نیست. عدالت در سیره سیاسی امام رضا(ع) ارتباط تنگاتنگی با امامت دارد و امام رضا(ع) عدالت را به مثابه یک گفتمان برجسته کردند، زیرا پررنگ شدن عدالت به معنای نفی و نقد قدرت حاکم یعنی مامون بوده است.
وی در پاسخ به این پرسش که ممکن است در حکومتی حاکم عادلی در رأس امور باشد، ولی ساختارها و نحوه اداره کشور عادلانه نباشد و برعکس در کشوری حاکمش عادل نباشد و حتی مشروعیت نداشته باشد، ولی عدالت بیشتری ببینیم در این صورت تحلیل شما چیست؟ گفت: اینکه یک نظام چه مقدار به عدالت سیاسی نزدیک شده یا خیر باید با سنجش دقیقی انجام شود. البته انتخابات معیار مهمی در این عرصه است. ممکن است مردم در رفاه نسبی هم باشند، ولی هیچ حقی در انتخابکردن و انتخابشدن نداشته باشند و در این صورت عدالت سیاسی محقق نشده است. در نظام اسلامی و جامعه ما ظرفیت عدالت سیاسی به خوبی به ظهور رسیده و مردم بودند که در اصل نظام و کیفیت و انتخاب کارگزارانشان انتخابگری کردهاند و انتخابگری وجه برجسته عدالت سیاسی محسوب میشود که در کشور اتفاق افتاده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: در کشور خطاها و بیعدالتیهایی رخ داده، ولی رویکرد کلان این است که نظام به سمت عدالت حرکت کرده است و این دغدغه به شدت وجود دارد؛ مقام معظم رهبری فرمودهاند که فلسفه وجودی نظام اسلامی، تحقق عدالت است. لذا ما به نقطه مطلوب نرسیدهایم، ولی پویش نقد و انتقاد برای افزایش عدالت در کشور نقطه امید بالایی است تا به شاخصهای بهتری در عدالت برسیم.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا نظر مردم معیار مناسبی برای سنجش عدالت است، گفت: عقل جمعی معتبر است، ولی در مواردی هم باید در سنجش عدالت به نظر کارشناسان مراجعه شود. بنابراین حق نقد در اندیشه اسلامی به رسمیت شناخته شده است، ولی اینکه چقدر ما به عدالت نزدیک هستیم یا خیر باید کارشناسی شود. البته الزاما وجود عدالت سیاسی به معنای ایجاد عدالت اقتصادی و رفاه در معیشت نیست؛ گرچه عدالت در عرصههای مختلف با همدیگر مرتبط هستند و بر روی هم اثر میگذارند.
انتهای پیام