به گزارش ایکنا؛ صدوپنجاهمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات ویژه آبان که به تازگی منتشر شده، به دو بحث محوری کوچ اجباری از پلتفرمهای خارجی و خشونت در جامعه پرداخته است.
در این شماره مطالبی با عناوین «خیابان مهمترین رسانه است»، «چرخه شوم»، «آرزوی بزرگ»، «چه باشد آنچه خوانندش روابط عمومی»، «پینوکیو»، «درخت پول و پلتفرم داخلی»، «میخواهم زنده بمانم»، «آقای رقابی»، «خون به خون شستن محال آمد محال»، «زیر نقاب خوشبختی»، «سوژه مطیع اما ناکارآمد»، «خشونت و مغز»، «اجرای اشتباه یک ایده اشتباه»، «چرا پلتفرم داخلی ایران مانند چین مورد اقبال قرار نمیگیرد»، «نگاهی به رویکرد کاربران در استفاده از پلتفرمهای داخلی در کوران فیلترینگ»، «زندگی و دیگر هیچ» و ... به چشم میخورد.
امیرعباس تقیپور، مدیرمسئول ماهنامه در سرمقاله خود با عنوان «رسانههای آزاد به مثابه دماسنج» انتشار و گردش آزاد و شفاف اطلاعات را یکی از مؤلفههای قطعی ایجاد اعتماد بین دولتها و مردم دانسته و معتقد است؛ رسانههای آزاد یکی از مهمترین ابزارها برای رصد و بیان واقعیتهای موجود هستند که میتوانند در حکم دماسنج برای دولتهای عمل کنند. روزنامه نگاران رسانههای آزاد باید از حق پرسشگری و دستیابی سهل به اطلاعات مراجع تصمیم ساز و تصمیم گیر که مرتبط با سرنوشت مردم هستند، برخوردار باشند و از طرف دیگر بتوانند کمبودها، انتظارات و نارضایتیهای مردم را آزادانه و به دور از ترس منتشر کنند.
در پرونده کوچ اجباری کاربران ایرانی به پلتفرمهای داخلی آمده است: شهریور ۱۴۰۱ نخستین بار نبود که کاربران ایرانی به ناچار و در پی فیلترشدن پیامرسانها و شبکههای اجتماعی خارجی یا دست به دامان فیلترشکنها شدند، یا به استفاده از پلتفرمهای هنوز فیلترنشده اندیشیدند، یا احتمال گریزناپذیری پیوستن به پلتفرمهای داخلی را در ذهن مرور کردند. آنچه با فیلترشدن اینستاگرام و واتساپ برای کاربران ایرانی پیش آمد، برایشان ناآشنا نبود. آنها بسته به سن و سالشان و میزان و نحوه استفادهشان از پیامرسانها و شبکههای اجتماعی خارجی پیش از این فیلترشدن تلگرام، توییتر، وایبر و فیسبوک را به چشم دیده و هر بار از یکی به دیگری کوچیده بودند. هرچند این بار بنا به نظر کارشناسان فضای مجازی، تعیین اینکه کوچ بعدی ایرانیان چه سمت و سویی خواهد داشت، پیچیدهتر از دفعات قبل است.
مریم بهریان، روانشناس درباره بررسی لایههای فرهنگی که به اعمال خشونت منجر میشود، معتقد است؛ برای مدیریت خشونت، باید به نقطهای رسید که در آن انسان به دور از هر هویتی، موجودی مستقل از گروه یا حزبی، به عنوان موجودی که تنها ارزش خود را از خود گرفته باشد، نگریسته شود. رسیدن به یک اومانیست بومی و پرهیز از هرگونه تقلید و کپیبرداری از فرهنگهای غربی و آگاه شدن از جهتگیریها، ایدئولوژیها و سوگیریهای فرهنگی است که بستر مناسب را برای مبارزه با خشونت فراهم میکند.
انتهای پیام