ریشه‌های قرآنی صلح امام حسن‌مجتبی(ع) با معاویه + صوت
کد خبر: 3968007
تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۴
محمود مهدوی دامغانی در گفت‌وگو با ایکنا عنوان کرد:

ریشه‌های قرآنی صلح امام حسن‌مجتبی(ع) با معاویه + صوت

یک اسلام‌شناس و قرآن‌پژوه می‌گوید؛ در مسئله صلح حضرت مجتبی(ع) نیز مغرضانی نه از باب محبت به حصرت سیدالشهدا(ع) بلکه از باب کاستن منزلت حضرت مجتبی(ع) گاه یاوه‌سرایی کرده‌اند. صلحی که حضرت مجتبی(ع) با معاویه بستند ریشه‌های قرآنی داشت.

ریشه‌های قرآنی صلح امام حسن‌مجتبی(ع) با معاویهمحمود مهدوی دامغانی، اسلام‌شناس و قرآن‌پژوه، در گفت‌وگو با ایکنا از خراسان رضوی، اظهار کرد: سخن درباره حضرت امام حسن مجتبی (ص) به جهاتی چندان ساده نیست. چشم مردم به ظاهر چیزی را می‌بیند و بینش اولیاء خدا در باطن چیز دیگری را می‌بیند. سخنان خود را با توضیح در مورد نخستین حدیثی که در سده اول هجری از قول حضرت محمد(ص) در کتاب ارزنده‌ای نقل شده است و سپس در قرنها و سده‌های بعدی در کتابی از صدوق، در «إثْباتُ الهُداة» شیخ حرعامری و در بحارالانوار مرحوم مجلسی و در بسیاری از کتابهای دیگر و کتاب‌های اهل‎‌سنت آمده است.

وی ادامه داد: راوی روایت سلمان فارسی است که درودهای الهی بر او عرضه باد. او بیان می‌کند: در یکشنبه‌ای که روز دوشنبه آن هفته روح مطهر حضرت ختمی مرتبت به جهان جاوید خرامید، به محضر ایشان رسیدم. دختر گران‌سنگش حضرت فاطمه(ص) نشسته بود و بی‌تابی می‌کرد. پیامبر (ص) برای تسکین و آرامش او شروع فرمودند به برشمردن عنایات ویژه الهی که نسبت به حضرت فاطمه(س) مبذول شده است؛ پدری چون وجود حصرت خاتم‌الانبیا(ص)، همسری چون وجود حضرت علی(ع) و فرزندانی همچون حضرت مجتبی(ع) و حضرت سیدالشهداء (ع) و دو دختر گرانسنگ که گوشواره‌های عرش الهی از لحاظ عفت و پارسایی بودند.

این اسلام‌شناس و قرآن‌پژوه تصریح کرد: سلمان می‌گوید پس از آنکه حضرت فاطمه(س) آرامشی یافتند، سوال کردند: پدرجان وطیفه من در راستای این سه بزرگ (همسر و دو پسرم) که فرمودید چیست؟ حضرت محمد(ص) پاسخ فرمودند: پدرشان از هر دو برتر است. دختر عزیزم توجه داشته باش از این دو بزرگوار آن یکی که بر دیگری امام است، در پیشگاه خدا برتر است. فراموش مکن که امام‌حسن(ع)، امام‌حسین که سلام خدا بر هر دو باد، خواهد بود. دردا و دریغا که این حدیث کمتر در محافل ما نقل و بررسی شده و می‌شودتا مقام شامخ حضرت مجتبی(ع) روشن شود آن هم در کلام سید و سالار پیامبران.

مهدوی دامغانی عنوان کرد: در راستای تنظیم زندگی حضرت مجتبی(ع) پیچیدگی‌هایی اعمال و غرض‌هایی حتی در کتاب‌های بسیار معتبر مورخان دیده می‌شود که درخور بررسی است. به‌عنوان مثال داستان ساخته و پرداخته دروغ‌پردازانی که اجازه بفرمایید نامشان را بیان نکنم، بر اینکه میزان همسران حضرت مجتبی(ع) ۲۵۰تن بوده است. شگفتا! و من بسیار خوشحال شدم که در کربلای معلی کتابخانه عتبه مقدسه حسینی کتابی را منتشر کرده است که چه بسیار کتاب پسندیده‌ای است؛ «القول الحسن في عدد زوجات الإمام الحسن صلوات الله وسلامه عليه» که به مراتب وضع عادی و کمتر از حدی که معاصران آن حضرت داشته‌اند، بیان شده است.

وی بیان کرد: در مسئله صلح حضرت مجتبی(ع) نیز مغرضانی نه از باب محبت به حصرت سیدالشهدا(ع) بلکه از باب کاستن منزلت حضرت مجتبی(ع) گاه یاوه‌سرایی کرده‌اند. صلحی که حضرت مجتبی(ع) با معاویه بستند ریشه‌های قرآنی داشت. خداوند در سوره مبارکه انفال می‌فرماید: در آغاز اسلام لازم بود یک مسلمان در مقابل 10 مشرک یا 10 ستیزه‌گر ایستادگی کند. آنگاه حق تعالی می‌فرماید: تخفیف دادم. اینک به گونه‌ای باشد که یک نفر در مقابل دو نفر ایستادگی کند. مورخان بزرگ و بی‌غرض یا آنانی که شهره به بی‌نظری هستند، تعداد سپاهیان حضرت مجتبی (ع) را حداکثر 4000 نفر و سپاه معاویه را۶۰ هزار نفر گفته‌اند، حال آیا حضرت مجتبی(ع) به دستور قرآن و برای اجرای آیه مبارکه سوره انفال اقدام نفرمودند؟

این اسلام‌شناس و قرآن‌پژوه گفت: مسئله دیگر، مسئله بخشندگی حضرت مجتبی(ع) است که از دیرباز به کریم اهل‌بیت شهره شده‌اند. مورخان اهل‌سنت نوشته‌اند: از جمله در کتاب طبقات محمد بن سعد بن منیع که وجود مقدس حضرت مجتبی(ع) دو مرتبه به طور کلی اموال خود را بین فقرا تقسیم کرده‌اند و دو بار نیز در هر دفعه نیمی را خود برداشته‌ و نیمی را به فقرا بخشیده‌اند و در عین حال مروان که دشمن‌ترین دشمنان حضرت مجتبی(ع) بود طمع بسته بود که آیا می‌توانم اسب زیبای حضرت مجتبی را به تصرف در آورم که به وسیله ابن عتیق مسئله به اطلاع حضرت مجتبی(ع) رسید و ایشان اسب و تمام زین و یراق او را با دلخوشی به مروان سپرد، مروانی که در تشییع پیکر حصرت مجتبی(ع)، چه گستاخی‌ها، چه جسارت‌ها و چه بی‌دینی‌ها که از خود نشان نداد.

مهدوی دامغانی خاطرنشان کرد: بزرگان در کتاب‌های خود نوشته‌اند: حضرت مجتبی همیشه به مخاطبان خویش می‌فرمود: بر شما باد که باطن و اندیشه خود را صاف و خالی از زدودگی کنید و هیچ زنگی بر آن باقی مگذارید که خدای دانای نهان است، او عالم السّر و الخَفّیات است.

وی اضافه کرد: حضرت امام حسن مجتبی (ع) مقید بودند که سفر حج را پیاده انجام دهند. آن حضرت ۲۰ یا ۲۵ سفر که پیاده حرکت کرده بودند در یکی از سفرها بنه ایشان جلوتر رفته بود و حضرت تشنه در بیابان ماندند. از پیرزنی سوال کردند که آیا آشامیدنی داری؟ پیرزن گفت: آری تنها بزی که هست را خود بدوش، حضرت پس از آنکه سیراب شدند، فرمودند: هرگاه گذرت به مدینه افتاد سراغ قریشیان را بگیر و چون آن زن به مدینه آمد او که حضرت را نمی‌شناخت و فراموش کرده بود، اما حضرت او را شناختند و او را بی‌نیاز کرد، به‌طوری‌که تا آخر عمر از دراز کردن دست به سوی کسی بی‌نیاز باشد، این داستان در بسیاری از منابع مفصل ذکر شده است؛ از جمله در کیمیای سعادت اثر غزالی. در شعری از قاسم رسا می‌خوانیم:

ای دل بیا که رو به سوی خدا کنیم/ توفیق بندگی طلب از کبریا کنیم
کبر و ریا تو را کند از کبریا جدا/پرهیز از دورویی و کبر و ریا کنیم
ماه خدا رسید که در چشمه خلوص/خود را غریق رحمت بی‌انتها کنیم
ماه خدا رسید که انفاق بذل و مال/بر مردم شکسته‌دل بی‌نوا کنیم
میلاد مجتبی است بیا تا به خرمی/امشب بساط جشن ولادت به پا کنیم

 

انتهای پیام
captcha