به گزارش ایکنا از همدان، شهید «سیدرضا دیباج» در سال 1327 در خانواده مذهبی و روحانی در همدان متولد شد و پس از طی مراحل طفولیت و تحصیل در دبستان علمی همدان از دوران دبیرستان فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد.
طی سال های 1341 تا 1347 که برای شکل گیری نهضت شکوهمند اسلامی مقطع سرنوشت سازی بود، سید رضا با اعتقادات راسخ با مجاهدتهای مبارز اصیل آن زمان یعنی روح الله موسوی خمینی(ره) در تبیین حکومت اسلامی و ولایت فقیه آشنا شد.
مطالعات خود را گسترش داد و با همراهی دوستانش به مطالعه کتب نفیس و معتبر در سطح وسیع و خلاصه کردن آنها میپرداخت به طوریکه پس از مدتی توانست متون عربی و انگلیسی را به راحتی ترجمه، تایپ و در اختیار دیگران قرار دهد.
علاوه بر انتقال دانستههای خود به دوستان و همکلاسیهایش، اقدام به مشارکت و همراهی در ایجاد یک هسته مبارزاتی در قالب تشکیل جلسات منظم در سطح همدان کرد و با برگزاری کلاس های آموزش انگلیسی و عربی در دوران تحصیل برای هم قطاران خود و تشکیل گروههای مطالعاتی، علمی و نمایشی(تئاتر) برای رسیدن به اهداف پیدا و پنهان خود بسیار کوشید.
قسمتی از این جلسات، ضبط نمایشنامههایی بود که مستمعین 30-20 دقیقه به آن گوش فرامی دادند و رضا سعی میکرد در آن به روشهای مختلف، رژیم ستمشاهی را رسوا کرده و اذهان را نسبت به جنایات و ظلم طاغوتی آشنا کند و برخی مواقع با افشاگری و سخنرانی خود به این محافل رونق خاصی میبخشید.
سیدرضا پس از اخذ دیپلم ریاضی در سال 47 در رشته روانشناسی دانشگاه شیراز پذیرفته شد. او که همواره خود را در دریای متلاطم اسلام شناور میدید لحظهای از شوق کسب مفاهیم اصیل اسلامی و انقلابی خسته نمیشد بنابراین به نظرش رسید که با روحانیت مبارز آن زمان ارتباط پیدا کند که علاوه بر شرکت در مسجد و استماع سخنان شهید محراب آیتالله دستغیب، به روشهای مختلف با آیتالله حائری شیرازی و آیتالله انصاری شیرازی مرتبط شد و بدین وسیله ارتباط بسیار قوی و نزدیکی را با ایشان بر قرار کرد به طوریکه ایشان به وی بسیار علاقمند شده بودند و دائما او را به عنوان یک دانشجوی مبارز، متقی، سالم و در عین حال بی آلایش خطاب می کردند.
سیدرضا بسیار با تقوا و با ایمان بود به طوریکه در هنگام نماز چه در دانشگاه و چه در خارج از محیط دانشگاه، دیگران او را امام جماعت خود انتخاب میکردند. او بسیار صبور، نجیب و آرام بود و آشنایی به مسائل فرهنگی و مطالعه کتب مختلف و معاشرت با بزرگان را بسیار دوست داشت و سعی می کرد حداکثر استفاده را از آنان ببرد. احترام به پدر و مادر و ابراز محبت به آنان را وظیفه خود می دانست. در ساده زیستی و نداشتن تشریفات در زندگی نمونه بود و همواره مقاومت و پایداری در مقابل شدائد و سختی ها را در خود تمرین و تقویت می کرد.
ایمان و اعتقاد کامل به امام خمینی(ره)، تبلیغ افکار و منش مبارزاتی ایشان در مواجه با ابر قدرت ها و طاغوت های زمان، تکثیر و پخش اعلامیه ها و سخنان و بیانیه های حضرت امام(ره) از دیگر فعالیت های سیدرضا بود.
در سال 51 و در شرایطی که فعالیتهای مبارزاتی آنان به اوج خود رسیده بود ساواک هسته مربوطه را شناسایی و افراد را یکی پس از دیگری در شیراز دستگیر می کرد و به دنبال آن سیدرضا در ظهر، تیر ماه 51 در منزل پدرش در همدان دستگیر و بلافاصله به شیراز محل فعالیت آنان انتقال داده شد.
از آنجا که ساواک در شیراز و همدان مدرکی علیه او به دست نیاورد، برای اقرار و افشای فعالیت هایش او را به شدت مورد حمله و تحت سخت ترین شکنجه ها قرار داد.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی طی مدارک به دست آمده معلوم شد که سیدرضا پس از حدود یک ماه از دستگیری در زندان عادل آباد شیراز در اثر حملات وحشیانه در زیر شکنجه های مداوم به شهادت رسیده و جسد او به ساواک تهران منتقل و به صورت مخفیانه در قطعه 33، بهشت زهرا به خاک سپرده میشود.
انتهای پیام