در کشورهای پیشرفته، نوآوری و دانایی به محور توسعه تبدیل شده و اقتصاد فیزیکی براساس فناوری، جای تولید بر مبنای نیروی کار و سرمایه را گرفته است و صنایع مختلف به مراکز رشد و پارکهای علم و فناوری وارد شدهاند و نیز ایدههای نوآور خود را به محصول تبدیل کردهاند. در چنین حالتی ضرورت حضور مؤسسات قرآنی از جنبه تولید ایدههای نوآور به محصولات مفید در عرصه قرآنی بیشتر احساس میشود، چراکه مؤسسات با عموم مردم ارتباط مستقیمی دارند و با نیازسنجی بهتر میتوانند به ایدههای خلاقانه برای تولید محصولات دینی دست یابند.
«مدرسه موفقیت» به مدیریت محمدصادق حیدری را میتوان از این نمونه مجموعهها دانست که با ایده تولید محتوای آموزشی در موضوع توسعه فردی فعالیت میکند. این مجموعه از سال 1396 با هدف رشد و توسعه مخاطبانش در شبکههای اجتماعی شروع به تولید و نشر محتوا در موضوعاتی مانند هدفگذاری، مدیریت زمان، اهمالکاری، قدرت اراده، عزت نفس و اعتماد به نفس، فن بیان و ... کرده است. در ادامه به گفتوگو با محمدصادق حیدری، مدیرعامل این مؤسسه پرداختیم که مشروح آن را میخوانیم:
ایکنا ـ مجموعه شما تاکنون چه دستاوردهایی داشته است؟
به طور کلی از ابتدا هدفم این بود که به یک چالش خیلی جدی خودم، اطرافیانم و تقریباً همه مردم بپردازم و آن هم این بود که با توجه به پیشرفت خیلی زیاد تکنولوژی که برایمان توأمان خوب و بد بوده، تقریباً همه ما درگیر اهمالکاری شدهایم و یعنی کارهایی که میدانیم باید انجام شود و باور داریم که میتواند ما را رشد بدهد و زندگیمان را متحول کند مدام عقب میاندازیم و بعد به یکسری موارد ربط میدهیم مثل اینکه ارادهام ضعیف است یا موبایل در زندگیام است.
چالش اینکه نمیتوانیم کارهایمان را درست انجام بدهیم و زمانمان را درست مدیریت کنیم باعث شد وارد فضای تولید محتوا و قبل از آن وارد فضای مطالعه در این حوزه شوم، پنج سال است که در این فضا تولید محتوا میکنم، این هدف اصلی کسب و کار و کلاً کار آموزش من است، قرار است این فضا از سمت فقط آموزش به سمت نرمافزاری برود که آن نرمافزار بتواند با حضور یک مربی در کنار فرد، به او کمک کند، اگر تنها پیش برویم خیلی وقتها آن کاری را که باید انجام بدهیم، انجام نمیدهیم. این ایده و فعالیت اصلی مدرسه موفقیت است و البته در حیطههای توسعه فردی مثل مدیریت زمان، هدفگذاری و مواردی از این دست تولید محتوای ویدئویی، مقالات، پادکستها و ... میکند.
در این راستا فعلاً یک کتاب در مورد اراده تألیف کردهایم که یکی دو ماه دیگر توسط انتشارات بوستان کتاب منتشر خواهد شد، یک مشکلی که در این موضوع دیدهام این است که اکثر کتابهای این سبک متأسفانه با عنوان کتاب زرد شناخته میشوند یعنی میخوانیم اما در انتها هیچ نتیجهای نمیگیریم و اصلاً نمیدانیم علمی بود یا نه، چیزی حول و حوش 150 مقاله خارجی را که در حوزه اراده نوشته شده بود، بررسی کردم و از دل آنها به اضافه کتابهایی که در این زمینه نوشته است، یک کتاب تحت عنوان «کالبد شکافی اراده» تألیف کردم، سعیام این بود که کتاب کاملاً علمی باشد و این طور نباشد که اگر به پژوهشی اشاره شده این پژوهش روی هوا باشد مثل خیلی از کتابهایی که میخوانیم اشاره به تحقیقات مختلف میکنند ولی هیچ رفرنس و منبع علمی برای آن وجود ندارد.
دستاوردم در فضای نوشتن فعلاً کتاب بوده و در فضای تولید محتوا در چند شبکه اجتماعی به ویژه در پیامرسان داخلی ایتا فعالیت دارم و یک کانال با 25 هزار مخاطب دارم، در شبکههای اجتماعی دیگر مثل اینستاگرام و تلگرام نیز مخاطبهایی به صورت پراکنده دارم که برای آنها تولید محتوا میکنم، محتواها هم در چند قالب به صورت رایگان و غیر رایگان است، هر از گاهی نیز دورههایی را به صورت وبینار، سمینار یا دورههای آفلاین در موضوعات مد نظرمان که مخاطب به آنها نیاز دارد برگزار میکنیم، ولی این محتواها رایگان نیست.
ایکنا ـ تمرکزتان صرفاً روی مقالات خارجی بود؟
بله، تمرکز اصلیام بیشتر روی مقالات خارجی بود به خاطر اینکه مقالات ایرانی کافی در این موضوع در دسترس نبودند، وقتی این را میگویم معمولاً برای دیگران عجیب است و میگویند تو که طلبه هستی قاعدتاً باید از منابع دینی استفاده کنی، ولی هدف من این نبود. هدف اصلیام این نبود که اراده را از نگاه دین مطرح کنم، میخواستم صرفاً به طور علمی به مخاطبم بفهمانم که اراده چطور کار میکند، اصلاً کاری ندارم خدا در مورد اراده چه چیزی گفته و ما از نظر دینی چه کاری میتوانیم انجام بدهیم، بلکه هدفم این بود که نشان دهم این چیزی که در درونمان وجود دارد و بخشهایی از مغز که فعالیت ما را در حیطه اراده پیش میبرند، اگر بخواهیم در محیط آزمایشگاهی بررسی کنیم چکار میکنند؟ در ادامه میتوانیم آن را وارد فضای دینی کنیم البته فعلاً به جلد دوم منتهی نشده ولی در جلد اول صرفاً از نگاه علمی به آن نگاه شده است.
ایکنا ـ نگاه علمی به این موضوع از متون دینی تا چه حد قابل استخراج بود؟
تقریباً برای همه ما یک احتیاط اولیه وجود دارد که فکر میکنیم اگر چیزی از دین گفته شود، لزوماً علمی نیست، ولی میشود این را تفکیک کرد به اینکه یک کتاب کاملاً علمی بنویسید یا در همان کتاب یا در یک کتاب ضمیمه آن مثلاً در جلد دوم، همان مباحث را از نگاه دین بررسی کنید، یک نکتهای هم وجود دارد که خیلی نمیتوان آن را انکار کرد و آن هم این است که در یکسری موارد اصل متون دینی بر کلیات است، حتی خود اهل بیت(ع) هم به ما گفتهاند ما اصول را به شما میگویم شما آن را از هم جدا کنید، جزء جزء و فرع و فرع کنید، اگر بخواهیم در مباحث کلی هم نگاه کنیم میتوان به عنوان اشارات به بعضی از آیات و روایات اشاره کرد.
وقتی کتابم را به انتشارات بوستان کتاب که در قم جزو انتشارات معتبر است و فضای کاریشان بیشتر حوزوی و دینی است، دادم در نگاه اول فکر کردند یکی از کتابهای زرد روانشناسی است، ویراستار مجموعه به من گفت که من دیدم از این کتابهای زرد است، گفت وقتی وارد آن شدم دیدم هر صفحه حداقل یک رفرنس به یک مقاله و پژوهش علمی دارد و بعد این من را خیلی جذب کرد، این شخص میگفت در ماه گذشته یک کتاب به اسم اهمالکاری از دیدگاه آیات و روایات آورده بودند، میگفت اینقدر محتوای این کتاب، ضعیف و بیمایهای بود که به عنوان ویراستار واقعاً اعصابم به هم میریخت. دلیل اصلی آن به نظرم این است که مثلاً در حوزه اهمالکاری یا اراده، میتوانیم از میان آیات و روایات 20 آیه و روایات استخراج کنیم، اما این 20 روایت را در 200 صفحه میآوریم، اگر این 20 روایت را در 50، 70 یا 100 صفحه بنویسیم شاید بتوانیم محتوای نابتری ارائه بدهیم ولی اضافه بر آن برای مخاطب خستهکننده است و مخاطب احساس میکند که به ماجرا آب بسته شده است.
در فضای روایی و آیات دستمان در کلیات مباحث روانشناسی باز است، ولی وقتی وارد جزئیات میشویم اینگونه نیست، مثلاً در بحث اراده نکتهای داریم که به تحقیق شخصی به نام «روی بامایستر» برمیگردد که در فضای روانشناسی آدم معروفی است، ایشان میگوید اراده مثل عضله است یعنی وقتی از ارادهات کار میکشی خسته و بعد ضعیف میشود، مثل اینکه صبح از خواب برمیخیزید، بدون خوردن صبحانه کارهای سنگین انجام میدهید، بعد از سه چهار ساعت دیگر نمیتوانید کار کنید، احساس خستگی میکنید و ارادهتان با شما همراهی نمیکند، البته این موضوع را با یک سری تحقیقات مفصل ذکر میکند. در کتابم در مورد همین مدل عضلانی اراده حداقل 30 پژوهش مختلف روی انسان و حیوان آوردهام تا اثبات کنم اراده مثل یک عضله کار میکند، شما هیچ جا نمیتوانید در متون دینی این مفهوم را پیدا کنید که اراده مثل عضله است، دلیلش آن نیست که متون دینی ما ناقص است دلیلش آن است که متون دینی ما اصلاً بنای این را نداشتند که در تمام حوزهها وارد جزئیات شوند، اصل موضوع اراده را میتوانید از متون دینی بیرون بکشید ولی وقتی وارد جزئیات میشوید چارهای ندارید جز اینکه وارد پژوهش و تحقیق شوید، یا خودتان به عنوان محقق یک سری آزمایش انجام دهید و به نتایجی که گرفتهاید استناد کنید یا اینکه از تحقیقات عدهای در غرب و شرق استفاده کنید، کما اینکه خود اهل بیت(ع) هم به ما توصیه کردند که حتی حرف حق را از آدم ناحق بگیر، بنای ما نیز بر این قضیه بود.
ایکنا ـ مؤسسه شما چقدر توانسته اشتغالآفرینی داشته باشد؟
هماکنون در مراحل ثبت مؤسسه هستیم، از ابتدای ورودم به حوزه یعنی 10 سال پیش، در زمینه مسائل روانشناسی و پیرامون آن مطالعه میکنم، ولی پنج سال است که به صورت جدی تولید محتوا میکنم، امسال حجتالاسلام والمسلمین محمد قطبی، مدیرعامل مرکز ملی نوآوری و خلاقیت اشراق متعلق به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم یک شتابدهنده حوزوی را راه انداخته و تلاش میکند که ثبت شویم و کار رسمیتر شود، هنوز به عنوان مؤسسه ثبت نشدهایم ولی پنج سال است که کار تولید محتوا را انجام میدهیم، از آن زمان تا الان دو نفره کار میکردیم الان پنج نفر هستیم و طبعاً به اندازه رشد کار باید نیروها را نیز اضافه کنیم.
ایکنا ـ برای ثبت باید از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز بگیرید یا از معاونت علمی و پژوهشی ریاست جمهوری؟
دقیقاً نمیدانم، چون تا الان نسبت به ثبت شدن خیلی تمایل نشان ندادم، ولی در این حد میدانم که بستگی دارد به اینکه بخواهید چگونه ثبت شوید مثلاً اگر بخواهید مؤسسه فرهنگی باشید میتوانید حتی از دفتر تبلیغات و سازمان تبلیغات مجوز بگیرید یا اگر رسمیتر باشد احتمالاً باید از وزارت ارشاد اقدام شود، در حال حاضر بیزینس مدل خود را نوشتهام و در حال نوشتن بیزینسپلن هستم که بعد از اتمام آن، مراحل بعدی را هم برای ثبت شرکت و هم جذب سرمایهگذار انشاءالله طی خواهم کرد.
ایکنا ـ حدود 11 هزار مؤسسه و خانه قرآن در سراسر کشور داریم که به دلیل فعالیتهای آموزشی در شاخه حفظ قرآن، بحث اراده برای آنها خیلی مهم است، شما چطور میتوانید با آنها همکاری داشته باشید یا اینکه با رایزنی با اتحادیههای استانی از ظرفیت ایشان برای تبلیغ فعالیت خود استفاده کنید؟
تاکنون یکی از نقصها یا قوتهای کارم این بوده که بیشتر از اینکه وارد فضای ارتباطگیری شوم، در فضای مطالعه بودهام و خیلی منزوی کار کردهام، دلیلش هم این بود که دوست داشتم پشتوانه علمیام خیلی قوی باشد، این هم که الان در فضای مجازی فعالیت میکنم به خاطر این بود که کار پیش برود، به واسطه حضورم در بعضی از شبکههای اجتماعی به خصوص در شبکههای داخلی که اکثراً قشر مذهبی هستند توانستهام با بعضی از این مجموعهها ارتباط بگیرم، هر ماه یک دوره محدود و خصوصی به نام «مربی خصوصی مدیریت زمان» دارم، دقیقاً چالش آن دوره هم همین است، مخاطب را وارد دوره میکنم یک سری آموزش به او در مورد مدیریت زمان، هدفگذاری، کمالگرایی و اهمالکاری میدهم، در کنار آن یک جلسه مشاوره خصوصی داریم که گیر کار پیدا شود، چرا این شخص اهمالکاری میکند و بعد 40 روز در کنارش هستم و باید برنامهاش را با من پیش ببرد و به من گزارش بدهد که چه کار میکند و نمیکند، باید گزارش مطابق برنامهای باشد که در جلسه مشاوره آماده کردهایم، اگر قرار باشد چیزی از زندگیاش حذف یا اضافه شود، این کار صورت میگیرد و بعد باید گزارش آن را به من بدهد، تقریباً هر ماه چند حافظ قرآن دارم، همین ماه که در حال برگزاری دوره جدید هستم دو حافظ کل دارم که مسئلهشان همین موارد است، خیلیهایشان نیز مشکلشان این است که بعد از گذر از مراحل حفظ در تثبیت به مشکل برمیخورند و عملاً محفوظات از ذهنشان میرود.
بحث ارتباطگیری جز برنامههایی است که احتمالاً در آینده نزدیک باید با مجموعهها وارد مذاکره شویم ولی فعلاً مجموعهای را نتوانستم پیدا کنم تا حداقل اینها را تجمیع کرده باشد که من با آن مجموعه صحبت کنم و بگویم میتوانم تمام مجموعه شما را حمایت کنم چون معمولاً برای مؤسسات قرآنی خیلی با هزینه پایین کلاسها و برنامهها را اجرا میکنیم تا فقط بتوانیم کمک کنیم، بیشتر هدفمان کمک کردن است.
ایکنا ـ در حال حاضر وضعیت تولید فناوریهای فرهنگی و مذهبی را در کل کشور چطور ارزیابی میکنید؟
اگر نگاه خودم را به خودم بگویم متوسط است خیلی هم خوب نیست چون خیلی باید بیشتر از این کار شود، خیلی وقتها دیدهام که مجموعههایی نگاه عددمحور دارند، و ارائه آمار برایشان از تعداد آدمهایی که اطرافشان هست، اثرگذاری یا تعداد کارهایی که میکنند مهمتر است، من خیلی برایم مهم است که ادعا کنم در یک دورهام 200 نفر بودند، البته تعداد خیلی بالا نیست ولی در زندگی آنها یک اثر خیلی جدی ایجاد شده، مخاطب هشت ماه پیش من، امروز میگوید هنوز هم همان دوره زندگی من را پیش میبرد چون در 40 روزی که شما در کنار من بودید توانستم یک نظمی را ایجاد کنم. وقتی من با یک نفر همراه میشوم سعی میکنم ساختار زندگیاش را به هم بریزم، باید ساعت خوابش اصلاح شود، اصلاً نمیتواند آن آدم در دوره من باشد و شبها قبل از ساعت 11 به خواب نرود، نمیتواند در طول روز ساعتهای خاموشی برای موبایلش نداشته باشد، اجازه ندارد 24 ساعت موبایلش روشن باشد.
وقتی ساختار اصلاح شود یعنی الگوهای اهمالکاری احصا میشود، وقتی با کسی صحبت میکنم میگویم هر مشکلی داری الگو دارد این الگو را بشناس و آن را بشکن، مشکلت حل میشود، مثلاً یک شخص اهمالکار برای اهمالکاریاش الگو دارد، مثلاً من وقتی حوصله ندارم کاری غیر از کار اصلی انجام میدهم، معمولاً چه کار میکنید؟ این معمولاً چه کار میکنید؟ به شما الگو میدهد، خیلی از مخاطبان میگویند سمت اینترنت، یوتیوب، چک کردن موبایل و ... میرویم، من میگویم تو میدانی زمانی که باید کار اصلیات را انجام بدهی نمیدهی و میروی سمت این، پس تو یک چیزی برای فرار داری، حالا آن چیزی که برای فرار داری را حذف کن بنابر این الگو به هم میخورد حال یا باید دنبال جایگزین جدید بگردی یا اینکه کار اصلیات را انجام دهی.
به نظرم نقصی که وجود دارد، همین موضوع هست، اینکه معمولاً مؤسسات فرهنگی اصلاح ساختار نمیکنند، کلاً دغدغهام این است که آموزش هم به حداقل برسد، بتوانم به نحوی مربی تربیت کنم، انشاءالله به کمک نرمافزار در آینده یک مربی در اختیار مخاطب قرار میگیرد که برنامههای او را چک میکند، در واقع فرد به ربات جواب نمیدهد، بلکه به یک فرد با احساس با فهم اینکه تو هم انسانی و برایت مشکل پیش میآید، جواب میدهد که میتواند، خیلی به جلو رفتن فرد کمک کند.
ایکنا ـ در کل جامعه غالباً وضعیت قانونها و اسناد متفاوت از رویه است و معمولاً هم ممکن است زمانهای زیادی از آنها گذشته باشد و با وضعیت حال حاضر تطابق نداشته باشد، شما در حوزه خودتان وضعیت اسناد بالادستی را در بحث فناوریهای فرهنگی و نرم چگونه ارزیابی میکنید آیا پیش آمده که این اسناد برای شما به عنوان یک فعال فرهنگی چالش ایجاد کرده باشند؟
تاکنون که کارم در چارچوب قانون پیش نرفته، در خانه خودم نشستهام، مطالعه کرده و محتوا ساخته و منتشر کردهام، اینطور نبوده، از این جهت نمیدانم واقعاً آیا در آینده که میخواهم شرکت را ثبت رسمی کنم، این قانونها چقدر مانع من خواهد شد، فکر میکنم در این زمینه نتوانم خیلی جواب درستی بدهم چون تا درگیر آن نبودهام.
البته بسیار شنیدهام که قوانین عجیب و غریب و دست و پا گیر زیاد است و گاهاً قوانین سلیقهای اعمال میشود، ولی تاکنون برایم پیش نیامده است.
ایکنا ـ به نظرتان داشتن ایده مهمتر است یا تأمین سرمایه؟
الان به مرحله نیاز به تأمین سرمایه رسیدهام، اگر هزینه و سرمایه مشخصی داشته باشم، میتوانم خیلی کسب و کارم را رشد بدهم، در عین حال سرمایه اگر به یک ایده به دردبخور وصل نشود، عملاً سرمایه سوخت میشود، من ایدهای را برای خودم ایجاد کردم که به آن باور دارم، از ایدهام مهمتر به خودم و تواناییام باور دارم، حالا برای رشد آن نیاز به دیده شدن دارم چون من با مخاطب رشد میکنم و اگر مخاطب داشته باشم نتیجه کارم میتواند دیده شود و به نتیجه برسد، الان 25 هزار مخاطب دارم، اگر 250 هزار شود، طبیعتاً خیلی در فضای کسب و کار و در فضای اثرگذاری من اثر متفاوتی میگذارد و عدد 250 هزار نفر فقط با تبلیغات میتواند به دست بیاد و به نظر من الان در مرحلهای که هستم نیاز به سرمایه دارم ولی به صورت کلی قاعدتاً اول باید یک ایدهای باشد آن ایده تا یک حدی که بتواند خودش را به یک سرمایهگذار نشان بدهد که وقتی به یک ایده نگاه میکند احساس کند آن ایده ارزش فکر کردن و سرمایهگذاری دارد، بعد از آن برای رشد بیشتر و جهش ایجاد کردن قاعدتاً نیاز به یک سرمایهگذار دارد برای اینکه کار را بزرگتر کند.
ایکنا ـ در اقشار مذهبی جامعه چه مؤسسات قرآنی یا همکاران خودتان خیلی ورود اندکی به بحث واحدهای فناور و دانشبنیان فرهنگی که ایدههای مذهبی را تبدیل به یک کالای فرهنگی کنند وجود دارد، دلیل این ورود اندک را چه میدانید؟
اصلاً آشنایی وجود ندارد یعنی کل فضای فکری طلبهها بیشتر درس و بحث است و این زندگیشان را در بر گرفته، در فضای مذهبی کلی هم اگر در نظر بگیریم یک مقدار این تعمیم پیدا میکند، آنهایی که این اتفاق برایشان میافتد ارتباطاتشان با یک سری محیطهای علمی و دانشگاهی و پژوهشی باعث میشود این اتفاق بیفتد، یعنی وارد محیطی میشوند که در آن، فضای تحقیق و کار مشخص برای تولید و محصول وجود دارد که لزوماً آن فضا، فضای مذهبی نیست، ولی من آن را مثل یک ورودی وارد مغز خودم میکنم، پردازش انجام میدهم و تصمیم میگیرم و خروجی من، متناسب با عقایدم میشود.
معمولاً فضای حوزه و افراد مذهبی یک مقدار دور از تولید به خصوص تولیدات دانشی است، این اتفاق طبیعی است که بیفتد ولی همین افراد وقتی به پژوهشگاهها و مؤسسات علمی و دانشگاهها این مدلی بروند بهتر میتوانند عمل کنند، به نظرم یکی از معضلات این است که ارتباطات مجموعههای تولیدکننده دانش با فضای حوزه قطع است و البته فضای حوزه نیز خودش را جدا کرده است.
یادآوری میشود، در حال حاضر فعالیت «مدرسه موفقیت» در سایت www.cdana.ir و در شبکههای اجتماعی ایتا، اینستاگرام و تلگرام به نشانی cdana_ir@ منتشر میشود. تاکنون بیش از 25 هزار نفر از آموزشهای مجموعه استفاده کردهاند، بیش از 300 نفر مشاوره فردی دریافت کردهاند و بیش از 200 نفر توسط مربی خصوصی همراهی شدهاند. خدمات این مدرسه در سه قالب آموزش، مشاوره فردی و کوچینگ مدیریت زمان ارائه میشود.