مریم پرتو، کارشناس علوم قرآن و حدیث و مدرس دانشگاه است. او در گفتار کوتاهی به این سوال جواب داده است که راز استغفار و اشک و گریه اولیا و ائمه چیست؟ آیا این کار نمایشی و برای آموزش ماست یا ریشه در حقیقتی دارد؟
یک نکته در مناجاتها که بد نیست به آن عنایت داشته باشیم این است که معمولا تصور ما در مورد معصومین این است چون آنها گناه نمیکنند و انسانهایی پاک و منزه از خطا هستند، لذا استغفار کردن آنها را امری عجیب میدانیم. بر این اساس تصور میکنیم مناجاتهای بلندی مثل دعای ابوحمزه ثمالی که از آنها صادر و انشا شده، برای آموزش ما بوده است و الا آنها در جایگاهی نیستند که بگویند «لَعَلَّكَ رَاَيتَني آلِفَ مَجالِسِ الْبَطّالينَ» یعنی من در مجالس بطالین نشستم یا اینکه پیامبر(ص) گریه کنند و از خدا بخواهند «اللهم لا تکلنی إلی نفسی طرفة عین أبدا».
سوال این است این بزرگواران برای چه این کار را میکردند؟ در پاسخ باید گفت هر بندهای بلندمرتبهتر و مقربتر باشد بیشتر این نیاز را میفهمد. ما کمتر این نیاز را میفهمیم و متوجه آن نیستیم که چقدر فقیر الی الله هستیم. اینکه پیامبر(ص) فرمودند «الفقر فخری» اشاره به این فقر دارند و درک ایشان از فقر وجودی به خدا است.
به همین دلیل است که در قرآن از بندگان خاص به عنوان «اواب» یاد شده است یعنی کسانی که خیلی توبه میکنند و همواره به خدا مراجعه میکنند. چهار دفعه واژه «اواب» در قرآن ذکر شده که در مورد سه پیامبر است. در سوره صاد میخوانیم: «اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ» یعنی این داوودی که خیلی قدرتمند بود عبد اواب ما بود و دائم در حال رجوع به ما بود. در مورد حضرت سلیمان میگوید: «وَ وَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ». در مورد ایوب هم دارد: «وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ». پس اینکه میبینیم اولیای الهی اینهمه زاری میکنند و توبه و استغفار دارند به خاطر این است که حق خدا را بیش از همه میشناسند و بندگی خدا را بیش از همه میشناسند.
همانطور که در آیات اشاره شده است این مقام عبودیت است که اواب بودن را به همراه خودش دارد. چون ما این بندگی را نداریم لذا اواب نیستیم.