سند فرهنگی تدوین شود / قرار نیست خوشنویسی مانند چاه نفت به دلار برسد
کد خبر: 3951888
تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۹:۱۳
کاوه تیموری:

سند فرهنگی تدوین شود / قرار نیست خوشنویسی مانند چاه نفت به دلار برسد

یک استاد خوشنویسی گفت: خوشنویسی خط مهربانی است و نباید فکر کنیم که هر چیزی مانند چاه نفت به دلار ختم شود. ما باید سند خوشنویسی داشته باشیم که برنامه‌ریزان فرهنگی بر اساس آن عمل کنند.

سند فرهنگی تدوین شود/ قرار نیست خوشنویسی مانند چاه نفت به دلار برسدبه گزارش ایکنا به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای اندیشه، چهارمین برنامه از نشست‌های «رستاخیز واژه‌ها» عصر روز گذشته با بررسی خدمات متقابل خوشنویسی با فرهنگ و هویت اسلامی در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد. مهمانان این جلسه کاوه تیموری و سعید نقاشیان، دو هنرمند برجسته کشور در عرصه خوشنویسی بودند.

کاوه تیموری در این جلسه با اشاره به لزوم یادگیری مفاهیم هنری از هنرمندان برجسته گفت: باید از تجربه‌های اساتید خوشنویسی به خوبی استفاده شود تا این هنر و تجربه برای نسل‌های آینده ماندگار شود. برای مثال اگر امروز پای صحبت‌های سعید کفاشیان بنشینیم و او از تجربه‌های کاری و معنوی خود در نوشتن خط معلی بگوید، این خاطرات ثبت و ضبط شده و به برگی از تاریخ تبدیل می‌شود. این موضوع در حالی است که اگر آن هنرمند دیگر در دنیا نباشد، حجم زیادی از این تجربه و هنر را از دست داده‌ایم.

سعید نقاشیان در ادامه به تفکیک خوشنویس و خطاطی پرداخت و گفت: می‌خواهم به این سوال پاسخ دهم که خوشنویس کیست؟ خیلی‌ها از من می‌پرسیدند چه فرقی بین خوشنویس و خطاط است؟ در خوشنویسی ۱۲ اصل داریم که من آن را به دو قسمت حصولی و غیرحصولی تقسیم کردم. اصول حصولی مباحثی است که شاگرد برای به دست‌آوردنش باید خدمت استاد برود، تلمذ کند و یاد بگیرد. اما در نقطه مقابل مفاهیمی مثل صفا و شأن را داریم که حصولی نیست. این موضوعات را در حالت معراج‌گونه‌ای به شما آموزش می‌دهند. در خوشنویسی موضوع مهمی وجود دارد که نامش ایمان است. در رساله‌ای می‌خواندم «قلم تجسم آیه قرآن است» و برای اعتبار آن به «ن و القلم» اشاره کرده بود؛ بنابراین شما اجازه ندارید به قلم دست بزنید مگر آنکه مطهر شوید. بنابراین معتقدم که خطاط کسی است که فن را یاد می‌گیرد، اما خوشنویس کسی است که به درکی عمیق و مبتنی بر ایمان رسیده است. به عبارت دیگر، خوشنویس کسی است که شان حروف را متوجه می‌شود.

وی با اشاره به ارتباط انواع خطوط با حالات روحی و عرفانی کاتب گفت: در نوشته‌ای می‌خواندم که ارتباطی بین نوع خط با کاتب وجود دارد. برای مثال خط ثلث در کجا نوشته می‌شود؟ در کتیبه‌های سر در مساجد، حرم‌های مطهر ائمه معصومین و ... دیده می‌شود. حتی گفته می‌شود که لازم نیست حتماً بفهمید که چه چیزی نوشته شده است. همین که بدان نگاه می‌کنید جذبه الهیه آن شما را فرامی‌گیرد. حال گفته می‌شود که اگر بخواهید درگوشی و بی‌تکلف با خداوند صحبت کنید، بهتر است از خط نسخ استفاده کنید. به همین دلیل است که بهترین قرآن‌های نوشته شده با این خط نوشته شده است. همانطور که می‌دانید این خط خیلی راحت و بی‌تکلف خوانده می‌شود در حالی که خط نستعلیق به دلیل تکلف و دوایر زیبایی که دارد، شما را درگیر فضای آناتومیک می‌کند و به نوعی سخت‌خوان است. اگر کاتب درگیر جمال و زیبایی حضرت حق تعالی بشود، خط نستعلیق می‌نویسد. از این رو می‌گویند جمال خداوند در نستعلیق تجلی کرده است. فرموده‌اند، در جایی کاتب شیدا می‌شود، در اینجاست که خط شکسته می‌شود. این خط شیدایی او را به تصویر می‌کشد. حال اگر کاتب حیران هم بشود، معلی‌نویس می‌شود.

تیموری درباره ورود مبانی دینی به هنر خوشنویسی توضیح داد و گفت: اگر این سوال را مطرح کنیم که خوشنویسی انعکاس‌دهنده چه مطالبی است، خیلی راحت‌تر می‌توانیم به سرچشمه نزدیک شویم. بگذارید مثالی درباره ادبیات بزنم؛ وقتی ادبیات ما را جست‌وجو می‌کنید می‌بینید که رکن اصلی آن توحید است و هر کتابی که شاعران ما نوشته‌اند در باب ستایش الهی است. به عبارت دیگر ادبیات ما در خدمت انعکاس معارف دینی و اسلامی است که در آن تجلی پیدا می‌کند. این موضوع در حوزه خوشنویسی هم وجود دارد و می‌بینید که خوشنویسی در انعکاس مفاهیم دینی بوده است.

وی با اشاره به فقدان برنامه‌ریزی فرهنگی دقیق در حوزه خوشنویسی بیان کرد: معارف دینی و خوشنویسی هم‌چون شیر و شکر در هم آمیخته‌اند. البته برای هنر خوشنویسی برنامه منسجمی نداریم در حالی که خوشنویسی ریشه و پشتوانه فرهنگی ماست و ما بدان بی‌توجهی می‌کنیم. اما کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس هویت را گدایی می‌کنند. خوشنویسی خط مهربانی است و نباید این‌ چنین فکر کنیم که هر چیزی مانند چاه نفت به دلار ختم شود. ما باید سند خوشنویسی داشته باشیم و برنامه‌ریزان فرهنگی ما براساس آن سند عمل کنند. بدون شک اگر امروز برای خوشنویسی فکری نشود، در دهه‌های آینده تبدیل به رجعت تاریخی می‌شود. اگر بچه‌های ما با خط بیگانه باشند و برایشان جاذبه نداشته باشد، با وجود این همه هنر‌های رقیب، آیا بدان روی خوش نشان می‌دهند؟

تیموری تأکید کرد: امروز خوشنویسی کارکرد کتابت گذشته را ندارد و اگر فقط به این فکر کنیم که هر کس علاقه‌مند است به سمتش برود، اشتباه کرده‌ایم. به عبارت دیگر اگر سندی برای ۵۰ سال آینده آن نداشته باشیم، ضرر خواهیم کرد. متولیان فرهنگی ما بدانند که خوشنویسی ارتباط زیادی با معارف دارد و چون گونه‌ای از هنر است، می‌تواند بخشی از نیاز‌های روحی را برطرف کند.

نقاشیان در پاسخ به سؤالی درباره خطوط نوظهور گفت: هر پدیده نوظهوری به اقتضای زمان و مکان به وجود می‌آید. اکنون خوراک بصری ما در حوزه خوشنویسی تغییر پیدا کرده است و خطوط گذشته را با کثرت کمتری می‌بینیم. با این حال باید گفت بیان نوظهور زمانی خوب است که به بیان مکتبی نزدیک شود.

کاوه تیموری در ادامه به مقایسه هنر خوشنویسی در زمان پهلوی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت و گفت: همیشه تحولات اجتماعی بر سرنوشت هنر تأثیر مستقیم گذاشته است. خوشنویسی هم از این قاعده مستثنی نبود. خوشنویسی در عصر پهلوی تفننی برای عده‌ای خاص بود. در حقیقت شاهد نوعی فراموشی نسبت به این هنر و حتی خط هستیم. دیگر هنر‌ها حضور داشتند، اما خط به دست فراموشی سپرده شده بود و مراکز تعلیمی بسیار کمی داشتیم. شاید بتوان گفت که تنها ۵ مرکز تعلیمی خوشنویسی در کشور وجود داشت که آن هم توسط کسانی اداره می‌شد که واقعاً برای خوشنویسی خود را فدا کرده بودند.

وی ادامه داد: با این حال، پس از انقلاب اسلامی، اتفاقات بسیار خوبی رخ داد و با کمک همان هسته اولیه که از قبل وجود داشت، نیاز‌های جامعه پاسخ داده شد. یکی از اساتید طراز اول خوشنویسی ما می‌گوید بعد از انقلاب شرایطی به وجود آمد که خوشنویسی رشد انفجاری پیدا کرد. همچنین یکی از هنر‌هایی که در خدمت دفاع مقدس بود، هنر خوشنویسی بود. البته اکنون با توجه به شرایط خاص اجتماعی باید علامت سوال بزرگی بگذاریم و آن هم این است که امروز، کارکرد هنر خوشنویسی چیست؟ در حقیقت باید پرسید که نقش‌آفرینی تازه برای این هنر چیست؟ این نقش را باید فهمید و برایش برنامه‌ریزی کرد.

سعید نقاشیان در بخش پایانی صحبت‌های خود درباره نقاشی خط توضیح داد و گفت: نقاشی خط ریشه در گذشته ما دارد. شاید ریشه آن به ۸۰۰ سال پیش برمی‌گردد جایی که با مرغ بسم‌الله روبه‌رو می‌شویم. این اثر هنری اثری انتزاعی است که با رویکرد قرآنی کار شده است. مرغ بسم‌الله را اکنون به نام رضا مافی می‌شناسند در حالی که در سنگ قبر‌های دوران سلجوقی وجود داشته است؛ بنابراین نقاشی خط از قبل وجود داشته و آرام آرام در گذر زمان از سوی اساتید مختلف رنگ و بوی جدیدی در مکتب سقاخانه به خود گرفته است. البته نقاشی خط از هر دو هنر نقاشی و خط وام گرفته است و هنرمند خوب کسی است که هر دو را بلد باشد.

تیموری نیز درباره نقاشی خط گفت: نقاشی خط از نظر اینکه جامعه را با خوشنویسی در قالب فرم و رنگ آشنا بکند و ذوق مردم را جواب دهد، کارکرد خوبی داشته است. نقاشی خط که مبنای آن مکتب سقاخانه بود، به هنرمندان کمک کرد تا در عرصه جهانی حرف برای گفتن داشته باشند. علاوه بر این، این نسل از هنرمندان کسانی بودند که بار ادبی را رعایت کردند. برای مثال استاد رسولی تک مصرع‌هایی از خیام، حافظ و ... را برجسته می‌کرد و این ترکیب‌بند‌ها باعث شد خوشنویسان ترکیب‌بندی‌های گویایی را به تبعیت از آنها بنویسند.

انتهای پیام
captcha