حجتالاسلام والمسلمین یوسفی، کارشناس تربیتی و مبلغ حوزه علمیه قم، در گفتوگو با ایکنا از قزوین، اظهار کرد: فرزندان ما به اعتماد و امنیت احتیاج دارند و این از ابتدای تولد نیاز انسان است، امنیت یک نیاز بسیار حیاتی است و در جامعه نیز همینطور است؛ انواع امنیت لازم است، امنیت در خانواده و در عین حال امنیت شغلی، اجتماعی و جانی مهم است.
وی ادامه داد: یکی از مواردی که موجب کاهش عملکرد انسان میشود ترس است، عمده دلیل ترس، نداشتن امنیت و عدم اعتماد است، فرزندان باید امنیت و اعتماد داشته باشند و به والدین اعتماد کنند.
این کارشناس تربیتی تصریح کرد: در احادیث داریم وقتی به فرزند خود وعده میدهید به وعده خود وفا کنید، دلیلش این است که بچهها شما را روزیدهنده خود میدانند، اگر شما به وعده خود وفا نکنید بنیان فکری فرزند به هم میریزد.
وی بیان کرد: بچه باید از همان ابتدا احساس اطمینان و آرامش داشته باشد، برخی موضوعات امنیت و آرامش را از بین میبرد و باعث میشود فرزندان از همان سنین پایین دچار اضطراب شوند که یکی از آنها دعوای والدین است، فرض کنید والدین با هم دعوا کنند همین که صدا را بالا ببرند بچهها میترسند چون از صداهای بلند ترس دارند.
حجتالاسلام یوسفی اشاره کرد: دروغ گفتن به بچهها دومین موضوعی است که باعث میشود امنیت بچهها از بین برود، پس هر حرفی که به بچهها میگوییم باید راست باشد و این را باید تمرین کنیم؛ نه تنها به بچهها راست بگوییم بلکه وقتی مقابل بچهها با دیگران صحبت میکنیم هم راستگو باشیم.
وی اضافه کرد: اگر به بچهها وعده دادیم به آنها عمل کنیم حتی اگر آن را فراموش کرده باشند. بچههای کوچک، ساعت و روز و ماه و سال نمیفهمند سعی کنیم وعدهای ندهیم که زمانش دیر باشد، به بچه از اول هفته وعده ندهیم که پایان هفته کجا میرویم چون کودکان درک درستی از زمان ندارد، بچه سه ساله معنی هفته را متوجه نمیشود به همین دلیل فکر میکند بدقولی میکنیم.
این کارشناس تربیتی یادآور شد: گاهی والدین بچهها را برای رفتن به جایی آماده میکنند بعد نظرشان تغییر میکند، در اینجا باید حواسمان جمع باشد وقتی بچهای برای رفتن آماده میشود با تغییر نظر ما اذیت میشود برای همین باید جایگزینی برای آن داشته باشیم.
وی تأکید کرد: یکی دیگر از مواردی که اعتماد را از بین میبرد این است که والدین بچهها را زیاد تهدید کنند و تهدیدهای عملی نشدنی انجام دهند که همین امر اعتماد فرزند نسبت به والدین را از بین میرود و دیگر برای تهدید والدین ارزشی قائل نخواهد بود.
حجتالاسلام یوسفی گفت: یکی از ریشههای اضطراب در بزرگسالی این است که اعتماد در کودکی از دست رفته باشد؛ بچههایی که زیاد خواهش میکنند تا دیگران با آنان دوست شوند بچههایی هستند که اعتماد به نفس پایینی دارند.
وی با بیان اینکه استقلال و آزادی بچهها یکی از اصول مهم تربیت است، گفت: باید به بچهها آزادی دهیم و این به معنای آزادی مطلق نیست ولی بچه باید احساس آزاد بودن داشته باشند، اگر بچه را طوری تربیت کنیم که هیچ کاری نتواند انجام دهد و در انجام کارهایش دخالت کنیم تربیتش بسیار مشکل و آسیب آن نمایان خواهد شد.
این کارشناس تربیتی افزود: قبل از یک سالگی بچه تنها به توجه نیاز دارد ولی از یکونیم سالگی به بعد وقتی توانایی پیدا میکند علاقه دارد برخی از کارها را خودش انجام دهد تا اراده خودش را ببیند. معمولاً از اینجاست که مشکلات والدین با بچه شروع میشود، بچهها از یکونیم سالگی تا سه سالگی لجبازتر هستند چون میخواهند کارهایی را انجام دهند اما پدر و مادر نمیگذارند.
وی ادامه داد: حال راه حل چیست؟ راهش این است که اجازه دهیم بچهها کارهایی که خطرناک نیست انجام دهند. برای مثال بچه دوست دارد قاشق غذا را خودش دستش بگیرد که این امر ممکن است باعث شود غذا روی زمین بریزد بنابراین ریختن غذا روی زمین خطرناک نیست که نگذاریم بچه آن را انجام ندهد.
حجتالاسلام یوسفی اظهار کرد: هر چقدر جلوی بچههای خود را بگیریم و آنان را بترسانیم بچههای بیدست و پایی خواهیم داشت، هر چقدر به بچهها اجازه دهیم کارهای مختلف را امتحان کنند قویتر بار خواهند آمد؛ یک بچه روستایی را با یک بچه شهری مقایسه کنید، معمولاً بچههای روستایی بالغتر هستند و قدرت بدنی، خلاقیت و مسئولیت پذیری بیشتری دارند.
وی بیان کرد: واقعیت آپارتماننشینی این است که بچهها باید یک گوشه بنشینند و فقط تلویزیون ببینند، ما به بچهها اجازه امتحان کردن را نمیدهیم در حالی که بچهها باید امتحان کنند، از کوه بالا بروند و بازی کنند، در بازی کردن است که بچهها یاد میگیرند چگونه باید زندگی کنند.
این کارشناس تربیتی تصریح کرد: اینجا باید به بچهها آزادی دهیم، البته به دست بچه یکونیم ساله نمیتوانیم وسایل خطرناک داد اما از وسایل بیخطر شروع کنیم تا بچه قدرت کار کردن با ابزار را یاد بگیرد در ابتدا قاشق و قیچیهایی که تیز نیست را دستشان بدهیم تا نحوه استفاده از وسایل را یاد بگیرند.
وی بیان کرد: یکسری رفتارها در بچهها حالت گذرا دارد، برای مثال بچه تازه یاد گرفته در یخچال را باز کند مدت کوتاهی دوست دارد آن را باز کند، والدین سخت نگیرند و بعد از مدتی با حرف زدن قانع کنند که باز و بسته کردن درب یخچال باعث خراب شدن آن میشود.
حجتالاسلام یوسفی گفت: یکی از مسائل مهم در آزادی این است که چهارچوب و ساختار آن مشخص شود، بچه باید بداند که میتواند فقط به برخی وسایل دست بزند، میتواند وسایل را پرتاب کند اما همه چیز را نمیتواند پرتاب کند، برای نمونه بچه میتواند توپ را پرتاب کند ولی گوشتکوب را نمیتواند پرتاب کند و این را باید با رفتارهای معمولی به بچه بفهمانیم.
وی ادامه داد: برای نمونه وقتی در طبیعت هستیم و بچه سنگی را برای پرتاب برمیدارد به بچه بگوییم که این سنگ را آن طرف پرتاب کن که کسی نیست، اینگونه بچه متوجه میشود که باید به سمتی پرتاب کند که کسی وجود ندارد.
این کارشناس تربیتی متذکر شد: اگر بچه را زیاد محدود کنیم چهارچوب آزادی را متوجه نخواهد شد و از سوی دیگر فرزند نباید زیاد آزاد باشد که هر کاری خواست انجام بدهد.
حجتالاسلام یوسفی تأکید کرد: والدین نباید بیش از حد از بچهها محافظت کنند، بچهها را زیاد به خود نچسبانند فقط وسایل خطرناک را از آنها بگیرند و اجازه دهند موضوعات مختلف را تجربه کنند چراکه این امر باعث افزایش هوش بچهها میشود.
انتهای پیام