به گزارش ایکنا، «محمد بنسلمان»، ولیعهد سعودی، که به عنوان معمار جنگ یمن شناخته میشود، نزدیک 5 سال پیش ادعا کرد که میخواهد با یک حمله رعدآسا طی چند هفته انصارالله را شکست دهد و دولت فراری و مستعفی منصور هادی را به قدرت بازگرداند. به همین منظور با تشکیل ائتلافی متشکل از ۱۲ کشور عربی، تجاوز به یمن را آغاز کرد. اما به تدریج به این نتیجه رسید که همه چیز طبق تصور او پیش نمیرود و جنگ بسیار طولانیتر و پیچیدهتر از توهمات اوست. در نتیجه کشورهای عضو ائتلاف عربی کمکم از این ائتلاف خارج شدند و اکنون پس از حدود 5 سال که از آغاز جنگ یمن میگذرد فقط امارات و عربستان در ائتلاف باقی ماندهاند.
در همین باره، شبکه «
المیادین» جنگ عربستان در یمن را در گزارشی با عنوان
«انگیزههای داخلی عربستان برای جنگ .. آیا جنگ علیه یمن برای جلب توجه آغاز شده است؟» مورد بررسی قرار داده است که در زیر میخوانید.
عربستان سعودی شاهد اصلاحات داخلی بسیاری در دوران اخیر و بر اساس طرح مبارزه با فساد و برنامه 2030 بوده و به موازات آن، جنگ علیه یمن را آغاز کرده است که مدیریت آن بر اساس روش «جنگهای جدید»، که ماری کالدور در کتاب «جنگهای جدید و جنگهای قدیمی» ذکر کرده، انجام میشود. اصطلاح جنگهای جدید را نخستینبار ماری کالدور، نویسنده انگلیسی، در کتاب خود به کار برد که بیانگر جنگهایی است که پس از جنگ سرد به وقوع میپیوندند.
«اوری بن الیعازر»، نویسنده اسرائیلی، نیز ویژگیهای این جنگها و انگیزههای آن را در کتاب خود «جنگهای جدید اسرائیل» خلاصه کرده است که بسیار با جنگ سعودی علیه یمن همخوانی دارد.
اما سؤال اینجاست که تا چه زمانی جنگ علیه یمن با هدف تسلط بر خشم داخلی ناشی از اصلاحات ادامه خواهد داشت و به وضعیت موجود خاندان آل سعود خدمت میکند؟ پاسخ به این سؤال با تکیه بر سخن «رنه ژرار»، فیلسوف فرانسوی در کتاب «خشونت و مقدس» امکانپذیر است که میگوید: «استفاده از خشونت، فرایند جستجوی یک قربانی است که گروهی از مردم در این اقدام نقش دارند. این کار به منظور بیان خشم یا توجیه ترسها در قبال واقعیت تغییر پذیر انجام میشود.»
بنابراین خشونت شدید در هر گروه یا طایفهای وجود دارد و در نتیجه برای حفظ وحدت و هویت و همبستگی داخلی، صادر کردن این خشونت به خارج، واجب و ضروری است. لذا خشونت به این شکل، پاک و مشروع است بدون آنکه به قربانیان این خشونت توجهی شود. بر این اساس، احتمال دارد جنگ علیه یمن نیز اعتراض در بخشهای وسیعی از نظام عربستان سعودی را که به دلیل تناقض با اصلاحات یا به سبب عدم رضایت از اصلاحات و مطالبات ریشهای به وجود آمده است به تأخیر بیندازد.
اصلاحات در عربستان
نخستین بخشی که دستخوش اصلاحات اخیر در عربستان سعودی شده، بخش فرهنگی و اجتماعی است که به دنبال آن جشنهای مختلط، کنسرتها، مجالس رقص و پایکوبی برپا شده و مفاهیمی درباره جهانیسازی و رانندگی بانوان مطرح شده است. این اقدامات به نام «سهگانه وهابیت» نامیده میشود. وهابیت عقیده دارد تنها راه درست برای زندگی، روش سلفیت یعنی روش دوره زندگی پیامبر اسلام(ص) است و هرگونه تغییر در مفاهیم اجتماعی یا فرهنگی تغییر منفی شمرده میشود. سهگانه وهابیت، از زمان ائتلاف «محمد بن عبدالوهاب» و «محمد بن سعود» برای تشکیل پادشاهی عربستان سعودی بر امور دینی در این کشور تسلط داشته و گاهی نیز با سیاستهای پادشاهان آل سعود مخالف بوده است.
مشهورترین اقدامات وهابیت در آن زمان اعتراض به تأسیس تلویزیون سعودی بود، تا جایی که این اعتراضات به ترور ملک فیصل آل سعود در 25 مارس 1975 به دست یکی از نزدیکان وی انجامید. قاتل ملک فیصل نیز در تظاهرات اعتراضآمیز علیه تأسیس تلویزیون سعودی کشته شد. البته سهگانه وهابیت تا امروز نیز در طرح ملی و نخبگانی عربستان سعودی ادامه داشته و به همین دلیل کنترل بخشهای مهم دولت عربستان را در اختیار گرفته است.
از سوی دیگر، با انتقال قدرت به «محمد بن سلمان» در عربستان سعودی، اختلافات احتمالی میان خاندان آل سعود بروز خواهد کرد؛ به علاوه برخی شخصیتهای مهم در سطوح اقتصادی و سیاسی در داخل عربستان، در پویش مبارزه با فساد از پستهای خود کنار گذاشته میشوند، در حالی که شمار زیادی از دانشجویان عربستانی در خارج از این کشور بورسیه هستند و بر اساس آمار وزارت آموزش و امور بورسیهها، شمار بورسیههای تحصیلی در فوریه 2019 به 92 هزار و 997 نفر رسید که 54.9 درصد در آمریکا، 15.7 درصد در انگلیس 7.2 درصد در استرالیا و 2.1 درصد در آلمان مشغول به تحصیل هستند و سایر بورسیهها نیز متعلق به ایرلند، فرانسه، هلند، چین، اتریش، ژاپن و دیگر کشورهاست.
قابل ملاحظه است که اکثر بورسیههای تحصیلی در جوامع غربی و دمکرات زندگی میکنند و فرهنگ این جوامع با فرهنگ عربستان سعودی کاملاً متفاوت است. در نتیجه این افراد تحت تأثیر فرهنگ غربی قرار میگیرند. اما در خصوص مناطق شرقی عربستان که شاهد تظاهرات و اعتراضات گستردهای بوده است، شبکه خبری بی بی سی مستندی را در این باره با عنوان «جنبش سرّی عربستان سعودی» تهیه کرده است و در آن نشان داده میشود که مناطق شرقی عربستان، که اکثریت جمعیت شیعیان را دارد، شاهد اعتراضات گسترده برای رسیدن به خواستههای سیاسی و اقتصادی خود است و معترضان با روش دولت حاکم در این کشور مخالفاند. این اعتراضات به جایی رسید که یکی از شخصیتهای مهم دینی شیعیان به نام شیخ نمر باقر النمر به دست مقامات سعودی به شهادت رسید و در پی این اقدام، اعتراضات گستردهای در داخل و خارج عربستان سعودی به راه افتاد.
در اینجا لازم است به گروههای تروریستی مانند القاعده و داعش که در کشورهای عربی مانند عراق، سوریه و یمن، دست به اقدامات تروریستی میزنند، نیز اشاره کنیم. با دقت در بسیاری از عملیاتهای تروریستی این گروهها درمییابیم که عناصر سعودی در این عملیاتها حضور داشتهاند، از عملیات 11 سپتامبر 2001 گرفته تا عملیاتهای داعش در عراق و سوریه و حتی داخل عربستان سعودی. همچنین نقش کلیدی برخی از فرماندهان سعودی از جمله اسامه بن لادن را، که نیروهای آمریکایی از هلاکت او در پاکستان خبر دادند، برجسته نشان میدهد. این اقدامات زاییده اکنون نیست بلکه بخشی از اندیشه سلفی وهابی است که خطری جدی بر امنیت داخلی عربستان محسوب خواهد شد.
بر اساس موارد مذکور، متغیرها و تناقضاتی که در سیاستهای دولت عربستان وجود دارد، یک بحران واقعی را در این کشور ایجاد کرده و علاوه بر آن، اجرای طرح 2030 که به گفته مقاماتش، عربستان را به دوران جهانیسازی و فرهنگ غربی وارد میکند، مدیریت این کشور را با تناقضهایی همراه کرده است.
یمن؛ هدفی برای خنثیسازی خشونتها
با استناد به سخنان رنه ژرار، فیلسوف فرانسوی، ممکن است خشونتهای داخلی عربستان که به دلیل اصلاحات متعدد در این کشور به وجود آمده است، با حمله به یمن خنثی شود. به ویژه که با وجود اختلافات مذهبی در این کشور احتمال دارد گروه سلفی وهابی از آن سوء استفاده کند.
لذا جنگ عربستان علیه یمن با هدف مقابله با «انصار الله» به راه افتاد. گروهی که سلفیها به آن از دیدگاه مذهبی (شیعه و سنی) مینگرند و بدین ترتیب خشونتهای شدیدی را علیه این گروه اعمال میکنند و حتی از اعمال خشونت در داخل عربستان نیز دریغ نمیکنند. همچنین باعث وحدت گروههای مختلف سعودی به ویژه خاندان آل سعود و همپیمانان آنها از جمله بازرگانان و برخی علمای دینی شده است که تحت لوای جنگ و به تأخیر انداختن خواستههای آنان عمل میکنند.
نتایج جنگ یمن و واکنشهای داخلی
سه فرضیه در مورد پایان جنگ یمن وجود دارد: عربستان سعودی پیروز میشود که این احتمال بعید است. آشکارا شکست میخورد و وارد مرحله دشواری در داخل کشور میشود و احتمال سوم که بیشتر انتظار میرود آن است که این جنگ با راهکار سیاسی حل و فصل و توازن در داخل یمن ایجاد میشود.
در اینجا نقش رسانهها در اقناع جامعه سعودی درباره پیروزی خیالی در این جنگ روشن میشود که برای توجیه خسارتهای مادی و انسانی خود به این توهمات متوسل میشوند. اما در عین حال، رسانههای مخالف سیاستهای عربستان میتوانند جامعه را درباره شکست نظام حاکم و پایان جنگ آگاه سازند تا ضعف ارتش و دولت سعودی را به اطلاع مردم عربستان برسانند. بدین ترتیب احساس سیطره عربستان در داخل کشور تضعیف خواهد شد و به مخالفان فرصت داده میشود که انتقادها و اعتراضهای خود به سیاستهای داخلی و خارجی دولت عربستان را با جرئت بیان کنند.
راهکارهای موقت
جنگ علیه یمن و استفاده دولت عربستان از روشهای جدید مانند «جنگهای جدید» و «منحرف کردن اذهان»، راهکارهای موقتی است که احتمال دارد بتواند تناقضهای پیچیدهای را، که اخیراً در سیاست عربستان افزایش یافته، حل و فصل کند.
اگر شکست آشکار نظام عربستان برای مردم این کشور روشن شود، نتایج جنگ علیه یمن ممکن است منجر به تحریک تضادهای داخلی و تسریع آن شود؛ چرا که این مردم شاهد ناتوانی حکومتشان و اقدامات مسئولان در مدیریت بحران و تمسخر نزدیکترین همپیمانان سعودی علیه دولت این کشورند؛ چنانکه ترامپ، که نزدیکترین همپیمان سعودی است، در سخنرانیهای خود عربستان را با صفتهایی که شایسته مردم آن نیست توصیف میکند.
گزارش از: فرشته صدیقی
انتهای پیام