بخش نخست از گفتوگو با محسن یاراحمدی، قاری ممتاز قرآن با تیتر «رویکرد عمومی جلسات قرآن برای حفظ این پایگاه فرهنگی باقی بماند» منتشر شد. در ادامه بخش دوم و پایانی این گفتوگو را میخوانید؛
ایکنا - در صحبتهای شما برخی از آسیبهایی که در حال حاضر جلسات با آن مواجه هستند، مطرح شد. به نظر شما جلسات قرآن با چه آسیبهای دیگری مواجه هستند؟
یکی از مهمترین مباحثی که میتواند موجب آسیب شود، مسئله تغییر فرهنگ است. امروزه همه چیز اعم از نوع لباسی که پوشیده میشود، موسیقیای که گوش داده میشود و ...، تغییر کرده یا در حال تغییر است. بر این اساس تغییر ذائقه فرهنگی بسیار امر مهمی است. حال این هنر استاد جلسه است که بتواند جلسه را براساس تغییرات فرهنگی و متناسب با ذائقه مخاطب بهروزرسانی کند.
البته فرم سنتی جلسات باید حفظ شود، اما استاد جلسه باید به نحوی جلسه را پیش ببرد که مثلاً از فضای مجازی که یک امر نوپدید است نیز به خوبی بهرهبرداری شود. کلام خدا شیرین است و هر کسی که آن را بشنود، جذب میشود، اما نقش استاد جلسه هم در بهروز کردن جلسه مهم و کلیدی است.
در این میان، برخی معتقدند که باید سبک و سیاق جلسه را تغییر داد. اما من با این کار موافق نیستم. مگر چقدر میتوان سبک و سیاق را تغییر داد تا به صورت کامل جوابگوی تغییر ذائقه مردم آن هم با این سرعت باشد. از این رو، بهتر است که به فرم سنتی جلسات دست نزیم و در عین حال از تغییر و تحولات روز هم غافل نباشیم. امروزه نگاه خانوادهها نیز به جلسات قرآن تغییر کرده و چه بسا نگاهی که پیشتر به قرائت بود حالا نباشد که باید با توجه به اقتضائات روز در اصلاح نگاه خانوادهها نسبت به قرآن و جلسات قرآن کوشید.
از جمله دیگر مباحثی که باید مورد توجه باشد، مباحث اقتصادی و معیشتی است. کسی که دغدغه مباحث اقتصادی را دارد، نمیتواند در جلسات قرآن هم حاضر شود؛ زیرا شرکت در جلسات فکری آزاد میخواهد. افزون بر این، رفتار معلم و قاری قرآن هم اهمیت دارد. اگر این قشر خوب رفتار نکنند و جامعه کارهایی را ببینند که شایسته نیست، حضور مردم در جلسات قرآن هم ریزش میکند.
بنابراین، برخی از مسائل داخلی است و برخی هم خارجی که از جمله مهمترین آنها جو فرهنگی جامعه و مباحث مربوط به اقتصاد و معیشت و رفتار صحیح است. همه این عوامل داخلی و خارجی در استقبال یا عدم استقبال از جلسات نقش مؤثری دارند.
ایکنا - یکی دیگر از مسائل، نسبت متقابل میان جلسات قرآن و مسابقات قرآن است. به نظر شما اینها چه تأثیراتی بر یکدیگر گذاشتهاند؟ همچنین اگر به مناسبت این پرسش در مورد مسابقات هم تحلیل جداگانهای دارید، بفرمایید.
در کشور ما همواره از این سخن میرود که مسابقات قرآن به قاریان ضربه زده و در کل پدیده سازندهای نیست. من مخالف آسیبهایی که به دلیل برگزاری مسابقات ایجاد شده نیستم، اما معتقدم با مدیریت صحیح میتوان این آسیبها را کاهش داد. در حال حاضر هم در مرکز امور قرآنی سازمان اوقاف کارهای خوبی در دست انجام است و درصدد این هستند که استرسها و فشارهای روحی به قاریان در جریان مسابقات کاهش یابد که این تلاش تحسینبرانگیز است.
اما پرسش مهم این است که اگر مسابقه نباشد، قاریان قرآن در کدام مجال میتوانند تلاوتهای خود را عرضه کنند؟ آیا قاریان ما حاضرند در مجالس ختم تلاوت کنند؟ از طرفی برخی میگویند در جلسات به تلاوت میپردازیم. اما مگر چقدر میتوان در جلسات حضور یافت؟ بنابراین قاریان ایرانی تریبون و مجالی برای تلاوت ندارند و اگر مسابقات هم تعطیل شود شرایط سختتر میشود.
ایکنا - برخی میگویند باید رویهای که در مصر جریان دارد را دنبال کنیم.
اشتباه میکنند. درست است که در مصر یا مسابقه برگزار نمیشود یا اگر هم برگزار شود برای قاریان سطوح پایین است اما باید توجه کنیم که فرهنگ مردم مصر شنیدن قرآن است و بر همین اساس نیازی به برگزاری مسابقه در این کشور احساس نمیشود. در مصر افرادی که از تلاوت قرآن چیزی متوجه نمیشوند هم تلاوت گوش میکنند و این مسئله برایشان موضوعیت دارد؛ همچنان که در ایران شنیدن مداحی مورد توجه است و تقریباً میتوان گفت یک فرهنگ محسوب میشود.
بنابراین در جو فرهنگی کشور مصر اساساً مسابقه موضوعیتی پیدا نمیکند. در آنجا مردم ممکن است در هر کوچه و خیابانی محفل قرآنی برپا کنند. یعنی در فلان منطقه شهر یک کرسی وجود داشته، یک قاری هم رفته بالا و تلاوت را آغاز کرده و موجب شده تا دیگران هم جمع شوند و تلاوت گوش کنند. قاری قرآن هم دقیقاً دنبال همین است که صدایش به اندازه کافی شنیده شود. به طور کلی هنر یک هنرمند باید شنیده و دیده شود و تلاوت قرآن هم یک هنر است. اتفاقاً یک هنر فاخر و بسیار دشوار است و در کشور ما در وهله نخست باید به مسئولان امر این را اثبات کنیم که تلاوت قرآن هم یک هنر فاخر و دشوار است و قاری هم به اندازه یک موسیقیدان یا بازیگر تئاتر که یک عمر خاک صحنه میخورد، تلاش میکند و بلکه تلاش قاری بیشتر هم هست. متأسفانه نگاهها به تلاوت قرآن اینگونه است که برخی میان تلاوت حرفهای با قرآن خواندنهای مرسوم بر سر قبور اموات را یکی میدانند.
از این رو، فرهنگ حاکم بر کشورهای ایران و مصر یکسان نیست و نمیتوان گفت هر آنچه در مصر اجرایی میشود در ایران هم باید اجرا شود. البته اگر فرهنگ کشور ما هم در این زمینه رشد کند، میتوان برنامهها را هم تغییر داد اما در حال حاضر نهادها و سیستمهای قرآنی چقدر در این راستا زحمت کشیدهاند؟ صدا و سیما تا چه حدی در این زمینه کوشیده است؟ آیا مردم عاشق تلاوت قرآن شدهاند؟ شرایط جامعه نشان میدهد که پاسخ به این پرسشها چگونه باید باشد. در شبکههای مختلف تلویزیون، معمولاً قبل از اذان، چند دقیقه تلاوت بدون اول و آخر را پخش میکنند. با این حال آیا میتوان انتظار داشت که فرهنگ شنیدن و تلاوت قرآن در میان مردم ما نیز افزایش یابد؟ نکته دیگر اینکه، تلاوتها معمولاً از شبکه قرآن پخش میشود اما این صحیح نیست و باید از شبکههای پرمخاطب در این زمینه بهرهبرداری شود.
براساس همه این توضیحات، اگر در ایران مسابقات قرآن برداشته شود، قاریان تریبونی برای عرضه تلاوتهای خود نخواهند داشت. افزون بر این، مسابقات سبب میشود که قاریان خودشان را محک بزنند و بتوانند به تمرین بیشتر بپردازند. چه اینکه، برخی قاریان بودهاند که در زمان حضور در مسابقات سطح تلاوت خوبی داشتهاند اما از هنگامی که دیگر در مسابقات شرکت نکردند، تلاوتشان هم افت کرد. پس برکات مسابقات بیش از آسیبهای آن است.
اما درباره جلسات قرآن و مسابقات باید بگوییم که، برخی جلسات رنگ و لعاب تخصصیتری دارند و این مباحث را بیشتر دنبال میکنند که ایرادی هم ندارد. اما مسئله این است که در تعاریف مشکل داریم. برای نمونه، از گذشته باب شده که تلاوت قرآن را به مجلسی و مسابقهای تقسیم میکنند. اما من با تفکیک موافق نیستم. بلکه باید تلاوت قرآن را به بلند و کوتاه تقسیمبندی کرد. اگر کسی به سبک مرحوم شحات تلاوت میکند، باید بداند که گاهی قرار است تلاوت بلند داشته باشد و گاهی هم کوتاه اما در هر دو فرم از تلاوت باید مختصات تلاوت شحات را داشته باشد. اما متأسفانه اینگونه نیست و همین قاری وقتی میخواهد تلاوتش را به پنج دقیقه کاهش دهد تلاوتش خراب میشود.
این در حالی است که قاریان مصری نیز بر همین اساس پیش رفتهاند که هم تلاوت کوتاه و هم تلاوت بلند داشتهاند. برای نمونه مصطفی اسماعیل از جمله قاریانی است که تلاوت بیش از یک ساعت داشته و از طرفی تلاوت چهار دقیقهای هم داشته است. مصطفی اسماعیل در این دو فرم از تلاوت عوض نمیشود بلکه فقط کوتاه و بلند میشود و در تلاوت کوتاه زودتر به نتیجهگیری میرسد. ما هم باید همین را در جلسات قرآن جا بیندازیم.
ایکنا - پس اگر این رویکرد در جلسات قرآن پیگیری شود میتوان منتظر اصلاح بود. درست است؟
بله. در جلسات قرآن باید چنین تفکیکی مطرح و آموزش داده شود. جلسات هم بستر خوبی است تا همه قاریان با سلیقههای مختلف در آن شرکت کنند و ارتقا یابند. اما نکته مهم این است که باید تلاوت کوتاه هم به مانند همان قاری مصری باشد که قاری از او الگوبرداری میکند. این غلط است که به قاری گفته شود، ذهنیت خودت را از فلان قاری خالی کن تا به موفقیت برسی.
ایکنا - از پاسخهایی که ارائه کردید سپاسگزارم. در پایان اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
این بحث بسیار مفصل و پردامنه است و ساعتها میتوان در مورد آن بحث کرد. اما در این جا فرصت محدود است و به همین میزان باید بسنده کرد. از شما و دستاندرکاران و مخاطبان این خبرگزاری وزین تشکر میکنم. از اینکه روی این موضوع دغدغه دارید هم سپاسگزارم و برای شما و دیگر دوستان آرزوی سلامتی و توفیق دارم.
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام