حجتالاسلام والمسلمین سعید بهمنی از اعضای شورای توسعه فرهنگ قرآنی در گفتوگو با
خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) در مورد اسناد راهبردی توسعه فرهنگ قرآنی، تصویب یکی از این اسناد سهگانه، محتوای آن و تحلیل برخی از مفاد و محتوای این سند با واقعیت فعالیتهای قرآنی در جامعه، گفت: دیدگاهها درباره برخی مفهومها همچون «ممتاز شدن ایران در بین کشورهای جهان اسلام در افق 1404» مختلف و متفاوت بوده و هست. یک دیدگاه این بود که در پیشنویس، جایگاه اول برای ایران در نظر گرفته شود، اما مواردی مطرح شد که «اول بودن» یک موقعیت کمی است و برای رسیدن به این موضوع نیازمند شاخصهای تعریف شده و مورد قبول هستیم که با استفاده از آنها گزارش ارائه شود و نشان داده شود که ایران رتبه یک شده است یا خیر.
بحثهای مطرح در مورد برخی مفاهیم در اسناد
وی با اشاره به اینکه ما چنین شاخصهایی را نداریم، افزود: دقیقاً ما باید چه چیزهایی را بسنجیم تا رتبه خود را در میان کشورهای جهان پیدا کنیم؟ ما این شاخصها را تولید نکردهایم همین سبب شد تا از عنوان «جایگاه اول جهان اسلام» در سند، عدول شده و مفهومی در نظر گرفته شود که متواضعانهتر باشد و حالت کمّی را نیز نداشته باشد که سنجش آن، ما را با چالش مواجه کند.
بهمنی با تأکید بر اینکه شاید ما در این انتخاب، دچار نوعی محافظهکاری شدیم، اظهار کرد: تلاش شد تا خود را بدهکار کمیت نکنیم، این خواستگاه جابجایی مورد اشاره بود. اما در مذاکرات و مباحثات، برخی دوستان و آنهایی که اطلاعات بینالمللی وسیعتری داشتند، نه به عنوان آمار اما در مقایسههای کیفی و برخی شاخصهای دیگر اعتقاد داشتند، ایران در حال حاضر، جایگاه برتر و اول جهان را در بحث فعالیتهای قرآنی دارد. البته این افراد به شاخصها و نشانگرهایی ارجاع میدادند که نمونه آن در تنها در این وجود داشته و در دیگر کشورهای جهان وجود ندارد. شاهد مثال هم نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم بود که در این حجم و گستردگی در هیچ کشوری از جهان برگزار نمیشود. یا شمار آثار قرآنی را بیان میکردند که در طول 30 سال گذشته برابر کل آثار از صدر اسلام تاکنون بوده است.
این عضو شورای توسعه فرهنگ قرآنی در ادامه این بخش از صحبتهای خود به اهتمام، پیگیری و راهبری و راهنمایی مقام معظم رهبری به امور قرآنی به طور مستقیم اشاره و خاطرنشان کرد: معظمله با همه نقشآفرینان در این سطح، تعامل دارند و اوقات متنابهی را اختصاص میدهند که نمونه این در هیچ جای جهان وجود ندارد و در هیچ کشوری شخص اول مملکت این حجم از زمان را به جامعه قرآنی به طور خاص اختصاص نمیدهد. در جلسات شورا استدلال میشد که با توجه به این شواهد در حال حاضر در زمینه فعالیتهای قرآنی جایگاه برتر در کل جهان اسلام را دارا هستیم.
وی در ادامه به نقل قول یکی از قاریان مطرح کشور مصر اشاره و اذعان کرد: نقل است که مرحوم «غلوش» اظهار کرده است که «قرآن در مکه نازل، در مصر قرائت و در ایران عمل شد». اگر چنین اظهارنظرهایی نیز از نخبگان قرآنی جهان وجود داشته باشد، این نظر و دیدگاه مورد تأیید قرار میگیرد. بنابر این افرادی که این دیدگاه را داشتند، معتقد بودند ایران، جایگاه اول را دارد. بنابر این ممتاز بودن به طریق اولی به دست آمده و همین الان هم حاصل شده است.
چالش اساسی اسناد راهبردی
این فعال قرآنی کشورمان در ادامه این بخش از صحبتهایش با طرح این سوال که آیا با این حاصل شدن به انتظارات رسیدهایم؟ گفت: بنابر این چنین ملاحظاتی وارد است، اگر بخواهم به عنوان کسی که 25 سال با اسناد راهبردی ارتباط دارد مطالبی را بگویم، باید بگویم چالش اساسی ما در اسناد راهبردی، فقدان مطالعات پیمایشی لازم است که سبب آن نیز نداشتن شاخصها و سنجههای لازم است. این شاخصها را تولید نکردهایم و چون آنها را تولید نکردهایم، نمیتوانیم مطالعات را انجام داده و نشان دهیم.
بهمنی در ادامه در پاسخ به این سوال که این سنجهها و شاخصها قابل احصاء و تولید هستند یا خیر و اگر هستند چرا احصاء نشدهاند؟ گفت: البته که قابل احصاء بوده و برای احصاء آنها نیاز به کار متراکم و فراوان است و در این زمینه به تولید ادبیات نیاز داریم. اساساً ما نسبت به انجام مطالعات تحقیق و توسعه در این باره دچار غفلت و کوتاهی بودهایم. البته چند سال پیش طرح «پژوهشکده مطالعات تحقیق و توسعه قرآنی» را طراحی و ارائه دادم، اما مشکلاتی وجود داشت که از جمله آن نبود منابع برای اجرای فعالیتها بود.
وی با تأکید بر اینکه به متراکم کردن دانش در این زمینه نیاز داریم، افزود: باید به سمت بلوغ و پختگی دانش حرکت کنیم، مطالب خام در این زمینه وجود دارد، اما به سطح انسجام که لازمه یک دانش به بلوغ رسیده است، نرسیده. در این جا لازم است یک مثال را بیان کنم، شما نقش حوزههای علمیه در ایجاد نهضت اسلامی که در جهان بینظیر است در نظر بگیرید، یک نظام قدرتمندی را ایجاد کرد که نزدیک 40 سال در مقابل انواع تهاجمات سخت و نرم مقاومت کرده است، اگر دانشمندان، جانمایه این نهضت و این حاکمیتی که برپا شده است، پیگیری کنند، به مدرسه علمیه «فیضیه» خواهند رسید. یکی از علمای اهل سنت تعریف میکرد مساحت مدرسه آنها در کشوری که زندگی میکند، چند صد هکتار است، در ادامه تعریف میکرد که برای دیدن مدرسه علمیه فیضیه آمده است، گمان میکردم که فیضیه یک شهر است، وقتی آنجا رسیده بود و متوجه شده بود یک دهم یک بخش از مدرسه آنها نیز نمیشود. بسیار متعجب شده بود. آنها تصور میکنند، آن قدرت تفکری که از فیضیه برخواسته است به خاطر سختافزار آنجاست.
وی افزود: اکنون مقایسه کنیم، کدام شاخصها و کدام متغیرها این نهضت را ایجاد کرده است؟ این دانش بسیار فنی و فراوانی میخواهد و ما این دانش را ایجاد نکردهایم. البته شروع شده و برخی فضلا و برخی در دانشگاه تلاش کردهاند، اما شاید چون مدیریت لازم نشده است، به تراکم دانش منتهی نشده است. تا این را نداشته باشیم، بیشتر اسناد راهبردی که دستهای از مفاهیم اساسی را در آنجا درج میکنیم، متکی بر شهود و مفاهیم متوافَق است. ما نمیدانیم در حال حاضر برتر از دیگر کشورها هستیم، یا خیر و اطلاع نداریم در کدام بخشها بالاتر و در کدام یک پائینتر هستیم. ضمن اینکه شاخصهای ما با شاخصهای رقبا متفاوت است.
بهمنی با اشاره به اینکه شاخصها باید معطوف به مفاهیم انتزاعی واقعی و اهداف باشند، بیان کرد: آن گونه که مطالعاتی در نیمه اول دهه هشتاد انجام دادهام، متوجه شدم که آنچه که قرآن از ما میخواهد، در مفاهیم اساسی ایمان نسبت به قرآن است که در دو مفهوم درجه یک «تمسک» و «اعتصام» محقق میشود. اگر یک نفر کل قرآن را حفظ باشد، آیا نمیشود هم حافظ کل قرآن بود و هم متمسک نبود؟ هم معتصم و مومن به قرآن نباشیم، اما حافظ کل قرآن باشیم؟. باید شاخصها، این ایمان را نشان دهند، در حالی که میان اینها «این همانی» وجود ندارد. برای اینکه شاخص ایمان سنجیده شود یک عناصر دیگری باید باشند تا آن را نشان دهند در حالی که به افراد متدین مراجعه کنیم و میزان تدین افراد را بسنجیم به این موارد که چند نفر روخوانی میدانند، چند نفر تجوید را رعایت میکنند و چند نفر حفظ و مفاهیم را میدانند، اشاره میکنند.
این عضو شورای توسعه فرهنگ قرآنی با تأکید بر این سوال که آیا کسی که فهمید متمسک هم هست؟ خاطر نشان کرد: ایمان، مستلزم فهم است، اما فهم، مستلزم ایمان نیست. بنابر این در اینجا ساخت شاخص بسیار مشکل است.
نقش اراده و همت در دستیابی به اهداف
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود در پاسخ به این سوال که نهاد متناظر مجری سند، ابزار لازم برای اجرای آن را دارد یا خیر؟ گفت: البته این بیشتر به اهتمام و اراده مجریان بستگی دارد. افرادی که اراده دارند، منتظر ابزار نخواهند شد، بلکه ابزار را میسازند. بنابر این در این زمینه باید دید در نوع عزیمت و عازم و جازم بودن مجریان چه علائم و مواردی دیده میشود. اصلاً اینگونه نیست که اگر کسی بخواهد یک سند راهبردی را اجرا کند، راحت بنشیند و همه چیز را سهلالوصول به دست بیاورد، بلکه باید همه چیز را تولید کند.
بهمنی تصریح کرد: تنها نقطه عزیمت مربوط به همان اهتمام و وفور نیت مجریان است، آنها باید بخواهند و با اراده به پیش ببرند وگرنه هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. اینکه بنشینیم و بگوییم هیچ امکاناتی نیست پس نمیتوان کاری انجام داد، درست نیست. در چشماندازها به هیچ وجه وضعیت عادی در نظر گرفته نمیشود و مجریان باید غیر عادی فعالیت داشته باشند. پس در زمینه سند راهبردی فعالیتهای تبلیغی و ترویجی باید منتظر ماند و دید مجریان چگونه وارد عمل میشوند. با شوق و تمام وجود وارد عمل میشوند یا اینکه منتظر امکانات و بودجه و ... میمانند.
این عضو شورای توسعه فرهنگ قرآنی در ادامه در پاسخ به این سوال که سند راهبردی توسعه فعالیتهای تبلیغی و ترویجی توان تحقق اهداف در نظر گرفته شده در آن را دارد یا خیر؟ گفت: البته قرار است تا این سند پختهتر شود؛ چرا که برخی ابهامات در آن وجود دارد. سندی که شخصاً نیز وظیفه تنظیم آن را دارم هم چنین ابهاماتی را دارد؛ چرا که دسترسی به شاخصها و اطلاعات وجود ندارد.
وی افزود: به عنوان مثال در بسیاری از موارد در این اسناد کلیدواژه «حمایت از تولیدات قرآنی و موسسات قرآنی و ...» به چشم میخورد، اینجا این سوال مطرح است که اگر مسئول مربوطه از یک سازمان حمایت کند، حمایت تحقق پیدا کرده است و اگر از 10 سازمان نیز حمایت کند هم حمایت محقق شده است. در صورتی که این به هیچ وجه هویت ندارد. ضمن اینکه این سازمانی که قرار است حمایت کند، وضع شده است تا این حمایت را انجام دهد، بنابر این این موضوع مطرح میشود که چنین کلیدواژههایی چه آورده جدیدی میتوانند داشته باشند.
بهمنی خاطرنشان کرد: همین موضوع را اگر یک شخص استراتژیست بخواهد استخراج کند، حمایتهایش راهبردی خواهد بود، اما این عبارت به تنهایی هیچ آوردهای نخواهد داشت. زمانی این عبارت به صراحت میرسد که بگوید «حمایت منابع مردمی تاکنون 10 درصد بوده که من آن را به 60 درصد میرسانم» این موقع است که معنیدار میشود و میتوان گفت که مثلاً در بازه زمانی تا افق چشمانداز اگر از 20 درصد به 60 درصد برسیم کار صورت گرفته است. اینها به خودی خود آورده جدیدی ندارد و تنها تذکرات خوبی است که داده میشود. بنابر این اگر اینگونه شاخصسازی نشود آوردهای ندارد، تمام مواردی که در اسناد مطرح است همین الان هم در حال رخ دادن است. ما نمیدانیم چه قدر اتفاق بیفتد تا به آن اهداف برسیم، باید مقدار مشخص باشد و با همان کیفیت اتفاق رخ دهد. علت نیز این است که شاخصها را نداریم.