به گزارش ایکنا، سومین جلسه دوره جدید درس تفسیر قرآن آیتالله ابوالقاسم علیدوست، استاد درس خارج حوزه علمیه، صبح امروز در فضای مجازی برگزار شد.
متن جلسه را در ادامه میخوانید؛
بحث در ظرفیتشناسی قرآن بود. در نشست قبل بحثی با عنوان فهمهای برزمینمانده داشتیم. برخی مسائل هست که نسل جدید باید بیشتر دربارهاش کار کنند؛ مسائلی نظیر پارادایمها و بنیانهای معرفتی را از قرآن درآوردن یا فهم نظامها. امروز بحث این است که دین نظام دارد یا نه و اگر دارد چه ادلهای بر آن دلالت میکند؟ میدانید ما معتقدیم روایات ما بیشتر فروع شرعی را بیان میکنند در حالی که قرآن کلانها و نظامها را بیان میکند. آیه 279 سوره بقره درباره بحث رباست. قرآن میفرماید: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ؛ و اگر (چنين) نكرديد، بدانيد به جنگ با خدا و فرستاده وى، برخاستهايد؛ و اگر توبه كنيد، سرمايههاى شما از خودتان است. نه ستم مىكنيد و نه ستم مىبينيد». اگر کسی از این، یک اصل اقتصادی در روابط مالی و اقتصادی به دست بیاورد، شاید خیلی از رباانگاشتههای امروز، ربا نباشد یا خیلی از رباانگاشتهها ربا شمرده شود. یکی دیگر از آیات که در این زمینه قابل استفاده است آیه 7 سوره حشر است که میفرماید: «مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ». آیه میفرماید نباید این سرمایههای عظیم در میان ثروتمندان دست به دست شود؛ یک طبقهای محدود در شمارش و نامحدود در مقدار برخورداری باشد. پس فهم نظامها از مباحث برجای مانده در مورد قرآن است.
نکته دیگری که لازم است در ادامه همین بحث برزمینماندهها و ظرفیتشناسی قرآن گفته شود بحث مرجعیت قرآن است. باید معلوم شود در بخش معارف دین مرجع داریم یا نه. اگر مرجع داریم، مرجع عقل است، سنت است، قرآن است یا همه اینها است. ما روایاتی با اسناد عالی داریم که بر مرجعیت قرآن تاکید میکند و میفرماید آنچه از ما رسید، اگر شاهدی در قرآن بر آن یافتید عمل کنید. برخی افراد عملا روایت را مرجع میدانند؛ مثل اخباریها. برخی مواقع روایت مرجع نمیشود ولی قرآن مغفول واقع میشود که نتیجه آن مرجعیت روایت است. پس بحث مرجعیت قرآن بحث مهم است. ما باید مواظب باشیم به نام مرجعیت قرآن، نصوص معتبر را ترک نکنیم. در طول تاریخ افرادی داشتیم که شعارشان «حسبنا کتاب الله» بوده است. حتی الآن افرادی داریم که به نام مرجعیت قرآن، هر نصی را که در نگاه اول جذبشان نکند کنار میگذارند.
بپذیرید که این کار، کار آسانی نیست که یک نفر میان متضادنماها مدیریت کند. اگر کسی بر مرجعیت قرآن یا مرجعیت سنت تاکید کند کار سختی نیست ولی مدیریت متضادنماها دشوار است. ما از یک طرف فصلالخطاب بودن آیات را داریم و از طرفی اینکه روایت اهل بیت(ع)، مفسر قرآن است. اینجا باید مدیریت کرد. من فکر کنم بحث ظرفیتشناسی قرآن را همینجا ختم کنیم.
مسئله بعدی این است که وقتی ما تعبیر «قرآن» یا «کتابالله» را به کار میبریم باید بدانیم که قرآن اطلاقاتی دارد که من به دو نمونه از اطلاقاتش اشاره میکنم. یک قرآن «ما بین الدفتین» است که از یکجا شروع میشود و یکجا تمام میشود. قرآن که طی بیست سال نازل شده است از یکجا شروع میشود و یکجا تمام میشود. در همین قرآن آمده است: «وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ». پس این یکی از اطلاقات قرآن است و منظور از آن چیزی است که بر قلب پیغمبر(ص) نازل شده است و پیامبر(ص) آن را به زبان درآورد.
یک قرآن داریم و منظور از آن چیزی است که در لوح محفوظ و علم الاهی است. آن حقیقت قرآن و روح قرآن است. ممکن است بگوییم این حقیقت دیگری است که بر آن اطلاق قرآن شده است. مثلا یک دفعه دانشمندی کتابی مینویسد و مثلا به آن «فقه» میگویند، اما یک دفعه به آن دانش و آن حقیقتی که پیش خود دانشمند است که منشا تولید این اثر شده است، «فقه» میگویند. بنابراین قرآن دو اطلاق دارد. اگر ما بحث از قرآن میکنیم منظورمان قرآن به معنای اول است.
یک اطلاق دیگری به نام «کتاب» داریم. گاهی واژه کتاب بر همین قرآن اطلاق میشود، ولی کتاب گاهی بر نظام تکوین اطلاق میشود. «مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ؛ ما هيچ چيزى را در كتاب [لوح محفوظ] فروگذار نكردهايم سپس [همه] به سوى پروردگارشان محشور خواهند گرديد». بعضیها گفتند منظور آیه کتاب تکوین و آفرینش است. کتاب باید شروع داشته باشد، ختم داشته باشد، جمعوجور باشد. به همین جهت به جهان هستی کتاب گفته میشود. از اینجا مشخص میشود یک پژوهشگر چقدر باید متوجه اصطلاحات باشد.
برخی اینجا بحث کردند که الفاظ قرآن از خداست و پیامبر(ص) همان الفاظ را به مسلمانان منتقل کردند. ما چنین اعتقادی داریم. برخی میگویند حقایقی بر قلب پیامبر(ص) نازل شده است و پیامبر این حقایق را با عبارات مناسبی که خود صلاح دیدند بیان کردند. برخی این مطلب را هم اضافه کردند که گاهی پیامبر(ص) حالات شخصی خودش را هم اعمال میکرد. یکی از مباحث فلسفه تفسیر همین بحث است ولی ما باید برخی نکات را مسلم بپنداریم و بحث را پیش ببریم.
مطلب دیگری که باید گفت و بسیار مطلب مهمی است؛ تعدد حقایق قرآن یا تعدد ماهیت قرآن است و اینکه قرآن چیز واحدی نیست. قرآن یک حقیقت نیست بلکه حقایق متعددی دارد. در جلسه آینده باید روی این مسئله با هم صحبت کنیم. من مخصوصا به روایتش و آیهاش اشاره نمیکنم که شما به آن فکر کنید.
انتهای پیام