به گزارش ایکنا؛ جلسه بیستم از شرح دعای چهل و دوم صحیفه سجادیه، شب گذشته، 24 آذرماه، با سخنرانی مجتبی حسینی، از کارشناسان برجسته حوزه دین برگزار شد.
حسینی بیان کرد: خیلیها قرآن را به عنوان یک متن میبینند و به آن مراجعه میکنند که خیلی هم خوب است. همچنین دیدگاههایی که در مورد قرآن وجود دارد، نیز متفاوت است، یعنی از دیدگاههای مخالف تا موافق وجود دارد. عده خاصی نیز اصلاً قرآن را قبول ندارند، اما به سراغ قرآن میروند تا از آن ایراد بگیرند. علاوه بر این، افرادی هم هستند که قرآن را با زوایای مختلف میخوانند که اعم از نگاههای تأویلی و غیره است. در این میان، عدهای هم به عنوان روشنفکران دینی هستند که متأسفانه همین یک عنوان در موردشان گفته شده است، اما همین روشنفکر دینی را در پنج قسم بررسی کردهام. بین یک طیف تا طیف دیگر نیز تفاوت، از زمین تا آسمان است، اما آنها نیز صحبت از قرآن میکنند و این وسط مسئله مهم ما قرآن است.
ایدههایی که قابل تحلیل هم نیستند
وی تصریح کرد: طیفی هستند که قرآن را مانند برخی از متون اهل سنت که مخلوط شده از پیامهای شیطانی هستند میدانند، تا آنها که میگویند قرآن تحریف شده است و یا صحبتهایی که از آقای سروش در مورد رؤیاپنداری قرآن وجود دارد که واقعاً گاهی آدم تعجب میکند که چنین نظراتی وجود دارد. برخی از این حرفها را حتی نمیشود تحلیل کرد.
حسینی در ادامه افزود: خلاصه قضیه این است که بگویند قرآن رؤیاهای رسولانه است و به هر حال باز هم صحبت سر قرآن است. برخی نیز میگویند که قرآن قابل فهم نیست و فقط باید آن را خواند، برخی هم میگویند میشود قرآن را فهمید، اما روشهای فهم متفاوت است. در همین دعای 42 نیز ما را به یک مسیری هدایت کرد و به قضیه عترت اشاره شد. به ویژه اینکه محور همه چیز خود پیامبر(ص) است. قرآن متنی نیست که خدا صرفاً خواسته باشد آن را بفرستد، قرآن آن چیزی است که از زبان پیامبر(ص) درآمده و این قطعی است، اما اینکه بگوییم رؤیاست، بحث مفصلی است که گاهی اوقات، آدم از سطح هوشیاری در برخی از قضایا تعجب میکند.
وی بیان کرد: قرآن با شخص و شخصیت پیامبر(ص) عجین است و در این تردیدی نیست. در فرمایشات آقای سروش اینطور آمده بود که البته تاسفبار است اما گفته بودند اگر عمر پیامبر طولانیتر میشد قرآن نیز بیشتر میشد و اگر عمر ایشان کوتاه میشد، قرآن هم کمتر میبود. این حرف اساساً بیمعنا و توهینآمیز است. یعنی خدایی که قرآن را فرستاده، یکسری چیزهایی را میخواسته بگوید، اما پیامبر(ص) از دنیا رفتند و نشد. اما آیا چنین خدایی اصلا قابل تبعیت است؟ درست است که میگویند فلان حادثه تاریخی اگر نبود، قرآن آن را نمیگفت، اما این دلیل نمیشود که بگوییم اگر عمر پیامبر(ص) بیشتر یا کمتر میشد، قرآن نیز کم و زیاد میشد.
حسینی در ادامه افزود: خدایی که قرار است یک پیامبر خاتم بیاورد و حرف آخر را بزند، آیا میشود این طور برخورد کند و پیامبر(ص) از دنیا برود و حرف خدا ناقص بماند؟ خدای خالق با خدای شارع که دو خدا نیستند تا بگوییم قرار بود، بیشتر نازل شود، اما پیامبر(ص) از دنیا رفت. در هر صورت امیدواریم که خداوند به ایشان عمر طولانی دهد، چون شاهد بودهایم که قبلاً نیز حرفهایی زدهاند و بعد پشیمان شدهاند و گویی یادشان رفته است.
وی بیان کرد: به هر حال، آخر قضیه به پیامبر(ص) رسید و متمرکز در پیامبر(ص) شد. این طور نیست که قرآن و پیامبر(ص) دو چیز باشد که بگوییم خدا حرفهایی داشت و بعد بلاشبیه گفت که این شخص خوب است و به او قرآن را نازل میکنم، بلکه تناسب ارگانیکی بین نبی هر قوم با آن قوم و تناسب ارگانیکی بین پیام و کتاب آسمان هر پیامبر با آن پیامبر است که امری بسیار مهم است؛ لذا محوریت شخصی دین ما متمرکز بر وجود پیامبر(ص) است که بسیار مهم است و اگرچه ما قدر پیامبر(ص) را نمیدانیم و آن قدر که وظیفه ماست، در این زمینه تأمل و ارتباط نداریم.
حسینی در ادامه افزود: در یکی از شبهای محرم، یکی از مداحان این طور روضه میخواند که وقتی حضرت عباس شهید شدند، پیامبر(ص) که خواستند به ایشان آب بدهند ایشان قبول نکردند. این در حالی است که چنین نقلی باعث میشود ما پیامبر(ص) را پایین آوریم به این قیمت که بخواهیم حضرت عباس(ع) را بالا ببریم. متأسفانه برخی از این مداحان نیز مستقلاً فکر میکنند و حرف میزنند و نتیجه همین میشود.
وی بیان کرد: باید توجه داشت که اجر برای گریه بر خود سیدالشهداء(ع) است. به صدای گریه نیست که هرچقدر بلندتر گریه کنیم، ثوابش بیشتر باشد، مثل این است که هزار بسته دههزار تومنی را پخش کنیم، اما وقتی باطله باشد، فایدهای ندارد. در برخی مسائل داریم عقب میافتیم و جالب است که همه ما نیز طلبکاریم.