پنج آموزه حضرت فاطمه(س) برای کاهش درد و رنج انسان معاصر
کد خبر: 3943995
تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۵
ناصر مهدوی بیان کرد:

پنج آموزه حضرت فاطمه(س) برای کاهش درد و رنج انسان معاصر

مهدوی با بیان اینکه تمام درد اولیای ما این بود که بدون سلطه‌ورزی و قیّم‌گری بر دیگران تأثیر مثبت بگذارند و از رنج درونی آنها بکاهند، اظهار کرد: پنج ویژگی ایمان شورمندانه، عشق به انسان‌ها، زیستن عاقلانه، صداقت و سادگی در زندگی حضرت فاطمه(س) می‌تواند برای انسان خسته و دردمند امروز بسیار آموزنده باشد.

ناصر مهدوی

ناصر مهدوی،‌ پژوهشگر دین، در گفت‌وگو با ایکنا به تبیین آموزه‌هایی از سیره حضرت فاطمه(س) برای انسان معاصر پرداخت و گفت: یکی از راه‌هایی که می‌تواند رفتار انسان را دچار تغییر کند و به تغییر مطلوب رفتار انسان کمک می‌کند توجه در احوال الگوهایی است که راه‌هایی را رفتند که شاید در خیالمان تصور می‌کنیم آن راه‌ها رفتنی نیستند، ولی وقتی آنها این راه‌ها را رفتند به ما جرئت و شهامت دادند که ما هم می‌توانیم در این مسیرها قدم برداریم و پیش برویم. در قرآن کریم داستان حضرت ابراهیم(ع) مطرح شده است و تأکید بسیاری شده است که: «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»؛ یعنی تو را برای مردم امام قرار دادیم و بعد بر روی خصلت‌های اخلاقی امام تأکید می‌شود؛ یعنی ویژگی‌های روانی این آدم و نحوه برخورد سالم و سازنده او. در متون فلسفی هم همین طور است.

وی افزود: وقتی به ارسطو می‌گویند بهترین رفتار کدام است، می‌گوید رفتاری که همراه با اعتدال باشد. بعد می‌گویند که چگونه می‌توانیم اعتدال را تجربه کنیم؟ بعد از یک شرح نظری مبنی بر اینکه اعتدال، بیرون رفتن از افراط و تفریط اخلاقی است، می‌گوید باید سراغ سرمشق و الگو بروید؛ یعنی کسانی که معتدل زندگی کردند یا کسانی که به قول قرآن با فضیلت و سرفرازی زندگی کردند. بنابراین اینکه به شخصیت‌های بزرگ توجه کنیم فقط برای تقدیس آنها نیست بلکه به این دلیل گفتند به شخصیت‌های بزرگ توجه کنید که از آنها بیاموزید، یعنی با زاویه دیدی که به شما می‌دهند ممکن است چیزهایی را برای شما روشن کنند تا کنون برای شما روشن نبوده است، شاید ما به چیزهایی دل بستیم که بیهوده بوده است و می‌تواند زندگی ما را به بیراهه ببرد و به بن‌بست برساند. پس توجه به یک الگو و سرمشق می‌تواند نسبت به راه غلطی که می‌روید چشمتان را باز کند.

الگوی شخصیت‌های معنوی

قرآن‌پژوه و مفسر مثنوی با اشاره به شعری از مولوی بیان کرد: وی می‌گوید: «یا تبر بر گیر و مردانه بزن، تو علی‌وار این در خیبر بکن/ یا به گلبن وصل کن این خار را، وصل کن با نار نور یار را/ تا که نور او کشد نار ترا، وصل او گلشن کند خار ترا». پس یک همنشین پرمایه و یک شخصیت بافضیلت می‌تواند جهنم و ظلمت درون آدم را بکاهد و ذره ذره کمک کند تا انسان از ظلمت درون بیرون بیاید و تجربه نور و روشنایی کند و درک دست‌تری از زندگی پیدا کند. این مقدمه را بیان کردم تا بگویم شخصیت‌های معنوی باید چنین نقشی را برای ما داشته باشند. در مسئله عاشورا مولوی می‌بیند که شیعیان فقط گریه و لابه می‌کنند، اما امام حسین(ع) را به عنوان الگو و سرمشق اخلاقی در نظر نگرفتند. بعد می‌گوید: پس عزا بر خود کنید ای خفتگان/ زانک بد مرگیست این خواب گران.

وی با بیان اینکه در مورد حضرت فاطمه(س) هم ما هزار سال است در این خواب گران به سر می‌بریم،‌ اظهار کرد: این بانوی بزرگوار با اینکه روزهای سختی را گذرانده ولی به درجات روحی و معنوی رسیده است که پس از شهادتش، گویی تمام دنیا بر سر امیرالمومنین(ع) خراب شد و در نهج‌البلاغه خطاب به پیامبر(ص) می‌فرماید: امانتت به نزد تو آمد و بدان که دیگر هیچ کس شادی را در چهره من نخواهد دید. بنابراین حضرت، اندوه خود را از غم از دست دادن حضرت فاطمه(س) اینطور ابراز می‌کند. انگار غم از دست دادن حضرت فاطمه(س) موجب شد که دیگر زندگی به کام امیرالمومنین(ع) شیرین نباشد و تحملش بسیار سخت باشد. این امر نشان می‌دهد این زن، یک زن فرزانه و رشدیافته بوده است. اگر قرار است ما راه بهتری را در زندگی طی کنیم باید به زوایای اخلاقی و معرفتی ایشان بیشتر توجه کنیم تا در ما تاثیر بگذارد.

نویسنده کتاب زیبایی‌شناسی عاشورا تصریح کرد: اساساً تمام درد اولیای ما این بوده است که بدون سلطه‌ورزی و بدون اینکه قیّم دیگران باشند بر آنها تاثیر مثبت بگذارند و کام افراد را شیرین کنند و از رنج درونی آنها بکاهند تا بهتر زندگی کنند، ولی ما فقط نشستیم و لابه کردیم. بهترین دفاع از حضرت زهرا(س) این است که به جای زنده کردن مسائل تفرقه‌آمیز، به ویژگی‌های اخلاقی و معنوی ایشان اقتدا کنیم و آن روح بزرگ را در زندگی‌مان زنده نگه بداریم. کینه و نفرت آن چیزی است که این خانواده بیش از هر چیزی از آن متنفر بود. حضرت علی(ع) در نهج‌البلاغه می‌فرمایند به جای دشنام دادن به معاویه، کارهای زشت آنها را مرتکب نشوید.

ایمان شورمندانه

وی با بیان اینکه چندین ویژگی در حضرت فاطمه(س) وجود داشت که می‌تواند برای انسان امروز درس‌آموز و گره‌گشا باشد، گفت: اولین ویژگی، شور ایمانی است که در قلب ایشان بود. ایمان غیر از اعتقاد است. ما در طول قرن‌ها فقط آموختیم که به خدا معتقد باشیم و زبان ما بگوید خدا هست و ذهنمان استدلال بیاورد که خدا هست ولی در دلمان به خدا تکیه نکنیم و از خدا نیرو و انرژی نگیریم. در زندگی حضرت زهرا(س) حضور خدا پرشور است. در نظر ایشان خدا، شخص نیست و تمام جنبندگان که حیات دارند و در آسمان و زمین هستند وامدار خدا هستند و خدا در آنها حضور دارد. حضرت زهرا(س) با این حقیقت ارتباط قوی داشت. زیاد در احوال ایشان گفتند که وقتی نماز می‌خواندند قلب‌ها از ارتباط وثیقی که این انسان با خدا داشت، می‌لرزید. در متن زندگی هم نشان می‌داد چقدر به خداوند عشق می‌ورزد.

مهدوی تصریح کرد: انسان امروز در این سطح مادی باقی مانده است و تمام زندگی‌اش متوجه کسب خوشی است و در آخر هم خسته و عصبانی است و به تخریب طبیعت دست می‌زند و گرفتار بیماری‌های روانی است. دلیل این امر این است که ما زندگی خودمان را در برد و باخت مادی و سود و زیاد آنی خلاصه کردیم و این دنیای بی‌ثبات مادی دل ما را نمی‌برد. بنابراین آن عشق معنوی می‌تواند برای انسان امروز خیلی موثر باشد، برای اینکه بتواند از بردگی زندگی نفسانی بیرون بیاید. حضرت زهرا(س) یک ساحت درخشان معرفی می‌کند که در آنجا می‌شود عشق ورزید و به زندگی معنا بخشید.

عشق و شفقت به دیگری

وی با بیان اینکه دومین نکته‌ای که در شخصیت این انسان کاملاً بارز است این است که از نظر ایشان دنیا میدان جنگ نیست،‌ اظهار کرد: ایشان معتقدند زندگی وقتی زندگی است و لذت زیستن برای آدمی آشکار می‌شود که انسان عشق بورزد؛ به جای جنگیدن صلح کند، به جای انتقام گرفتن ببخشد و با دیگران شفقت و مهربانی داشته باشد. چه زمانی این اتفاق می‌افتد؟ زمانی که باور کنیم همه انسان‌ها آفریده خدا و آیات اویند. من با دیگر انسان‌ها تفاوتی نداریم و آن چیزی که زندگی را تباه می‌کند این است که من خودم را درجه یک بدانم و دیگران را درجه دو بدانم. من خودم را برتر و بالاتر ببینیم، دیگران را در سطح پایین‌تر ببینیم.

مهدوی تصریح کرد: کسی که به خدا عشق می‌ورزد باید از این منظر نگاه کند که همه آدم‌ها با هم برابر هستند و فقط نگوید رای من، حرف من، زندگی من و دیگری برایش هیچ باشد. متاسفانه یکی از ویژگی‌های مسئولین ما این است که دیگری برایشان مهم نیست و وقتی می‌گویند تحریم اثر ندارد چنین استدلال می‌کنند که تکنولوژی ما پیشرفت کرده است ولی توجه ندارند که پدری به دلیل فقر، از روی فرزندش شرمسار است. همه این آفات زمانی پیدا می‌شود که دیگری در نگاه ما ارزش کمتری دارد.

نگاه ابزاری انسان معاصر به دیگری

وی بیان کرد: بعد از شهادت حضرت فاطمه(س) و امیرالمومنین(ع) نگاهی که غلبه پیدا کرد و تاریخ اسلام را تباه کرد همین نگاه بود که یک نفر خلیفه می‌شد و بالا می‌نشست و بقیه درجه دو محسوب می‌شدند. انحطاط اخلاقی تاریخ ما از زمانی آغاز شد که خلیفه درجه یک محسوب شد و بقیه درجه دو تلقی شدند، در حالی که حضرت فاطمه(س) همه را درجه یک می‌دید. یکبار ایشان گرسنه بود و رنگ رخسارش عوض شده بود. پدرشان از ایشان پرسیدند چرا رنگ رخسارت عوض شده است، ایشان فرمودند گرسنه‌ام. بعد پیامبر(ص) فرمودند مگر علی(ع) کار نمی‌کند؟ فرمودند آن قدر کار می‌کند که از پنجه‌هایش خون می‌چکد. پیامبر(ص) پرسیدند پس چرا تو گرسنه‌ای؟ فرمودند برای اینکه همسایه اولویت بیشتری نسبت به من داشت و از من گرسنه‌تر بود.

این مثنوی‌پژوه با بیان اینکه گمشده انسان امروزی این است که دیگری را ابزار می‌بیند، اظهار کرد: دیگری تا حدی مهم است که در خدمت من باشد. بشر امروز این‌طور شده است و حقوق بشر بازی شده است. چیزی برای من ارزش اخلاقی دارد که منفعت حزبی و گروهی من را تأمین کند. به همین دلیل جهان امروز پر از نیرنگ است. من از طرفداران مدرنیته هستم و نمی‌خواهم همه چیز را سیاه ببینیم، ولی واقعاً بشر از نظر اخلاقی دچار بحران‌های جدی شده است، برای اینکه نگاهش به دیگران ابزاری است در حالی که برای حضرت فاطمه(س) دیگری شخصیت داشت و باید به آن عشق ورزید.

زیست عاقلانه و صیانت از زبان

مهدوی اظهار کرد: سومین ویژگی مهم ایشان این است که «عاقله» بودند و با آگاهی زندگی کرد. انسان امروز باید بداند به میزانی می‌تواند از این دنیای تاریک سالم فرار کند که بتواند چراغ عقلش را روشن کند و به درستی هم روشن کند؛ یعنی بتواند سنجش و ارزیابی کند. پس سومین ویژگی حضرت فاطمه(س) این بود که انسانی عاقل، آگاه و روشن بود.

وی با بیان اینکه چهارمین ویژگی ایشان صادقانه زیستن بود، تصریح کرد: ایشان هیچ وقت قصد فریب دیگران را نداشت. این سخن خیلی مهم است که حضرت زهرا(س) صادق‌ترین مردم بود و هرگز کسی شاهد نبود دشنام و دروغی بر زبان ایشان جاری شود، در مقابل شواهد بسیاری وجود دارد که ایشان همواره راست می‌گفتند. امروز می‌گویند زبان است که به شما اجاره تفکر می‌دهد. اگر زبان به دروغ گفتن عادت کند تفکر درنمی‌گیرد، اگر زبان به کج سخن گفتن عادت کند؛ یعنی اجازه فهمیدن دیگران از شخص سلب می‌شود. زبان می‌توان نقش تاریک‌کننده متن زندگی را داشته باشد.

مهدوی بیان کرد: فیلسوفان جدید معتقدند جهت زندگی را زبان تعیین می‌کند. حتی اگر ذهن ما شروع به فعالیت کند، اگر زبان ما درست به کار برده نشود، ممکن است زبان، ذهن را هم تغییر دهد و ما به پرتگاه بیفتیم. به همین دلیل حضرت علی(ع) فرمودند ما امیر زبان هستیم؛ یعنی وقتی حرف می‌زنیم هم باید درست فکر کردن خودمان را با زبان نشان دهیم و هم با درست حرف زدن. به دیگران اجازه و فرصت درست فکر کردن بدهیم. بنابراین چهارمین ویژگی حضرت فاطمه(س) درس حرف زدن است. این خانواده درست و واضح سخن می‌گفتند و با زبانشان فریب نمی‌دادند.

سادگی در زندگی

وی با اشاره به سبک زندگی و سلوک ساده حضرت زهرا(س) گفت: همه زندگی ایشان با فروختن سپر حضرت علی(ع) بنا شد؛ یعنی چیزی نبود که به آن دل ببندند. از موهبت زندگی استفاده می‌کردند، ولی برده لذت‌ها نمی‌شدند. بنابراین زندگی ایشان ساده بود و این‌طور نبود که در نقش و نگار باقی بمانند. وقتی زندگی ساده نباشد و پرتکلف باشد این فرصت را از ما می‌گیرد که با خدا خلوت کنیم، این فرصت را از ما می‌گیرد که مطالعه کنیم، این فرصت را از ما می‌گیرد که به هنر بپردازیم.

این مثنوی‌پژوه با بیان اینکه اگر همه درگیری من درآمد و شهرت باشد، فرصت برای روشن کردن جنبه‌های دیگر وجودم پیدا نمی‌کنم و شخصیتم کاریکاتوری خواهد شد، گفت: خیلی درد می‎کشیم برای اینکه شخصیتمان کاریکاتور است. جسم‌مان را فربه کردیم، ولی فرصت برای اخلاق، هنر و ... نگذاشتیم، به همین دلیل انسان‌های شکننده‌ای هستیم. در دوران جدید همه دنبال خوشی و لذت هستند و کمتر کسی دنبال معناست. وقتی شما ساده زندگی کردی فرصت پیدا می‌کنی در کنار خوشی، به معنای زندگی هم بپردازی. فرصت پیدا می‌کنی در کنار لذت، خوبی‌ها را هم تجربه کنی.

مهدوی در پایان بیان کرد: دومین ویژگی ساده زیستن این است که دیگر نیازی پیدا نمی‌کنی گدایی کنی. ما گاهی اوقات از آدم‌های بسیار پست و فرومایه اطاعت می‌کنیم. من به خاطر اینکه نیازهای بسیار دارم و عادت نکردم با سادگی زندگی کنیم مجبورم در مقابل انسان‌های پست و حقیر سر خم کنم تا نان بیشتری به دست بیاورم. پس سادگی، هم به انسان فراغت می‌دهد که با خدا خلوت کند و هم به انسان عزت می‌دهد تا دست ذلت دراز نکند و هم انسان را از اینکه دست به ناپاکی و تخلف بزند محفوظ می‌کند. این ویژگی‌هایی که بیان شد، یعنی ایمان شورمندانه، عشق به انسان‌ها، زیستن عاقلانه و صداقت و سادگی می‌تواند برای انسان خسته و دردمند امروز بسیار آموزنده باشد.

انتهای پیام
captcha