همزمان با حکومت قاجار، انقلاب صنعتی در اروپا آغاز شد. اگرچه ایران در ابتدا توجه چندانی به این پیشرفتها نداشت، اما عواملی همچون اوضاع آشفته اجتماعی و اقتصادی، حضور بیگانگان و رقابت استعماری آنها و تماس ایرانیان با غرب، انجام اصلاحات را ضروری میکرد. همزمان با آگاهی ایرانیان، خصوصا برخی از دولتمردان فهیم و تحصیلکرده از ضعفها و عقبماندگی گسترده جامعه، وقوع اصلاحات در کشور به مطالبهای جدی تبدیل شد.
هر چند دلایل گوناگون و پیچیدهای سبب عدم موفقیت در انجام این اصلاحات و به تبع آن، فروپاشی سلطنت قاجار شد، اما کاوش در علل ناکامی اقدامات اصلاحطلبانه آن عصر، خصوصا اصلاحات انجام شده از سوی امیرکبیر، مفید خواهد بود. در این یادداشت، ابتدا به بررسی زمینههای پیدایش اندیشه اصلاحات در تفکر میرزا تقی خان فراهانی (امیرکبیر) پرداخته میشود و سپس بهصورت موجز، به بعضی از آن اصلاحات اشاره خواهد شد.
میرزا تقیخان فراهانی ملقب به امیرکبیر به سبب سفرهای متعدد به مناطق اروپایی با تمدن غرب آشنایی زیادی پیدا کرده بود. وی دو مرتبه به همراه یک هیئت رسمی به روسیه سفر کرد و در هر نوبت، چند ماه در آن کشورها اقامت داشت و با مناطق اروپایی روسیه بیشتر آشنا شد. میرزا تقی خان چهار سال نیز در رأس هیئت نمایندگی ایران در ارزروم، در امپراتوری عثمانی اقامت داشت و با اقدامات اصلاحطلبانه ترکها آشنا شد. اصلاحات عثمانی شامل تدوین قانون، تأسیس تشکیلات مدرن اداری، برابری و عدالت میان مسلمانان و مسیحیان، ایجاد دارالفنون و تأسیس وزارت معارف و مدارس جدید بود. هر چند این اصلاحات بهدلیل مخالفت شدید جریانات سنتگرای ترک، موفقیت چندانی کسب نکرد، اما در این ایام امیرکبیر با رشید پاشای اصلاحطلب آشنا شد و افکار و آرمانهای او در وی تأثیرگذار بود. اشراف امیرکبیر بر وضعیت پیشرفت، ترقی و اقدامات اصلاحطلبانه دیگر کشورها، لزوم انجام اقدامات اصلاحطلبانه را در نظر وی اجتنابناپذیر کرده بود.
از سوی دیگر، محیط زندگی و کانون پرورش امیرکبیر نیز در پیدایش تفکرات اصلاحی او مؤثر بود. پدر وی، آشپز عباس میرزا بود. لذا، امیرکبیر از همان ابتدا در دستگاه حکومتی رشد و پرورش یافت و با زیروبم امور حکمرانی و مشکلات و معضلات کشور آشنا شد. او از زمان نوجوانی در خدمت دربار قاجار در تبریز بود، بهطوری که آخرین سمت وی، پیشکاری و قائممقامی ناصرالدین میرزای ولیعهد بود. به دنبال فوت محمدشاه، از تبریز به تهران آمد. امیرکبیر از پدر و جد خود معرفت، کتابت، انشا و کیاست آموخته بود و خدمت به شاهزاده اصلاحطلب قاجار، او را وارد افقهای اصلاحطلبی و ترقیخواهی تازهای میکرد. پس بهطور خلاصه میتوان گفت که ارتباطات خانوادگی، تعلیموتربیت، استعداد و خمیرمایه ذاتی او سبب شد که مورد توجه دستگاه حکومتی قرار گیرد و وارد جریانهای حکمرانی ایران شود.
عنصر بعدی در پیدایش اندیشه اصلاحطلبانه امیرکبیر، مطالعه آثار، منابع و مطبوعات اروپایی بود.
امیرکبیر در مجموع، سه سال و دو ماه و سه روز صدارت کرد. در طی این مدت، امارت لشکر، یعنی فرماندهی کل قوا را نیز بر عهده گرفت؛ اما در این مدت کوتاه، اصلاحات و تغییرات انجام شده از سوی امیرکبیر چه بود که تاریخ او را بهعنوان بزرگترین اصلاحگر تاریخ معاصر ایران میشناسد؟
اصلاحات امیرکبیر را میتوان به دو دسته تقسیمبندی کرد؛ دسته اول، اصلاحاتی که او قصد انجام آنها را داشت، اما مجال آن را نیافت و دسته دوم، اصلاحاتی که کموبیش توانست گامهایی در به ثمر رساندن آنها بردارد. میتوان بهصورت خلاصه به بعضی از اقدامات وی اینگونه اشاره کرد:
امیرکبیر در راستای انجام اصلاحات عمومی مصمم بود تا تشکیلات اداری کشور را اصلاح کند، خرید و فروش و حکومت ولایات را براندازد و طبقه دهقان را از سلطه ستمگرها آزاد کند. او اصول مالیاتی ایران را تغییر و مواجب و مستمریهای گزاف شاهزادگان، درباریان، دیوانیان و روحانیون را کاهش داد و برای پادشاه، حقوق ثابتی تعیین کرد. بهواسطه همین اقدامات، بر عایدات دولتی افزود و میان دخلوخرج حکومت، موازنه برقرار کرد.
در بخش نظامی و انتظامی نیز اصلاحاتی پدید آورد. مثلا، استادانی از غرب برای آموزش نظامیان استخدام کرد و به تربیت افسران جدید پرداخت. واحدهای دائمی مرزی برقرار و کارخانههای اسلحهسازی و توپریزی احداث کرد. علاوه بر این، یونیفرم نظامی تعیین و درجههای نظامی را با عنوان قانون جدید مشخص کرد. همچنین برای تأسیس نیروی دریایی نیز چند کشتی سفارش داد.
میرزا تقیخان در دستگاه عدالت نیز تغییراتی ایجاد کرد؛ دیوانخانه و دارالشرع را بر اصول تازهای بنیاد نهاد، محاکم عرفی و شرعی را از هم جدا کرد، اقلیتهای دینی زرتشتی، مسیحی و یهودی را از اجحاف رهانید و شکنجه زندانیان و مظنونین را ممنوع کرد. رسم بست نشستن را ملغی و اقتدار قانون را احیا کرد.
امیرکبیر در اصلاح اخلاق مدنی، رشوهخواری، دزدی و پیشکش دادن به حکام، دیوانیان و لشکریان را برانداخت. تملقگویی، اعطای القاب ناپسند و مدیحهسرایی شاعران را منسوخ کرد. هرزگی، قدارهکشی و عربدهکشی مستانه در کوی و برزن را از بین برد. حتی میخواست بعضی از عادات ایام سوگواری محرم همچون قمهزنی را براندازد، اما کامیاب نشد.
میرزا تقیخان فراهانی در اصلاح امور شهری، چاپارخانه و پست جدید به راه انداخت، قانون تذکره دادن (پاسپورت) را بنیان گذاشت، آبلهکوبی را تعمیم داد و در این راستا، جزوههایی در مبارزه با آبله و وبا، میان مردم و ملایان منتشر کرد. یخچالها را از آلودگی پاک کرد و به سنگفرش کردن کوچهها پرداخت. نخستین بیمارستان دولتی را بنا نهاد و برای حرفه پزشکی، امتحان طب مقرر کرد. از شهر کرج، آب به تهران آورد و قانونی برای تقسیم آن نوشت. خارج از تهران، خانههایی ساخت و در همه شهرها، قراولخانه (نیروی انتظامی) تأسیس کرد. او حتی به مرمت بناهای تاریخی شهر نیز توجه داشت.
امیرکبیر برای نشر دانش و فرهنگ، مدرسه دارالفنون را بنا نهاد و از غرب، استادان قابلی استخدام کرد. به ترجمه کتابهای غربی پرداخت و هیئتی از مترجمان زبانهای خارجی تشکیل داد. او چاپخانههای جدید را توسعه داد، روزنامه وقایع اتفاقیه را تأسیس و پای روزنامههای غربی را به ایران باز کرد.
صدراعظم ناصرالدینشاه برای رواج صنایع جدید، کارخانههای گوناگون صنعتی ایجاد کرد. افرادی را به روسیه فرستاد تا صنایع مدرن غربی بیاموزند. در رقابت با کالاهای خارجی، از صنعت ملی، سخت حمایت کرد و محصول وطنی را رواج داد. به استخراج معادن دست زد و آنها را تا پنج سال از پرداخت مالیات معاف کرد. همچنین برای صنعت معدن، از خارج کشور، استاد معدنشناس آورد. او نمایشگاهی از مصنوعات ایران تأسیس کرد و محصولات ایران را به نمایشگاه بینالمللی لندن فرستاد.
امیرکبیر در توسعه کشاورزی نیز چند سد بر روی رودخانهها ساخت و زراعت محصولات جدید را معمول کرد. شیلات بحر خزر را از دست اتباع روس گرفت و به ایرانیان سپرد، به توسعه خوزستان نیز توجه ویژهای نشان میداد.
او برای پیشرفت تجارت، از بازرگانان داخلی و خارجی پشتیبانی جدی کرد، بر میزان صادرات ایران افزود و آزادی واردات را عملا محدود کرد. تیمچه امیر را بهعنوان مجمع بازرگانان بنا کرد و تجارت ایران را رونق بخشید.
میرزا تقیخان در راستای سیاست دینی، دستور داد بهجای مدیحهسرایی و مرثیههای سست و سخیف مذهبی که از زمان صفویه مرسوم شده بود، اشعار نغز و دلکشی بسرایند که خواص بپسندند و عوام نیز بهرهمند شوند. تساهل و شکیبایی دینی و حمایت از حقوق اقلیتهای مذهبی نیز از اصول سیاستش بود، حتی آنان را به خدمت دولتی گماشت و در فعالیتهای مدنی سهیم کرد.
چنانکه ملاحظه شد، گستره اصلاحات امیرکبیر بهقدری وسیع بود که او بهحق، فاتح قله اصلاحات ایران در دوران معاصر قلمداد میشود.
برگرفته از کتاب «امیرکبیر و ایران» نوشته فریدون آدمیت
الههسادات بدیعزادگان
انتهای پیام