پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ همانا من برای کامل کردن صفات نیک اخلاقی مبعوث گردیدم». با توجه به این حدیث نبوی باید گفت رابطه با مردم و اخلاق اجتماعی یکی از مهمترین و گستردهترین عرصههای خودسازی و پرورش تواناییهای انسان است. در این عرصه است که انسان میتواند در اثر ارتباط با انسانهای دیگر ارزشهای وجودی سایر مهارتهای حرفهای، علمی، عقلی و مدیریتی خود را نشان دهد و فضایل اخلاقی و کمالات انسانی را در خویش نهادینه کند و همچنین به شکوفایی تواناییهایی دیگران نیز کمک کند.
در عرصه تعامل اجتماعی، حسن خلق و خوش اخلاق بودن، به معنای خاص آن، جایگاه ویژهای دارد. خوش اخلاقی اولین نمود توانایی شخصیت انسانی و پرورش یافتگی او در حوزه ارزشهای انسانی و اخلاقی است. در اصطلاح اخلاقی و آموزههای دینی اسلام به کسی خوشاخلاق گفته میشود که با گشادهرویى، زبانی ملایم و برخوردی شاد با مردم روبرو میشود، و در هر شرایطی این توانایی را دارد که با خوشرویى برخورد کند، لبهایى پر از تبسم، و کلماتى پر از محبت و لطف داشته باشد. البته کاملاً واقف هستیم که این توانایی در روابط اجتماعى انسان چه تأثیر اعجاز گونهای دارد و چه مقدار کارگشا است.
در این راستا ایکنا کردستان، گفتوگویی با ژیلا مرادپور، یکی از اساتید دانشگاه و مشاور خانواده در مورد شخصیت و چگونگی شکلگیری سایه شخصیت انسان گفتگویی داشته است که در ادامه میخوانید:
ژیلا مرادپور اظهار کرد: شخصیت انسان همان خودآگاه اوست، همان ویژگیهایی که خود بر آنها آگاهی دارد و دیگران معمولاً مشاهده میکنند. سایه شخصیت انسان آن بخش از خواستهها و امیال و آرزوهایی است که انسان از ابرازش میترسد و حتی برخی مواردش را خود بر آن آگاه نیست چون چنان آن را سرکوب کرده که به فراموشی سپرده است. دلیل این ترس ممکن است تحقیر شدن از سوی جامعه باشد یا سرکوب و سرزنش نزدیکانی که دوستشان دارد و بخاطر اینکه آنها را از دست ندهد یا از خود نرنجاند دست به خود سانسوری میزند و خواستههایش را سرکوب میکند.
وی بیان کرد: شکلگیری سایه شخصیت انسان با سه انگیزه جامعه و فرهنگ رایج و یا سیاست حاکم و ترس از تحقیر وطرد شدن در صورت ابراز خواسته، فرد یا افراد محبوب زندگی و اطرافیان سخت گیر و خودرأی و مستبد ایجاد میشود. انسان در این مواقع به دلیل حفظ شخصیت، کرامت و تحقیر نشدنش و یا بخاطر نشکستن دل محبوبانش خودسانسوری و خودخوری کرده و خواسته و باور و فکر واحساس خود را سرکوب میکند وآن را به ناخودآگاه که محل شکلگیری سایه شخصیت یا همان بُعد پنهان شخصیت است، میفرستد.
مرادپور با اشاره به اینکه فرد هر چه بیشتر در برابر این شرایط قرار گیرد، دست به سرکوب بیشتر میزند، بیان کرد: این سرکوبها باعث تقویت سایه شده و در نهایت در شرایطی که نباید این خواسته و احساس بروز داده شود به شکلی قوی و مخرب خود را نشان میدهد و به تعبیر دیگر سایه بر شخص حاکم شده و شخصیت را تخریب میکند. این تخریبها خیلی بدتر از آنچه که خود شخص از ترس آن مدام خواسته را سرکوب میکرد و یا گاهی به شکل خشونتهایی که ضررش دامن افراد جامعه راهم میگیرد، خود را نشان میدهد به ویژه در مواردی که خودسانسوری به خاطر ترس از حاکمیت باشد.
وی تصریح کرد: مردی که مایل است چند زن داشته باشد ولی از ترس جامعه آن را پنهان میکند و بجای اینکه باورش را نقد و بررسی کند و خود را با آن رودررو کند و با حلاجی آن به درست یا غلط بودنش و دلیل چنین نیازی در خود برسد، از ترس قضاوت آن را در خود سرکوب کرده و به زبان نمیآورد و چون نتوانسته آن را حل کند به مرور در سایه افتاده و هر بار که حل نشده سرکوب میکند آن را در خود قویتر میکند و این میل در او بیشتر میشود. آن وقت سعی میکند راه حلهایی پنهانی برای پاسخ به آن بیابد و به روابط پنهانی با زنان میپردازد غافل از اینکه این میل حل نشده و سرکوب شده به شکل بسیار بد بروز میکند که تخریبگر شخصیتش خواهد شد.
مرادپور افزود: گاهی بخشی از سایه شخصیت انسان چیز بدی نیست، اما اطرافیانش او را بابت داشتن آن ویژگی تحقیر و سرزنش میکنند. مثلاً کسی که خیلی مهربان و با گذشت و دل پاک و سادهای دارد ممکن است اطرافیانش او را ساده لوح بپندارند و مدام مهربانی کردن و دل پاکش را تمسخر و تحقیر و سرزنش کنند. چنین شخصی ممکن است تا مدتی اهمیت نداده و به سرزنشها توجه نکند اما به مرور زمان بدون اینکه خودش متوجه باشد این سرزنشها در او تأثیر گذاشته و کم کم بروز محبتهایش را سانسور کرده تا کمتر سرزنش و تحقیرها را بشنود و خیلی مواقع که میخواهد مثل گذشته خودش باشد شوق و ابراز محبت و مهرورزی کند، چون باید آن را در خود کنترل کند به ناخودآگاهش میفرستد تا کمتر دیده شود.
وی تصریح کرد: نتیجه این خودسانسوری موجب میشود که اطرافیان او را عاقلتر و جدیتر دیده و بیشتر قبولش کنند. اما این مهرسانسوری و حذف بیآلایشی در او به مرور زمان سایهای قوی میشود که بر شخصیت جدی و خشک ناخواندهاش آوار شده و اگر با سایهاش آشتی نکند و آن را نپذیرد و در جای خودش ننشاند این آوار او را ویران خواهد کرد و هم از خود بیگانه میکند و هم از دیگران و یا ممکن است در نهایت بعد سالها سرکوب و سانسور عشق و مهرورزی درونیاش نسبت به دنیا به حالتی برسد که یکباره چنان عاشق شود و همگان را دوست بدارد که در حفاظت از خود در برابر دشمنان درمانده شود چون نگاهی متوهمانه به آنها دارد و در باورش همه دوستاند و دشمنی وجود ندارد. و اینجاست که از چنین فرد متوهمی در عشق سوءاستفاده خواهد شد.
مرادپور بیان کرد: فردی را میشناسم که انسان متدین و متقی است که در گذشته بسیار با محبت بوده است، اما بخاطر تمسخرهای زنش و انگ سادهلوح زدن به او، از وی انسانی خشک و جدی ساخته که تا سالها مهر وعشقورزی را تبدیل به سایه شخصیت خود کرده است و در نهایت این سایه بر او قدرت یافته و حال چنان مهربان است که دیگر دوست را از دشمن باز نمیشناسد و هر کسی از مهر او سوءاستفاده میکند.
وی اظهار کرد: تکلیف ما شناخت سایه و پذیرفتن این بُعد از خود به عنوان بخشی از خود و سپس بررسی نقاط قوت و ضعف آن و بکار بردن آن در خودآگاه و بروزش به شکلی پالایش یافته است. بسیاری از ویژگیهای سایه شخصیت ما لزوماً بد نیستند بلکه ما نتوانستهایم آن را بپذیریم و با پالایش به شکلی مفید و سازنده بروزش دهیم. مثلاً انسانی در اصل ترسو است، اما همیشه سعی میکند آن را پنهان کند و خود را شجاع نشان دهد و در واقع ترس تبدیل به سایه شخصیت او میشود در حالی که میتواند ترسو بودن خود را بپذیرد و بداند ترس بد نیست، بلکه میتواند در جایی که بدان نیاز دارد از آن استفاده کند و در جایی که ترسش مخرب است آن را پالایش کرده و انرژی را به سمتی درست جهت دهد تا خروجی مفیدی از آن عایدش شود.
مرادپور در ادامه بیان کرد: شکلگیری و قدرت سایه شخصیت اشخاص تحتتأثیر خودشناسی و خودباوری فرد و عدم درک و نبود همدلی و مدارای دیگران نسبت به یکدیگر و همینطور شرایط اجتماعی وسیاسی و خانوادگی است که افراد در آن رشد کرده و زندگی میکنند. فردی که روح و روان سالم و مهربان و مثبتاندیشی دارد اگر اطرافیان نزدیکش او را درک نکنند و جنبههای مثبت او را ارج ننهند و برعکس سرکوبش کنند و در عین حال جامعه ارزش خوب بودنش را نداند و سیاستهای حاکم بر جامعه او را منزوی کند و از حوزههایی که لیاقتش را دارد، براند و حقوق اجتماعیش را پایمال کند هیچ بعید نیست که در چنین شخصی سایهای بدبین، سرخورده، منزوی، ناامید، بدون عزت و در نهایت با خشم فروخورده شکل گیرد و به مرور در او قوی و قویتر شود و تبدیل به بمب خشمی شود و یا همانند فنر فشردهای شود که در جایی که نباید رها شده و منفجر شود و ترکشهایش نه تنها خودش را آسیب رساند بلکه جامعه و حاکمیت را هم گرفتار کرده و هزینههای مادی و معنوی زیادی را موجب میشود.
وی با تأکید بر اینکه سعی کنیم با تقویت اخلاص سایه خود را زیباتر از خودآگاه شخصیتمان کنیم، بیان کرد: اخلاص باعث میشود هر کار مثبتی که در عالم خودآگاهت انجام میدهی، ناخودآگاهی زیبا داشته باشد و سایهات زیباتر از ظاهرت باشد به تعبیر علمای اسلامی و اخلاق، سیرتت نیکوتر از صورتت میشود.
مرادپور با اشاره به اینکه در این حالت سایهات زیباتر از خودت و روشن است و روشناییاش را فقط خدای بصیر میبیند، افزود: هر وقت به خاطر کسی از حق خود گذشتی آن وقت سایهات زیباست، هر وقت به خاطر رضای خدا در حق کسی لطفی کردی با اینکه آن فرد تو را آزار داده آن وقت سایهات زیباتراز ظاهر عملت است. بسیاری از سایههای زیبای ما را ممکن است، دیگران نبینند اما یقین داشته باشید در ایجاد سایه زیبا در آنها مؤثر است.
وی تأکید کرد: مراقب باشیم که در ایجاد سایه ناخوشایند و بیمار در یک انسان سهیم نشویم، به تعبیر دیگر به جای اینکه در ایجاد سایههای خطرناک و آزاردهنده و از بین برنده کرامت انسانی نقش داشته باشیم انسانها را یاری دهیم تا سایههای شخصیتیشان را به خودآگاه آورده و به شکلی مفید برای خودشان و اطرافیان مدیریت کنند.
مرادپور اعلام کرد: تنها راه این امر این است که انسانها را همانگونه که هستند، دوست داشته باشیم و به آنان فرصت خطا و کسب تجربه در اصلاح خودشان بدهیم و شفیقانه برایشان عذر بیاوریم تا راه بازگشتی برای اصلاح خود داشته باشند و بدون ترس از انگ خوردن و طرد شدن بر نقاط ضعف خود تمرکز کرده تا بتوانند آن را اصلاح کنند.
وی با اشاره به اینکه بدترین نوع برخورد ما با دیگران این است که مهرورزی، صفا و سادگیاشان را تمسخر کنیم و یا از آن سوءاستفاده کنیم، افزود: با این کار در فرد سایه بدبینی و عدم اعتماد به دیگران را تقویت میکنیم و به مرور زمان مانع رشد مهرورزی در اجتماع میشویم و بذر بیاعتمادی و عدم تعاون را در جامعه میکاریم و انزواطلبی، خودمحوری و خودخواهی در چنین جامعهای موج خواهد زد و این ناسالمترین جوامع خواهد بود. در جامعهای که تمام افراد آن در پی منافع خود هستند، قطعاً رشد مناسبی صورت نمیگیرد و هیچ کدام از افراد این جامعه احساس رضایت و آرامش نخواهند داشت و امنیت و اقتصاد چنین جامعهای در معرض تهدید جدی قرار میگیرد.
مرادپور با تأکید بر اینکه بیندیشیم چقدر در ایجاد سایه ناسالم در انسانها نقش داشتهایم، اظهار کرد: تقویت اخلاص شاه کلید زیباسازی سایه شخصیت و راندن ابعاد آزاردهنده اش به سمت خودآگاه جهت تصفیه و پالایششان و حل آنها به شکلی مفید و سازنده است.
وی در پایان با اشاره به آیه 82 و 83 سوره «ص» که میفرماید: «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ؛ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ؛ [شيطان] گفت پس به عزت تو سوگند كه همگى را جدا از راه به در مى برم، مگر آن بندگان پاكدل تو را»، یادآور شد: با توجه به این آیه باید گفت خداوند اخلاص را رمز حفظ تسلط بر خود در برابر شیطان معرفی کرده است پس امیدواریم خداوند سایه و ناخودآگاهمان را با اخلاص پاک و مصفا گرداند و غل و غش آن را با آگاهی و تقوا بزداید.
انتهای پیام