حجتالاسلام محمود ابوترابی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن كريم، در گفتوگو با ایکنا از مازندران، اظهار کرد: ساختار وجودی انسان از بدو آفرینش از دو بعد خاکی و علوی؛ ملکی و ملکوتی؛ مادی و معنوی، جسمی و روحی شکل گرفته است.
وی ادامه داد: در درون انسان، مرتبتی از نیرو به نام «نفس أمّاره بالسوء» و از بیرون دشمنی از طائفه جنّیان به نام «ابلیس» و شیطان، مأموریت یافتهاند تا نقش وسوسهگرانهای خلاف دعوت «فطرت و عقل» از درون و دعوت «الله تعالی» و «رسولان الهی» از بیرون، در مسیر رشد و تکامل و تعالی وی بازی کنند. بدین سبب صحنه نبرد بین «حزبالله» و «حزب الشیطان»؛ حقطلبان و باطلگرایان از آغازین روز هبوط حضرت آدم و فرزندانش و شیطان و لشکر سواره و پیاده نظامش به راه افتاد.
ابوترابی افزود: از آنجا که به بیان قرآن کریم، شیطان دشمنی است «که او و طایفهاش از جایى که [شما انسانها] آنان را نمىبینید، شما را مىبینند» (اعراف/۱۷) کار در ستیز و جهاد با او تا حد زیادی پیچیدگی شدیدی پیدا کرده است. به یقین وقتی که دشمن نادیدنی در عداوتش با ترفندهای مثل وسوسه در قلب (ناس/۵)، ایحای باطل به گوش دل (انعام/ ۱۲۱) و تزئین و تسویلگری اعمال زشت و پلید (انعام/۴۳ و فتح/۱۲ و یوسف/۸۳ و محمد/۲۵) در نفس مجهز است که عموماً درونی و نامحسوساند؛ باید با «جهاد تبیین» و روشنگری از آن ترفندها به مقابله با وی قیام کرد و با «جهاد تبیین» و نهضت بیانی در نشانه و شاخصه و معیار و ملاک دادن از طرح و نیرنگهای پنهانیاش به جنگ با آن پرداخت.
وی با بیان اینکه قرآن کریم در تبیین عداوت گروهی از اهل کتاب، روش کتمان حقایق عهد پیمان الهی را به عنوان یک راهبرد در انحراف جامعه بشری و دینی، افشا میکند، تصریح کرد: در آیه ۱۵۹ سوراه مبارکه بقره آمده است: «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ؛ کسانى که نشانههاى روشن و رهنمودى را که فرو فرستادهایم بعد از آنکه آن را براى مردم در کتاب توضیح دادهایم نهفته مىدارند آنان را خدا لعنت مىکند و لعنتکنندگان لعنتشان مىکنند».
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن درباره جهاد تبیین گفت: در اصطلاح اسلامی و منطق اسلامی، جهاد کاری است که در مقابل دشمن انجام میگیرد. در صفحه ۴۴۹ مجلد سیزدهم صحیفه امام آمده است: «ارزش قلم به غایتی است که برای او قلم زده میشود... خطر قلم بیشتر از مسلسل است و «خطر بیان» بیشتر از توپ و تانک است و خطر علم بیشتر از همه اینهاست. لکن اگر به خدمت خلق باشد و به دستور انسان باشد و در خدمت انسان باشد... تمام اینها ارزش پیدا میکند».
ابوترابی ادامه داد: در آیات کریمه قرآن ریشه «بیان» و مشتقات مرتبط به آن بیش از ۲۴۴ و ریشه «جهاد» و ترکیبات از آن قریب ۳۵ مورد استفاده قرار گرفته است. در این میان، اکثر موضوعات تبیینی از امور در حوزه «جهاد تبیین» است. البته در مواردی نیز بدون استفاده از واژه «تبیین» میتوان شاهد ارائه تبیین جهادگرانه و افشای مکرهای دشمنان بود؛ مانند آیات هفت تا ده سوره مبارکه برائت که به معرفی مشرکین در بعد ماهوی و تعاملی با مسلمانان پرداخته است.
وی با اشاره به جهاد تبیین در نهجالبلاغه بیان کرد: ۹۸ درصد خطبههای نهجالبلاغه در دوره حکومت ۴ سال و ۹ ماه امام علی(ع) ایراد شده است؛ یعنی در مواجهه با ناهنجاریهای باقیمانده از قبل و جریان ستیز دشمنان داخلی در شکل ناکثین، قاسطین و مارقین، در نهایت، خطبهها در بحبوحه آن جنگها ایراد شدهاند؛ لذا عموماً خطبهها رویکرد «جهاد تبیینی» داشته و بیشتر ناظر توضیح و افشای اهداف، انگیزهها و جریان مخالفان و دشمنان داخلی و خارجی است.
این مدرس حوزه و دانشگاه با اشاره به برخی خطبهها و نامههای جهاد تبیینی با اسامی خاص ادامه داد: خطبه سوم در نهجالبلاغه خطبه شقشقیه: بیان تاریخ چگونگی روی کار آمدن خلفای ثلاث و صبر امام و بیعت مردم با حضرت بعد خلیفه سوم. خطبه ۱۹۲ بنام قاصعه که تبیین چهره منحوس شیطان و شکستن کمر شیطان در آن اتفاق افتاد و خطبه منافقان به شماره ۱۹۴ در مقام تبیین چهره دورویان و منافقین. نامه ۵۳ مشهور به عهدنامه امام به مالکاشتر که حین اعزام به امارت مصر و نامه ۶۲ که از طریق مالک برای مردم مصر ارسال شد و شرایط و اوضاع دشمنان و موقعیت مصر و همراهی با مالک را بیان فرمودند.
وی ادامه داد: در نهج البلاغه از ۷۹ نامه، بیش از ۴۰ نامه به عمال و امیران و بیش از ۱۷ نامه به معاویه و قریب ۱۵ نامه به مردم شهرها و جمعی از فرماندهان و یا دشمنان نگارش یافتهاند که همه از سویه جهاد تبیینی برخوردارند.
ابوترابی با بیان اینکه یکی از خطرات تهدیدکننده جدی به افکار عمومی، القای شبهات توسط دشمنان است، اظهار کرد: حضرت علی(ع) در خطبه ۳۸ این گونه به ضرورت به تبیین اصل شبهه میپردازند: شبهه را به این خاطر شبهه مىگویند که شبیه حق است. اما چراغ اولیای خدا در امور شبهناک یقین، و راهنمایشان راه هدایت است. ولى دعوتکننده دشمنان خدا در مسیر شبهه، ضلالت است و راهنماشان کور دلى است نه ترس از مرگ علت نجات است و نه عشق به بقا عامل جاودانگى است.
وی افزود: نیکوترین تبیین در سخن حضرت علی(ع) در شناساندن دشمن خدا، ابلیس ملعون با اقتباس و استشهاد به آیه ۳۹ سوره مبارکه حجر «قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ، فرمود: بندگان خدا، از دشمن خدا حذر کنید، مباد آنکه شما را به درد خود مبتلا کند و با ندایش شما را به حرکت آورد، و با ارتش سواره و پیادهاش بر شما بتازد. به جان خودم سوگند که تیرى سهمناک علیه شما به کمان گذاشته و کمان را با شدت هر چه تمامتر کشیده و از مکانى نزدیک به شما تیر انداخته و گفته: «پروردگارا، براى آنکه مرا اغوا کردى، زر و زینت دنیا را در زمین در برابر دیده آنان جلوه مىدهم و همه را به ضلالت دچار مىنمایم».
ابوترابی در پایان گفت: میتوان ادعا کرد تمام گفتار و عمل مولا امیرمؤمنان علی(ع) «جلوههای جهاد تبیین» بوده او که لبیک گوییاش به دعوت رسولالله از اعوان نوجوانی، جلوه جهاد تبیین برای بشریت و سران کفر و شرک بوده است؛ در دفاع از پیامبر، در قبال اذیتهای دشمنان نسبت به رسولالله در مکه، در هجرت رسولالله به مدینه و به جای حضرت در بسترش خوابیدن، شرکت در جنگهای بدر و احد و خیبر و خندق او که: «ضربة علیٍّ یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین» شد، سکوت قریب ۲۵ ساله و پذیرش حکومت بعدِ آن سکوت طولانی و تحمل جنگ ناکثین، قاسطین و مارقین، تجلیات و تابلوهای برجسته «جهاد تبیین» امیر بیان هستند.
انتهای پیام