به گزارش ایکنا، یکی از شبهات در فضای مجازی این است که شیعه میگوید امامان آنها علم غیب داشتهاند، در حالیکه نقل شده امام اول آنها به اشتباه دست کسی را که گفته شده بودند دزدی کرده را قطع کرد و بعداً مشخص شد که شاهدها دروغ گفتهاند. این چه علم غیبی است که متوجه نشده است آنها دروغ میگویند.
پاسخ: در کتاب کافی یک روایت نقل شده - بقیه کتب نیز از ایشان گرفتهاند- که امام باقر(علیهالسلام) فرمودند: «امیرالمومنین(ع) در مورد کسی که دو شاهد بر علیه او شهادت داده بودند که او دزدی کرده است، حکم کرد که باید دستش قطع شود؛ سپس آن دو شاهد مرد دیگری را دیدند و گفتند که دزد اوست و امر بر آنها مشتبه شده و به اشتباه گفته بودند که شخص اول دزد است، در این حال حضرت حکم کردند که آن دو شاهد نصف دیه را به شخصی که دستش قطع شده بپردازند و دیگر شهادت آنها را قبول نکنند». [۱]
شبکههای معاند این روایت را متعارض با اندیشه شیعه مبنی بر علم غیب ائمه اطهار(علیهمالسلام) دانستهاند که در رابطه با آن نکاتی را میتوان گفت؛ نکته اول: این روایت خبر واحد است و تنها با یک سند نقل شده و علامه مجلسی آن را حسن دانسته است [۲]، لذا روایت صحیحالسند هم نیست؛ بنابراین خیلی قوی نیست و با یک خبر واحد نمیتوان اعتقاد شیعه را نفی کرد و گفت طبق این روایت باید علم غیب امامان معصوم را نفی کرد.
نکته دوم: در رابطه با وجود علم غیب در نزد اهل بیت روایات بیشماری وجود دارد که اگر کسی اندک آشنایی با کتب روایی شیعه داشته باشد، در وجود علم غیب در نزد آنان شک نمیکند، زیرا بسیار زیادند و اسناد مختلفی دارند و با یک یا چند روایت نمیتوان آنها را مخدوش کرد.[۳] به طور مثال امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «إِنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ مَا کَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَة: همانا علم به آنچه اتفاق افتاده و آنچه اتفاق خواهد داد تا روز قیامت در نزد ما است».[۴]
نکته سوم: روایات متعددی در کتب روایی وجود دارد که ائمه اطهار (علیهمالسلام) به اصحاب خاص خود اتفاقهای آینده و حتی نحوه شهادت خود را خبر دادهاند. گاهی برای هدایت یک نفر و یا برطرف کردن شبهه یکی از اصحاب خود در مورد امامت، از آنچه در ذهن او گذشته و یا اتفاقهای آینده او، خبر دادهاند و باعث هدایت او شدهاند. [۵]
نکته چهارم: در صورت صحت روایت، باز با وجود علم غیب در نزد ائمه اطهار(ع) و به خصوص امیرالمؤمنین(ع) منافاتی نخواهد داشت؛ زیرا بارها گفته شده که علم غیب ائمه اطهار(ع) برایشان تکلیفآور نیست و تنها در صورتی از آن استفاده میکنند که دین خدا در خطر بوده و اگر فریب بخورند یا موضوعی را تشخیص ندهند، دین خدا به خطر افتاده و مردم گمراه میشوند؛ لذا در شرایط عادی خود اهل بیت(ع) نیز مانند یک شخص عادی رفتار میکردند و علم غیب خود را نادیده میگرفتند؛ بنابراین وجود علم غیب در نزد آنان یک مسئله است و استفاده از آن در زندگی مسئله دیگری است.
پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) فرمودهاند که در اموری عادی مردم و به خصوص بحث قضاوت، باید بنابر بینه حکم کرد؛ حتی مواردی را به عنوان بینه ذکر کردهاند که به طور مفصل در کتب فقهی بحث میشود مانند قاعده ید - هر کس در دستش چیزی باشد، مالک آن است مگر خلافش ثابت شود ـ قاعده دو شاهد عادل ـ اگر کسی ادعایی کند و مدرکی نداشته باشد، میتواند با آوردن دو شاهد مرد و عادل، مدعای خود را اثبات کند ـ و... .
دلیل این کار هم این بوده است که الگویی مناسب برای بعد از خود و برای همه قضات بهجا بگذارند و دیگر قضات جامعه اسلامی نیز بر همین اساس قضاوت کنند؛ زیرا جامعه اسلامی مناطق مختلفی داشته و صدها قاضی در دیار مختلف مشغول به امر قضاوت بودهاند و تنها خود امام است که باطن را میبیند و از غیب اطلاع دارد، اما غیر ایشان هیچ علم غیبی ندارند، لذا باید قاعده و قوانینی تشریع کنند که همه مردم و همه قضات بتوانند از آن بهره ببرند.
این روایت هم بر همین اساس بوده، یعنی، چون بینه حجت است، حضرت علم غیب خود را نادیده گرفته و بر اساس همین شواهد حکم کرده است؛ بنابراین در امور عادی که به اصل هدایت مردم و اصل دین ضرری وارد نمیشده است، ائمه اطهار(ع) از علم غیب خود استفاده نکرده و بر اساس ظواهر و بینه حکم کردهاند و در اینجا وجود دو شاهد مرد، دلیلی بر حکم بوده است.
نویسنده: محمدفرضی پوریان
پینوشت
[۱]. «قَضَى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی رَجُلٍ شَهِدَ عَلَیْهِ رَجُلَانِ بِأَنَّهُ سَرَقَ فَقَطَعَ یَدَهُ ...» کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۷، ص ۳۸۴.
[۲]. مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، ۱۴۰۴ ق، ج۲۴، ص ۲۲۸.
[۳]. برای مطالعه به کتاب بحارالانوار جلد ۲۵ مراجعه کنید.
[۴]. الکافی، ج۱، ص ۲۴۰.
[۵]. برای مطالعه.
به کتاب اثبات الهدای از شیخ حر عاملی مراجعه کنید.
انتهای پیام