نهضت امام حسین(ع) بر ضد حاکمان اموی، یکی از مهمترین اتفاقات در طول تاریخ بشریت است که پس از قرنها همچنان زنده است و ایام محرم، هر ساله با شور فراوانی گرامی داشته میشود.
این واقعه فارغ از جنبههای سیاسی و تاریخی آن، درسهای بزرگی از جنبه انسانی و اخلاقی برای دنیای امروز دارد که لازم است مورد واکاوی بیشتری قرار بگیرد.
خبرنگار ایکنا برای بررسی بیشتر دلایل و اهمیت واقعه عاشورا و درسهای آن برای جهان امروز، با حجتالاسلام والمسلمین مرتضی جلیلی، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاههای آزاد اسلامی استان تهران، گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید؛
ایکنا ـ به نظر شما چه چیزی باعث شد امام حسین(ع) آنگونه در برابر ظلم ایستادگی کنند و چه مسائلی منجر به جنگ و شهادت ایشان شد؟
حضرت امام حسین(ع) در صحبتها و نامههایی که داشتهاند هدف از قیام خود را بیان کردهاند. میتوان قیام امام حسین(ع) را به دو بعد تقسیم کرد که یکی بُعد عرفانی است که به شخص ایشان و بنده بودنشان مربوط است و بُعد دیگر نیز اجتماعی و سیاسی است.
در مورد بعد عرفانی قیام اباعبدالله الحسین باید گفت وقتی نامه یزید برای والی مدینه آمد و گفت از حضرت بیعت بگیرد، گفتوگویی میان آنها در گرفت و سپس حضرت امام حسین(ع)، کنار مزار پیامبر(ص) رفت و با او حرف زد. در این شرایط خوابشان برد و به عالم رویا رفتند. در این دیدار خدمت پیامبر(ص) میرسند و پیامبر به ایشان میگویند خدای متعال برای تو جایگاه و مقامی در نظر گرفته که به آن نمیرسی مگر اینکه به شهادت برسی. حضرت در آن دیدار میگویند نمیخواهم به دنیا بازگردم چون تعلقی به آن ندارم اما پیامبر تأکید میکنند که راه رسیدن تو به آن مقام حتما عبور از مسیر شهادت است.
عوامل سیاسی و اجتماعی
در بُعد سیاسی و اجتماعی، نامههای امام حسین(ع) را که میبینیم به این نتیجه میرسیم که ایشان چند دلیل میآورند. یکی اینکه میفرمایند برای اصلاح امت جدم قیام میکنم و این نشان میدهد در جامعه آن روز و در میان امت، انحراف بزرگی ایجاد شده که اصلاح آن راهی غیر از قیام و حرکت اعتراضی و نهضت سیدالشهدا ندارد. یکی از مهمترین انحرافها، انحراف در حاکمیت است و شخصی همانند یزید حتی ظواهر دین را هم رعایت نمیکرد و در میان مردم آن زمان مشهور بود که به صورت علنی شرابخواری میکرده و میمونباز و سگباز بوده است. حال تصور کنید اگر چنین شخصی در رأس جامعه اسلامی قرار بگیرد قطعاً جامعه را به فساد میکشاند.
سبک زندگی و اختلاف طبقاتی
حضرت امام حسین(ع) یکی دیگر از دلایل قیام خود را امر به معروف و نهی از منکر معرفی میکنند و سومین هدف این است که سیره پیامبر و امیرالمؤمنین(ع) را در جامعه احیا کنند. در واقع در آن شرایط سبک و روش زندگی مردم به سبک زندگی پیامبر(ص) مشابه نبوده و اختلافات طبقاتی بسیاری پدید آمده است بنابراین حضرت به این نتیجه میرسند که اگر قرار است این اهداف محقق شود باید قیام کنند لذا چنین کاری انجام میدهند و در نهایت به شهادت میرسند.
ایکنا ـ اینکه گفته شده امام حسین(ع) تا سر حد امکان از جنگ پرهیز داشتند تا چه اندازه درست است؟
جنگ هدف اصلی نیست بلکه جنگ یک ابزار است. در سیره انبیای الهی، رسول خدا و امیرالمؤمنین(ع) جنگ همواره در ابتدای کار وجود نداشته بلکه هدف آنها آشنا کردن مردم با معارف دین و عمل کردن به آن بوده است و این هدف با گفتوگو، همنشینی و همافزایی محقق میشود اما گاهی اوقات برخی موانع برای رسیدن حرف دین به گوش مردم وجود دارد. در بسیاری از موارد این موانع همان حاکمان هستند چون اگر حرف دین به گوش مردم برسد آنها باید کنار رفته و دینداران به حکومت برسند. اینجا تقابلی ایجاد میشود و چارهای غیر از جنگ نیست.
در جنگهای پیامبر و امیرالمؤمنین هم مشاهده میکنیم که ایشان ابتدا مذاکره کرده و حتی در برخی از موارد همانند جنگ صفین صدای یاران آنها درآمده که چرا اینقدر مذاکرات را طولانی میکنید اما آنها فرمودهاند که جنگ اصل نیست.
سیدالشهدا دنبال جنگ نبود
در قضیه عاشورا هم سیدالشهدا دنبال جنگ نبود بلکه آن حضرت را به سمت جنگ کشاندند و ایشان را بین دو چیز مخیر کردند که یا باید بیعت کنی و یا کشته شوی؟ حتی فرمودند که ما از کوفه به جای دیگر میرویم اما به ایشان گفته شد که شما اجازه رفتن نداری و ما مأموریت داریم بر شما سخت بگیریم.
به همین دلیل چارهای غیر از جنگ نبود وگرنه باید با یزید بیعت میکرد که این هم به معنای فاتحه دین را خواندن بود. در زمان معاویه، اثبات اینکه معاویه ضد دین است برای مردم کار سختی بود چون دستگاه تبلیغاتی بسیار قوی داشت و مردم تبلیغات علیه وی را نمی پذیرفتند اما در زمان یزید، وضعیت وی بسیار شفاف بود بنابراین بیعت بدین معنی است که امام پذیرفتهاند در رأس حکومت یک شخص فاسد بیدین قرار بگیرد پس حضرت مجبور به جنگ شدند.
ایکنا ـ به نظر شما عاشورا و مناسک آن و این بزرگداشتهای پر شور، چگونه به اصلاح وضعیت دینی و اخلاقی جامعه کمک میکند؟
اگر بخواهید نمونه عملی برای هر گزاره دینی پیدا کنید عاشورا بهترین تابلو و صحنه است. در صحنه کربلا، ما توحیدمحوری را مشاهده میکنیم و حضرت در اوج رضایت به قتلگاه میروند و در مناجات ایشان هم مشاهده میکنیم که هیچ گلایهای ندارند و این همان توحید ناب عملی است.
در آنجا معادباوری حضرت را هم به خوبی مشاهده میکنیم. از سوی دیگر عمل به احکام نیز توسط حضرت امام حسین(ع) به خوبی قابل مشاهده است؛ از جمله در ظهر عاشورا نماز حضرت قطع نمیشود.
اوج هدایتگری در کربلا
شب زندهداری خصوصیت دیگری است که در آنجا قابل ملاحظه است و حتی یک شب مهلت میگیرند که شب زندهداری کنند و این اوج عرفان است. اخلاقیات، نمونه بارز دیگری است که میتواند برای نسل امروز الگو باشد. برای مثال حر، راه را بر امام حسین(ع) و یاران او میبندد و مقدمه کشته شدن حضرت را فراهم میکند اما وقتی میگوید من اشتباه کردم، حضرت آن را میپذیرد و این نشانه سطح بالای بخشندگی است. اوج هدایتگری و به مسیر آوردن زهیر، حر و بقیه اصحاب نیز از جمله پیامهای اخلاقی است که برای ما وجود دارد.
بنابراین اگر بخواهیم برای همه اعتقادات دینی نمونه عینی و عملیاتی را ببینیم بهترین صحنه و بهترین جا، کربلاست لذا قضیه کربلا در همه شئون زندگی اثرگذار است.
پیامبر اسلام(ص) میگویند؛ حسین از من است و من از حسین هستم؛ یعنی هرچقدر میخواهید جنبه عملیاتی دین را ببینید سراغ حسین بروید لذا عاشورا دریای عمیقی است که میتوان معارف دینی را به خوبی در آن مشاهده کرد. هدایتگری قضیه عاشورا بسیار بالاست و کسانیکه با سیدالشهدا آشنا میشوند خیلی سریعتر دین بدون انحراف و بدون شبهه را میپذیرند.
از سوی دیگر اگر بخواهید در مورد رد کفر و شرک و ... صحبت کنید طرف مقابل امام حسین(ع) بهترین مثال برای شرک و کفر است و در قضیه عاشورا به خوبی قضاوت و اوج وحشیگری دشمنان اسلام را مشاهده میکنیم. آنها اینکار را انجام دادند چون از دین فاصله گرفتند لذا اگر انسان تحت تعالیم دینی نباشد به قول قرآن از حیوانات هم بدتر و وحشیتر میشود لذا عاشورا فقط یک گزاره مفهومیِ صرف نیست و همه این موارد را به صورت عملی در آنجا مشاهده میکنیم.
انتهای پیام