مراد از تفسیر قرآن به قرآن، قرآن‌بسندگی نیست/ فهم نادرست؛ ریشه انتقادات از المیزان
کد خبر: 3876956
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۴
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه:

مراد از تفسیر قرآن به قرآن، قرآن‌بسندگی نیست/ فهم نادرست؛ ریشه انتقادات از المیزان

گروه حوزه‌های علمیه ــ عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه عمده کسانی که به علامه طباطبایی تاخته‌اند برداشت درستی از نظریه تفسیر قرآن به قرآن نکرده‌اند، گفت: مراد از دلالت استقلالی تفسیر قرآن به قرآن، «حسبنا کتاب الله» و قرآن‌بسندگی نیست.

مراد از تفسیر قرآن به قرآن، قرآن‌بسندگی نیست/ فهم نادرست؛ ریشه انتقادات از المیزانبه گزارش خبرنگار ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین علی فتحی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، شامگاه چهارشنبه، 16 بهمن‌ماه، در نشست علمی «بازکاوی نقش روایات در تفسیر قرآن با قرآن از منظر ‏علامه طباطبایی» در مؤسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه(خواهران) به بحث دلالت استقلالی تفسیر قرآن به قرآن از منظر علامه طباطبایی پرداخت.

وی با بیان اینکه آیا دلالت استقلالی آیات قرآن که علامه آن را مطرح کرده به معنای انکار نقش اهل بیت(ع) در تفسیر است؟ گفت: برخی دلالت استقلالی را به معنای همان تعبیر «حسبنا کتاب الله» می‌گیرند که خلفا مطرح کردند؛ افرادی مانند آیت‌الله سیدان می‌گویند که دلالت استقلالی با نقش روایات در تفسیر سازگار نیست. همچنین کسانی مانند میلانی نظر علامه را با حسبنا کتاب الله یکی می‌داند.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با رد این مطلب که مراد علامه طباطبایی از دلالت استقلالی تفسیر قرآن به قرآن، حسبنا کتاب الله نیست، اظهار کرد: باید مانع چنین برداشت‌هایی شد و این نشانه نشناختن درست علامه، تفسیر و علم و شخصیت اوست یا ممکن است اغراض دیگری وجود داشته باشد.

فتحی با ذکر اینکه علامه تفسیر را بیان معنای آیات و کشف مراد و مقصد خدای متعال از الفاظ آیات می‌داند، گفت: علامه طباطبایی مراد از مقاصد را معنایی می‌داند که از ظواهر آیات برمی‌آید. لذا گفته‌اند که فقط وقتی قرآن دلالت بر آن داشته باشد و بیان قرآنی ساکت نباشد، نیازی به روایات در تفسیر نداریم، ولی ایشان برای مواردی مانند تفاصیل ناگفته قصص و جزئیات احکام شریعت، ما را به روایات نیازمند می‌داند. علامه معتقد است که تفسیر درصدد بیان مسائلی مانند جری، تطبیق و جزئیات احکام و تفصیل قصص و ... نیست. البته نه اینکه او این موضوعات را قبول ندارد. موردی که باعث انتقاد برخی به علامه شده این است که او تفسیر قرآن به قرآن را مستقل می‌داند و می‌گوید قرآن خودش مقاصد دینی را بیان می‌کند؛ علامه در مصاحبه‌ای بیان کرده است: «روش ما تفسیر قرآن به قرآن است، یعنی قرآن کتابی آسمانی است و خصوصیات حقیقی و واقعیت این کتاب در مطالب آن هست؛ یعنی هر مطلبی از مطالب قرآن را پیش بگیریم، بادقت ملاحظه شود که یک آیه، آیه دیگری را تفسیر می‌کند و توضیح می‌دهد.»

فتحی با بیان اینکه در بحث نسبت روایات و قرآن چند دیدگاه داریم، تصریح کرد: برخی بر لزوم بهره‌گیری از روایات در تفسیر تأکید کرده و تفسیر بدون روایات را غیرممکن و غیرحجت می‌دانند، عده‌ای جریان قرآن بسندگی افراطی را پیش گرفته، برخی بر بی‌نیازی تفسیر ظواهر قرآن از روایات تصریح می‌کنند که قطعاٌ علامه در زمره افراد قرآن‌بسنده نیست. علامه طباطبایی تفسیرالبیان را قبل از المیزان نوشته که کاملاً روایی است و تعلیقه‌ای بر بحارالانوار، به‌ عنوان یکی از منابع اصلی روایی شیعه، محسوب می‌شود. همچنین در مطالبشان تأکید بر مرجعیت علمی اهل بیت(ع) دارند. البته ایشان خبر واحد را در معارف اعتقادی حجت نمی‌دانند.

برخی مراد از تفسیر استقلالی قرآن را درک نکرده‌اند

وی افزود: از منظر علامه، شکی نیست که قرآن در ظواهر آیات در قلمرو تفسیر به روایات نیاز ندارد؛ او معتقد است که روایات نقش تعلیمی دارند، زیرا روش تفسیر را به ما می‌آموزند و ذهن مفسر را برای تفسیر تجهیز می‌کنند؛ کارکرد دیگر روایات از منظر علامه، بیان جزئیات ناگفته احکام شریعت و تفاصیل ناگفته معارف اعم از عقاید، قصص، تعلیم بطن و تأویل است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با بیان اینکه ایشان روایات موکول به علم فقه شامل جزئیات احکام شرعی را از حیطه تفسیر خارج می‌داند، گفت: از منظر علامه طباطبایی، روایات در کنار کارکردهای موجود، کارکرد تطبیقی و تأویلی دارند. لذا علامه روایات را قبول دارد ولی تفسیر در حوزه ظواهر را شامل تفسیر نمی‌داند. استاد آیت‌الله محمدهادی معرفت فرمودند که مراد علامه از بی‌نیازی به روایات این است که روایت نباید چیزی را بر قرآن تحمیل کند.

این قرآن‌پژوه تصریح کرد: همه شبهاتی که گاه ناجوانمردانه و گاهی علمی در مورد اثر علامه علامه می‌شود ناشی از این است که مراد علامه از تفسیر برای آنان به درستی روشن نیست؛ علامه فهم مراد جدی آیات برداشت شده از ظواهر قرآن را نیازمند روایات نمی‌داند ولی از نگاه وی مقاصد و تفسیر قرآن فقط این نیست، بلکه بطون و برخی مقاصد دیگر در آیات وجود دارند که منوط به روایات هستند. کسانی که استقلال تفسیر قرآن به قرآن را زیر سؤال می‌برند و دلالت استقلالی را قبول نمی‌کنند آیا به اینکه این دیدگاه چه تبعاتی خواهد داشت اندیشیده‌اند؟ اینکه کسانی اساساً روایات را قبول نداشته باشند یا قرآن احتجاجات و مجادلاتی با کفار دارد، نشانه آن است که آنان هم باید قرآن را بفهمند که بتوان با آنان احتجاج کرد.

انتهای پیام
captcha