به گزارش ایکنا اصغر طاهرزاده، نویسنده و پژوهشگر، در برنامه تلویزیونی «سوره» که شب گذشته، 9 اردیبهشتماه، پخش شد به طرح بحث درباره تفاوت رویکرد انقلاب اسلامی به قرآن با رویکردی که تکفیریها دارند پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
بشر امروز تا اینجا را فهمیده که انگار نمیخواهد با روزمرگیها قانع شود. حالا که نمیخواهد قانع شود، چون زندگی مدرن نیز در کل روزمرگی را به بشر پیشنهاد میکند، یا باید از این زندگی مدرن خود را آزاد کند یا اینکه در زندگی مدرن کاری کند که فشار روزمرگیها برایش کم شود؛ یعنی این زندگی را نادیده بگیرد. خود مدرنیته آمد و با سرگرمیها، بازیها و این مشغولیتها، خواست که آن فشار روحی خود را پنهان کند و از این فشارها فرار کند، نه اینکه از آن آزاد شود.
یکی از راههایی که مثل دنیای مدرن خود را مشغول کنیم تا این فشارهای پوچی و خلأ را فراموش کنیم این بود که به مذهب رجوع کردیم. اینکه میگویند مذهبیها نیز مذهب را برای فرار از روزمرگی میخواهند حرفشان درست است. پس یک بستر این بود که به دین رجوع کنیم و اعم از شیعه و سنی، برخی از شیعهها و سنیها برای فرار از این تنهاییها، بدون اینکه راه عبور از تنهاییها را با خدا پیدا کنند، عادات دینی را پیشنهاد کردند، مثلاً هیئتها را گاهی این قدر تجملی میکنیم که انگار امام حسین(ع) گم میشود.
در سلفیها این موضوع خیلی خاص شکل گرفت و باید برسیم به اینکه سلفیها کاملاً مدرن هستند و اینها دنیای مدرن را قبول کرده بودند. اینها متوجه شدند که در هویت دینی برای عبور از پوچیای که مدرنیته داشته است، یک نوع قرآنخوانی زیبا با قرائت برای یک مشغولیت مقدس نیاز دارند.
در انس با قرآن برای شما یک سعه انسانی و محبت به بشریت به وجود میآید یا یک خودخواهی و تکبر؟ اگر تکبر باشد که این قرآن قرآن محمدی نیست. خود قرآن به پیامبر(ص) فرمود که عظمت تو به این حمل است که میتوانی غیر را تحمل کنی. من دو بار به مکه مشرف شدم و خدا میداند این نحو از تندخویی و غیر را حقیر دانستن به اندازهای که در سلفیها وجود دارد، در هیچ کافرِ ملحدی ندیدم. چون هم به شدت میخواهند، پوچی خود را نادیده بگیرند و هم با وسیله مذهبی این کار را میکنند و دچار غرور هستند.
اگر یزید و عبیدالله پشتوانه دینی نداشتند، هیچ انسانی زیر این آسمان نمیتوانست امام حسین(ع) را شهید کند. سلفیگری به بهانه زیبایی قرآن و ارتباط با قرآن در خودخواهی خودش برای فرار از دنیای مدرن تلاش کرد. چه اینکه دنیای مدرن با تئاتر و موسیقی و رپ به دنبال این فرار بود. رپ میخواهد شما را مشغول خود کند تا به خود نیایید.
پس رجوعی که با انقلاب اسلامی به قرآن داریم و امثال امام(ره) دارند و هر روز دارد بیشتر میشود، رجوع به قرآنی است که برای گشودگی است تا انسان خودش را به وسعت دلسوزی همه بشریت بپروراند. شما بیایید یک سوره کوچک را با انس بخوانید و ببیند آیا میتوانید با همسایه خود قهر کنید؟ وقتی سعه انسانی را با قرآن خواندن به دست آورید، غصه بشر را میخورید. پیامبر(ص) که قلبش قرآن است، غصه کفار را میخورد و این وهابیِ سلفی میگوید غیر خودش همه کافر هستند، اما این چه قرآن خواندنی است؟ قرائت بسیار زیباست، اما تکبر و نفی غیر در اینها غوغا میکند.
دیگری در فرهنگ سلفیگری با این خواندن قرآن جایی ندارد، اما در فرهنگ انقلاب عکس آن است و امام غصه مردمی را میخورد که حتی رابطهای با شیعه ندارند. امام غصه بشریت را میخورد و منزلت انسانی قائل بود. نسبتهایی که امام با انسانیت دارد، همان اسلامی است که دنبالش هستیم.
حاج قاسم سلیمانی میگوید که دختری که بیحجاب است هم دختر من است. قرآن امروز ما، قرآنی است که همه بشریت را دربرگرفته است. قرآنی باید بخوانیم که غصه بشریت را بخوریم. قرآنی که بشویم همهچیز و همه بشوند هیچ، در این قرآن ندیدهایم. یک جا قرآن به اهل کتاب دعوت نکرده که مسلمان شوند و این از علامه طباطبایی است که میگوید بر توحید خود پایدار باشید، تماماً در یک تعالی توحیدی زندگی میکنید و قرآن هم میگوید ابراهیمی زندگی کنید.
قرآن فرمود که همه اهل کتاب یکسان نیستند و گروهی از آنان شبزندهداری میکنند و نباید آنان را به یک چشم دید و فرمود اگر اینها هر کاری کنند نادیده گرفته نمیشود. اگر بخواهیم این سعه قرآنی را نظر بگیریم، تا جایی است که خوبان همه ادیان را به رسمیت میشناسد و از این رویکرد تکفیر بیرون نمیآید؛ لذا قرآن میگوید که همه اهل کتاب را یک نوع نبینید، یک آدمهای بزرگواری دارند که نباید آنان را نادیده گرفت که اینان از صالحان هستند. چه بخواهید و یا نخواهید، اگر خواستید این نسل را بزرگ کنید، باید در ارتباط با بقیه بزرگان دنیا بزرگ کنید. میگویم که حتی هایدگر و کربن هم در زمره راسخون در علمی هستند که قرآن به آن اشاره میکند.
انتهای پیام