آنجا که می‌روی...
کد خبر: 3549590
تاریخ انتشار : ۰۸ آذر ۱۳۹۵ - ۰۸:۲۴

آنجا که می‌روی...

گروه اجتماعی: زیارت مزار شریف و مطهر رسول خدا(ص) از آن دست سعادت‌مندی‌هایی است که نصیب هر کسی نمی‌شود؛ پا به مدینه که می‌گذاری همه وجودت را حسی در برمی‌گیرد که فنا شدن را آرزو می‌کنی.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) از خوزستان، دو روزمانده به پایان ماه صفر اعظم مصایب برای امت اسلام رخ داد. پیغمبر اکرم(ص) دار فانی را وداع گفتند تا رابطه میان زمین و آسمان قطع شود و دیگر رحمت الهی و مصونیت مردم از عذاب الهی دلیلی نداشته باشد.

آیه به آیه قرآن بیانگر مهربانی رسول خدا(ص) نسبت به امت اسلامی و البته همه بندگان خداست. همه آنانی که از نزدیک سعادت زیارت مزار مطهر و شریف ایشان نصیبشان شده یک صدا می گویند که با افتخار می گوییم که حضرت محمد(ص) پیغمبر ما است.

رسم بازگشت از سفرهای زیارتی این است که زوار از حال و هوای آنجا بگویند تا دورماندگان از زیارت کسب فیض کنند. نشستن پای سخن آنهایی که مزار پیغمبر(ص) را زیارت کرده اند هم شنیدنی است و هم حسرت برانگیز.

پای سخن تعدادی از زائران بهترین مکان دنیا نشستیم تا آنها برایمان بگویند که این زیارت حال متفاوتی دارد.

انگار که وجود نداری

یکی از زائرانی که به حج عمره مشرف شده مادر سه فرزند است. 17 سال پیش به مکه مکرمه مشرف شد. می گوید جمعیت بسیاری در روضه رضوان بود و بچه ام به بغلم بود نمی‌توانستم به داخل بروم گفتم آقا می‌خواهم جلو بیایم نزدیک نزدیک و حست کنم... شاید باورتان نشود اما راه باز شد و به داخل رفتم آنقدر جمعیت زیاد بود که بچه ام از دستم افتاد زیر دست و پا گفتم آقا برایم راهی باز کنید تا برگردم از حرم بیرون رفتم بیرون در صحن نشستم. پیرزنی به زبان عربی به من گفت شیعه هستی گفتم بله گفت زیارت عاشورا را بلد هستی گفتم بله گفت بخوان برایش خواندن وقتی سر از سجده آخر زیارت برداشتم آن زن را ندیدم نمی‌دانم که بود و از کجا آمده بود.

آنجا که می‌روی احساس سبکی می‌کنی... انگار که وجود نداری... جسمی نیست و فقط روح همه کارها را انجام می‌دهد.

وداع از مدینه سخت تر از وداع از مکه بود

دیگری دانشجو است و 22 ساله. سال 88 به سفر حج عمره مشرف شده است. وقتی از او درباره حس و حال زیارت مزار رسول خدا(ص) پرسیدم گفت ان شالله قسمت بشود خودت بروی و حسش کنی. مدینه حس غریبی دارد وقتی که به آنجا می روی کاملا متوجه غربتش می شوی. روزی که میخواستم وداع کنم خیلی سخت‌تر از روزی بود که از مکه وداع کردیم.

توصیف حال و هوای زیارت مزار شریف رسول خدا سخت است و نمی‌دانم چگونه بگویم خیلی حس عجیبی است اما مسلما حس خیلی خوبی دارم و خوشحالم از اینکه ایشان پیامبر ما هستند.

شان ایشان آنقدر بالاست که حتی افرادی که مسلمان نبودند هم برای زیارتشان به آنجا می‌آمدند

شان ایشان آنقدر بالاست که حتی افرادی که مسلمان نبودند هم برای زیارتشان به آنجا می‌آمدند. متاسفانه آنجا اجازه نمی‌دهند که خانمها به سمت مزار بروند و ما باید از دور زیارت می‌کردیم.

یکی دیگر از این خیل سعادتمندان مترجم است و مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه شهید چمران اهواز گرفته است. درباره سفر حج خود می‌گوید که سال 86 به عمره دانشجويي رفتم. به مدینه و حرم حضرت رسول(ص) که وارد شدم در بهت وناباوری بودم...

وقتی جايی نماز ميخوانی كه زمانی پيامبر(ص) نماز خوانده‌اند وقتی بر جايی تكيه مي‌دهی که زمانی تكيه گاه پيامبر(ص) بوده، وقتي در جايی مي‌نشينی كه زمانی نشيمن‌گاه پيامبر(ص) بوده.... خدا را شکر مي‌كنم.... و بيشتر از اين شاكرم كه در زماني به آنجا مشرف شدم که جوان بودم و پاک... .

حس می‌كنم تعابير از قطار معنا می‌ایستند وقتی آدم بخواهد از معنويت سفرش بگوید... البته به شرطی كه قبل از سفر زمينه اين روحانيت را آدمی در وجود خود ایجاد كرده باشد.

اگر تاريخ قبل از اسلام و بعد از اسلام را در حد مبتدی مطالعه كرده باشید در آنجا با دیده‌ها مثل فيلم جلوی چشمانت می‌آید.

بانوی معلم قرآن که تحصیل کرده دانشگاه تهران است و مدرک کارشناسی ارشد رشته ادبیات فارسی را از آنجا گرفته و متاهل است و دارای یک فرزند پسر از این حال و هوا برایمان گفت.

وقتی که از او درباره حال و هوای زیارت رسول خدا(ص) می‌پرسم ابتدا یک دل سیر گریه می‌کند و بعد می‌گوید: الان است که دیوانه بشوم تمام بعدازظهر به یاد غربت بقیع و آقا رسول الله فقط اشک ریختم.

من توفیق داشتم درسال 91 همراه کاروان قرآنی کشور به مکه اعزام شوم. اصلا نمی‌شود گنبد خضرا را از خاطر برد عجیب رنگ خاصی دارد.

شفای عاجل نصیبم شده بی درخواست

انگشت پایم شکسته بود ولی وقتی وارد مسجدالنبی شدم می‌دویدم، دوستانم به من گفتند مگر انگشتت نشکسته؟؟ گفتم سبحان الله در لحظه ورود شفای عاجل نصیبم شده بی درخواست.

به نظر شما غیر از اهل‌بیت(علیهم السلام) این کرامت از چه کسی برمی‌آید که بدون درخواست برآورده کند.

باورتان نمی‌شود، روز اول که وارد مسجدالنبی شدم با خودم گفتم بعد برای زیارت بقیع بروم. دوستانم که قبلا مشرف شده بودند گفتند این پنجره‌ها قبرستان بقیع است... گریه می‌کند و دیگر سخن نمی‌گوید... .

به یقین کلام حضرت علی(ع) به شیوایی بیانگر اعلی علیین غم نبود پیامبر مهربانی است، مهربانترین پدر امت اسلامی به آغوش خداوندی پر کشید تا بشر با مصیبتی روبرو شود که هیچگاه التیامی برآن نیست؛وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللّهِ ـ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ـ وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِی. وَ لَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِی کَفِّی، فَأَمْرَرْتُهَا عَلَى وَجْهِی. وَ لَقَدْ وَلِّیتُ غُسْلَه ـ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ـ وَ الْمَلاَئِکَةُ أَعْوَانِی، فَضَجَّتِ الدَّارُ؛ و رسول خدا(ص) جان سپرد در حالی که سینه او بر سینه من بود و نفس او در کف من روان شد. آن را بر چهره خود کشیدم و شستن او را عهده دار گردیدم و فرشتگان یاور من بودند و خانه و پیرامون آن فریاد می‌کشید.(خطبه ۱۹۷ نهج البلاغه)

سلام خداوند بر شما ای اسوه همه بشریت، عبد خداگونه، جامع اسما الهی. از جایگاه ازلی و ابدیتان بر زمین مبعوث شدید تا انسان با همه وجود طعم شیرین گرمای دست خداوند بر آسمان زندگی خود را احساس کند؛ شمس الضحی؛ آفتاب همیشه نورانی حقیقت در تاریکی، روح عالم، به راستى کدامین قلم توان توصیف شایسته وجودتان را دارد. اینک در سالروز رحلت وجود مقدستان و شهادت فرزندان گرامیتان امام حسن مجتبی(ع) و امام رضا(ع) جز اندوه و اشک عرض ارادتی نیست.

captcha