مصائب امروز، بازتاب قصورها و تقصیرهای فردی، اجتماعی و حکومتی
کد خبر: 3910695
تاریخ انتشار : ۲۶ تير ۱۳۹۹ - ۰۰:۴۳
استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب/

مصائب امروز، بازتاب قصورها و تقصیرهای فردی، اجتماعی و حکومتی

از آیه 41 سوره روم می‌توان این‌گونه برداشت کرد که اعمال منفی فرد فرد یک جامعه، در سرنوشت نهایی آن‎ها و مشکلات و بلایای آینده تأثیر مستقیم و بی‌واسطه‌ای دارد، اما از آن سو مفهوم آیه شریفه مسئولیت حاکمان و مجموعه مسئولان یک کشور را نیز مضاعف می‌کند که در تصمیم‌گیری، قانونگذاری، سیاستگذاری، ارائه برنامه و اجرای قوانین تبعات و آثار کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت آنها را دقیق و عمیق بررسی کنند و بدانند بسیاری از مشکلات مبتلابه جامعه نتیجه کوتاهی‌ها و سوء‌تدبیرها در طول سال‌های مختلف است.

استنادات قرآنی بیانات رهبر معظم انقلاب

به گزارش ایکنا، رهبر معظم انقلاب در بخشی از سخنان‌شان در دیدار ویدئوکنفرانسی با نمایندگان مجلس با استناد به آیه 41 سوره روم، به تبیین ریشه اصلی مشکلات کشور پرداخته و فرمودند: «مشکلات ما هم حقیقتاً ناشی از این است که خودمان کم‌توجّهی کردیم: ظَهَرَ الفَسادُ فِی البَرِّ وَ البَحرِ بِما کَسَبَت اَیدِی النّاس؛خود ما یک جاهایی بی‌توجّهی کردیم، کم‌توجّهی کردیم. مثلاً فرض کنید به تولید اهمّیّت ندادیم، به سرمایه‌گذاری اهمّیّت ندادیم، ناگهان مواجه شدیم با شکست کارخانه‌جات مِن باب مثال، یا فرض کنید که مشکلات تولید در کشور. خب وقتی انسان کار نکند، نتیجه‌ کار نکردن مشهود است. آنجاهایی که خود ما مسئولین بی‌توجّهی کردیم، کم‌توجّهی کردیم -در طول سال‌های مختلف البتّه- نتایجش این خواهد بود. اگر چنانچه این تفکّر و روحیه‌ خوداتکائی و اعتمادبه‌نفْس ملّی -که امروز خوشبختانه عمومیّت پیدا کرده و بخصوص در بین قشر جوان تحصیل‌کردهی با عزم و اراده رشد پیدا کرده- و این اعتماد به نیروی داخلی در اقتصاد به همین شکل پیش برود و امیدهای واهی‌ای که گاهی انسان مشاهده می‌کند به بیرون از مرزها وجود دارد و اقتصاد کشور را شرطی می‌کند نسبت به تصمیم‌گیری بیگانگان، اگر چنانچه وجود نداشته باشد یا ضعیف بشود و اعتماد ملّی افزایش پیدا کند، به نظر بنده همه‌ این مشکلاتی که امروز در اقتصاد وجود دارد قابل رفع و برطرف کردن است.»

حال براین مبنا در این نوشتار به تبیین و تفسیر این آیه پرداخته می‌شود.

متن آیه: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»

ترجمه آیه: «به سبب آنچه دست‌هاى مردم فراهم آورده، فساد در خشكى و دريا نمودار شده است، تا [سزاى‌] بعضى از آنچه را كه كرده‌اند به آنان بچشاند، باشد كه بازگردند.»

همانطور که مشخص است این آیه ارتباط مستقیم اعمال انسان‌ها در این دنیا را با مشکلات و مصائبی که برآنان وارد می‌شود بیان کرده است. این اعمال نیز شامل مجموعه اعمال فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و تصمیمات، سیاستگذاری‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و اقدامات عملی حکومت‌ها را نیز در برمی‌گیرد. آنچه امروز درباره تأثیر اقدامات حکومت‌ها بر تخریب محیط زیست، مفاسد اداری و اقتصادی، افزایش خشونت‌، کاهش ازدواج و افزایش طلاق و انواع و اقسام مشکلات دیگر بیان می‌شود در حقیقت تصویری از این آیه است.

مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان پیرامون این آیه بیان می‌دارد که «اين آيه به ظاهر لفظش عام است، و مخصوص به يك زمان و يا به يك مكان و يا به يك واقعه نيست و در نتيجه مراد از «بر و بحر» همان معناى معروف است كه شامل همه روى زمين مى‌شود.

مراد از فساد در زمين، مصائب و بلاهايى عمومى است كه يكى از منطقه‌ها را گرفته و مردم را نابود مى‌كند؛ مانند زلزله، نيامدن باران، قحطى، مرض‌هاى مسرى، جنگ‌ها، غارت‌ها و سلب امنيت، و كوتاه سخن هر بلايى كه نظام آراسته و صالح جارى در عالم را بر هم مى‌زند، چه اينكه مستند به اختيار بعضى از مردم باشد و يا نباشد، چون همه آنها فسادى است كه در دريا و خشكى عالم پديد مى آيد، و خوشى و طيب عيش انسان‌ها را از بين مى‌برد.

(بما كسبت ايدى الناس)؛ يعنى اين فساد ظاهر در زمين، بر اثر اعمال مردم است؛ يعنى به خاطر شركى است كه مى‌ورزند و گناهانى است كه مى‌كنند. لذا بين اعمال مردم و حوادث عالم رابطه مستقيم هست، كه هر يك متأثر از صلاح و فساد ديگرى است.

(ليذيقهم بعض الذى عملوا)؛ لام در اين جمله، لام غايت است، و آيه چنين معنا مى‌دهد: آنچه در زمين ظاهر شد، به خاطر اين بود كه خدا وبال پاره‌اى از آنچه مى‌كردند به ايشان بچشاند، بلكه براى اين بود كه خود اعمال‌شان را به ايشان بچشاند، كه به صورت وبال به سوی‌شان بر مى‌گشت.

اما اينكه چرا فرمود: بعض اعمالشان را، براى اينكه خدا از بيشتر اعمال آنان صرف نظر كرد، همچنان كه فرمود: (و ما اصابكم من مصيبه فبما كسبت ايديكم و يعفو عن كثير).

اين آيه شريفه ناظر است به وبال دنيوى گناهان و چشاندن وبال بعضى از آنها، نه همه آنها، و اما عذاب و وبال اخروى گناهان، آيه از آن ساكت است. پس اينكه بعضى‌ها گفته‌اند: (مراد اين است كه وبال دنيوى را مى‌چشانيم، و اخروى آن را تا رسيدن قيامت تأخير مى‌اندازيم) تفسيرى است بدون دليل.

بعيد نيست كه تقدير كلام را «ليذيقهم بعض جزاء ما عملوا - تا بچشاند به ايشان بعضى از كيفر آنچه كرده‌اند» گرفته‌اند و حال آنكه تقدير آن به عكس اين است، يعنى تقديرش «ليذيقهم جزاء بعض ما عملوا - تا بچشاند به ايشان جزاء بعضى از كارهاى ايشان را» است. براى اينكه آنچه كه ما را ناگزير مى‌كند از اينكه چيزى تقدير بگيريم، - البته اگر ناگزير باشيم - اين است كه آنچه به صورت فساد به آنان بر مى‌گردد، جزاى اعمال‌شان است نه خود اعمال، پس آنچه مى‌چشند جزاى پاره‌اى از اعمال است، نه پاره‌اى از جزای اعمال.

اينكه فرمود: «لعلهم يرجعون» معنايش اين است كه خداوند مى‌چشاند به آنان آنچه را مى‌چشاند، براى اينكه شايد از شرك‌شان و گناهان‌شان دست برداشته، به سوى توحيد و اطاعت برگردند.»

آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه در این باره آورده است که «آيه فوق معنى وسيع و گسترده‌اى را پيرامون ارتباط فساد و گناه با يكديگر بيان مى‌كند كه نه مخصوص سرزمين مكه و حجاز است و نه عصر و زمان پيامبر (ص)؛ بلكه به اصطلاح از قبيل قضيه حقيقيه است كه پيوند محمول و موضوع را بيان مى‌كند، به عبارت ديگر هر جا فسادى ظاهر شود بازتاب اعمال مردم است و در ضمن يك هدف تربيتى دارد، تا مردم طعم تلخ نتيجه اعمال‌شان را بچشند، شايد به خود آيند.

بدون شک هر كار خلافى در وضع جامعه و از طريق آن در وضع افراد اثر مى‌گذارد و موجب نوعى فساد در سازمان اجتماعى مى‌شود. گناه و كار خلاف و قانون‌شكنى همانند يك غذاى ناسالم و مسموم است كه در سازمان بدن انسان چه بخواهيم و چه نخواهيم تأثير نامطلوب خواهد گذارد و انسان گرفتار واكنش طبيعى آن مى‌شود؛ دروغ سلب اعتماد مى‌كند، خيانت در امانت روابط اجتماعى را بر هم مى‌زند، ظلم هميشه منشأ ظلم ديگرى است، سوء استفاده از آزادى به ديكتاتورى مى‌انجامد، ديكتاتورى به انفجار، ترک حقوق محرومان كينه و عداوت مى‌آفريند و تراكم كينه‌ها و عداوت‌ها اساس جامعه را متزلزل مى‌سازد.

خلاصه اينكه: هر كار نادرست چه در مقياس محدود و چه گسترده، عكس‌العمل نامطلوبى دارد و يكى از تفسيرهاى این آيه همين است. به اين ترتيب فساد در آيه مورد بحث، اعـم از مفاسد اجتماعى و بلاها و سلب بركات است.

نكته قابل توجه ديگر اينكه: از آيه فوق ضمناً استفاده مى‌شود كه يكى از فلسفه‌هاى آفات و بلاها، تأثير تربيتى آنها روى انسان‌ها است، آنها بايد واکنش اعمال خود را ببينند، تا از خواب غفلت بيدار شوند و به سوى پاكى و تقوى باز گردند.»

این آیه کلیت اعمال یک جامعه را در برمی‌گیرد و هشداری است که اعمال منفی فرد فرد یک جامعه، در سرنوشت نهایی یک جامعه و مشکلات و بلایایی که در آینده بر آن جامعه وارد می‌شود تأثیر مستقیم و بی‌واسطه‌ای دارد، اما از آن سو مفهوم آیه شریفه مسئولیت حاکمان و مجموعه مسئولان یک کشور را نیز مضاعف می‌کند که در تصمیم‌گیری، قانونگذاری، سیاستگذاری، ارائه برنامه و اجرای قوانین تبعات و آثار کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت آنها را دقیق و عمیق بررسی کنند و متوجه باشند که یک تصمیمی که امروز گرفته می‌شود و قانونی که امروز تصویب و اجرا می‌شود، ممکن است جامعه‌ای را گرفتار بلایا و مشکلات اساسی کند که به سادگی قابل حل شدن نباشد؛ نمونه آن بلایایی همچون سیل، زلزله، آتش‌سوزی جنگل‌ها و مراتع و یا مفاسد کلان اقتصادی است که بخش عمده‌ای از دلایل وقوع آن ناشی از قوانین مبهم و قابل دور زدن، اهمال در اجرا و ضعف و کوتاهی در نظارت است که مجموعه این کوتاهی‌ها و بی‌توجهی‌ها به صورت بلاها یا مفاسد اجتماعی، طبیعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در جامعه نمایان می‌شود.

در پایان می‌توان نکات ذیل را از این آیه برشمرد:

ـ شرك، سبب فساد و تباهى در زمين است.

ـ اعمال انسان، در طبيعت اثر مى‌گذارد. اعمال نارواى انسان، مانع از سودبخشى آب و خاک و عامل بروز پديده‌هاى ناگوار است.

ـ فساد محيط زيست، به خاطر عملكرد انسان است.

ـ همه كيفرها به قيامت واگذار نمى‌شود، بلكه بعضى كيفرها در همين دنيا تحقّق مى‌يابد.

ـ آنجا كه هدف هشدار و اصلاح است، گاهى اندكى تنبيه كافى است.

ـ هدف از چشاندن كيفر بعضى گناهان، توبه و بازگشت است. (تفسیر نور، حجت‌الاسلام و المسلمین قرائتی)

انتهای پیام
captcha