خبرنگاری شغلی شریف اما پر دردسر است و خبرنگار تا دردمند جامعه و مسائل آن نباشد هرگز نخواهد توانست در این راه به رسالت اصلی خویش عمل کند. چه بسیار افرادی که در این حرفه حضور دارند اما صرفاً نام خبرنگاری را یدک میکشند و در حقیقت کارمندان یک رسانه هستند و دغدغهمندانه به جامعه و اطراف خود نگاه نمیکنند. البته که در همه روزگاران و در همه مشاغل افراد خوب و درستکار و بالعکس آن پیدا میشوند اما شاید جبر این زمانه باشد که فضای روزنامهنگاری و خبرنگاری هم مانند بسیاری از فنون از حالت حرفهای و اصیل خود فاصله گرفته است.
17 مرداد هر سال روز خبرنگار گرامی داشته میشود و تا چند روز در رثای این شغل مطالب گوناگون از افراد مسئول و غیرمسئول منتشر میشود اما این بار به جای آنکه هدف مدح خبرنگاری باشد تلاش کردیم تا با نگاهی انتقادی خبرنگاری و روزنامهنگاری امروز بنگریم تا دریابیم که در کجای مسیر ایستادهایم و اگر نقصی وجود دارد که حتماً وجود دارد، کوشش کنیم تا آن را برطرف کنیم.
به همین منظور به سراغ عباس اسدی، عضو هیئت علمی روزنامهنگاری دانشگاه علامه طباطبایی رفتیم تا در ایام روز خبرنگار رسالت این شغل را شرح دهیم و تا جایی که امکان دارد عیار وضعیت موجود را بسنجیم. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
ایکنا - بیش از یک دهه است که با روزنامهنگاری سایبر مواجه هستیم؛ لطفاً در رابطه با جایگاه این نوع روزنامهنگاری در فضای مجازی توضیح دهد.
هر چقدر فناوریها پیشرفت میکنند به همان اندازه در حوزه نشر خبر نیز تحولاتی رخ میدهد از جمله اینکه فناوریهای ارتباطی مدام در حال توسعه هستند و امروز صحبت از هوش مصنوعی است که شیوه خبررسانی را متحول کرده است اما با این حال معتقدم هر چقدر که فناوریهای ارتباطی از جمله فضای مجازی و روزنامهنگاری سایبر پیشرفت کند، نمیتواند روزنامهنگاری سنتی را از میدان به در کند و روزنامهنگاری سنتی همچنان جایگاه خود را حفظ خواهد کرد.
ما نباید نگران باشیم که فضای مجازی و سایبر جایگزین روزنامهنگاری سنتی شود؛ کسانی که مدعی این موضوع هستند که روزنامهنگاری سایبر در آینده روزنامهنگاری سنتی را کنار خواهد زد، یک خوشبینی ذاتی نسبت به روزنامهنگاری سایبر دارند و شناخت کافی از ابعاد، کارکرد و ساختار روزنامهنگاری سنتی ندارند. باید روزنامهنگاری سایبر و سنتی را مکمل یکدیگر بدانیم و نگذاریم که هریک نسبت به دیگری دچار ترس و هراس شود.
ایکنا - تولید محتوای مطلوب چه شاخصههایی باید داشته باشد تا بتواند مخاطب بیشتری را به خود جذب کند؟
محتوای مطلوب حاوی یک یا چند مؤلفه نیست. این رسانه است که محتوای مطلوب را برای خود تعریف میکند. ممکن است از نظر خبرگزاری ایکنا محتوای مطلوب موضوعی باشد که از نظر خبرگزاری رقیب، آن محتوا مطلوب نباشد. هر رسانه بر مبنای سیاستها و خط مشی خود، محتوای مطلوب را تعیین، تولید و منتشر میکند. بنابراین چهارچوب و شاخص خاصی وجود ندارد که بتوان آن را به تمام رسانهها تعمیم داد. هر رسانه متناسب با گرایشهای سیاسی، سابقه حرفهای، ساختار، سیاستگذاری و خط مشی و میزان وابستگی به صاحبان زر و زور میتواند محتوای مطلوب را از منظر خود تعریف کند. برای مثال خبر آتش زدن قرآن در خارج از کشور موضوعی مهم برای خبرگزاری ایکنا است و ممکن است که پوشش وسیعی نسبت آن انجام دهد اما در یک خبرگزاری دیگر خیلی کوتاه و مختصر به این موضوع پرداخته شود.
با توجه به مؤلفههایی که مطرح شد میتوان مشاهده کرد که یک رسانه چگونه محتوای مطلوب را تولید میکند. رسانههای ما محتوایی تولید نمیکنند که بخواهیم بگوییم مطلوب است یا خیر و متأسفانه تمام محتویاتی را که خبرگزاریها منتشر میکنند اکثراً کپی شده از رسانههای دیگر است.
این مشکل در وهله نخست به روزنامهنگاران و خبرنگاران باز میگردد؛ آنها بیش از آنکه به معنای واقعی روزنامهنگار یا خبرنگار باشند کارمند محسوب میشوند به این معنا که در یک ساعتی حضور پیدا میکنند و در ساعتی دیگر از خبرگزاری خارج میشوند و در آخر ماه حقوقی را دریافت میکنند و اصولاً به جای اینکه خبرنگار یک رسانه باشند، کارمند یک رسانه هستند.
چون رسانهها کارمند تربیت و استخدام کردهاند، در حد همان کارمند از آنها محتوا میخواهند درحالی که اگر دقت شود اکثر مطالبی که در رسانههای ما تولید میشود شبهخبر هستند و خبر نیستند و مطالبی است که توسط روابط عمومیها تولید میشود، در خبرگزاریها نیز انتشار مییابد. بنابراین در رسانه امروز به جای خبرنگار، کارمند و به جای خبر، شبهخبر وجود دارد و بدین طریق رسانهها را پر میکنیم.
نکته بعدی این است که اصلاً محتوای اختصاصی و انحصاری نداریم؛ چند درصد سردبیران ما در رسانهها میتوانند مقاله، سرمقاله و تحلیل بنویسند؟ چه میزان در طول سال کتاب مطالعه میکنند و تولید محتوای انحصاری دارند؟ وقتی سردبیر چنین کاری انجام نمیدهد، مسلم است که خبرنگار نیز چنین کاری انجام نخواهد داد. چند درصد از روزنامهنگاران ما یک کتاب در حوزه تخصصی خود کتاب مطالعه میکنند؟ متأسفانه کتاب خوانده نمیشود و مطالعه وجود ندارد و به چند مطلبی که از سایتها و منابع مختلف وجود دارد بسنده میشود و همانها را کپی و به عنوان محتوا منتشر میکنند.
فقدان و کمبود مطالعه در میان روزنامهنگاران، خبرنگاران، دبیران و سردبیران و به طور کلی گردانندگان رسانهها سبب شده تا با فقر محتوایی مواجه شویم؛ این در حالی است که در کشورهای غربی رسانهها به معنای واقعی محتوا تولید میکنند و خبرنگار زمان میگذارد و به میدان میرود و مسائل را از نزدیک مشاهده، مطالعه، تحقیق، و پژوهش میکند و دستاوردهای خود در قالب مقاله، گزارش، یادداشت و... منتشر میکند و ارائه میدهد. کدام یک از مطبوعات ما این کار را انجام میدهند؟
خبرگزاریهایی که در ایران وجود دارد به معنای واقعی خبرگزاری نیستند؛ در واقع آنها سایتهایی هستند که مطالبی را تولید میکند. خبرگزاری دارای تعریف و ساختار است و هیچ کدام از این ساختارها را در کشور ما رعایت نشده و کلمه خبرگزاری را بر روی سایتها گذاشتهاند و به نوعی از واژه خبرگزاری سوءاستفاده شده است. خبرگزاری باید براساس تعریف و ساختاری که برای خود دارد فعالیت کند نه اینکه یک سایتی وجود داشته باشد و گفته شود ما در حال تولید مطلب هستیم و به هزار زبان هم این مطالب منتشر میشود؛ این موضوع فایدهای ندارد بلکه باید ساختار داشته باشیم.
رسانهها و خبرنگاران باید جایگاه خود را حفظ کنند. در کشور صحبت از کنار رفتن مرجعیت خبری میشود و این موضوع تعجب برانگیز است که چرا واژههایی به کار گرفته میشود که نسبت به آنها شناختی وجود ندارد.
روز خبرنگار نباید صرفاً روزی باشد که از خودمان و کار حرفهای خبرنگاری تعریف و تمجید کنیم بلکه باید ابتدا از خودمان انتقاد کنیم؛ شاید این انتقادات به گوش یک نفر رسید. هر دولتی که بر رأس کار میآید افرادی را به عنوان مسئول کار روابط عمومی خود مشخص میکنند که هیچ آشنایی با کار رسانه ندارند و الفبای کار رسانهای را نمیشناسند. بعضی با رانت و آشنابازی مجوز میگیرند و صاحب رسانه میشوند در صورتی که نمیداند که چگونه باید یک رسانه را اداره کنند.
اگر سوزنی به دیگران میزنیم باید یک جوالدوز هم به خودمان بزنیم. این همه دانشجوی روزنامهنگار و مدیریت رسانه در دانشگاهها تربیت میکنیم اما خروجی آن چه میشود؟ چقدر از این فارغالتحصیلان به خصوص در دوره دکتری که مدرک مدیریت رسانه گرفتند توانستند تحولی در حوزه رسانه ایجاد کنند. خروجی رسانه مهم است و باید دید که چه خروجیای ارائه میشود. متأسفانه هم رسانههای ما رسانه نیستند و هم دانشگاههای تربیت روزنامهنگاری آنطور که باید و شاید نمیتوانند عمل کنند و مشکل از هردو طرف است.
ایکنا - وضعیت رسانهها در ایران چگونه است؟
رسانه نباید سکوی پرتاب به حوزه قدرت باشد. بسیاری از افراد رسانه را به این علت انتخاب میکنند که سکویی برای رسیدن به قدرت باشد. در هر کشوری که میخواهیم کار کنیم باید در چهارچوب سیاسی و اجتماعی آن کشور کار کنیم و چه در دانشگاه و رسانه باید چهارچوبها رعایت شود. نباید از رسانه برای تبلیغ یک گروه و جناح با تفکر خاص استفاده کرد.
رسانه یعنی خدمت به عموم و باید در راستای خدمت به جامعه فعالیت کند. کدام کشور را سراغ دارید که تیتر اول روزنامه یک فرد گمنام باشد؟ مگر ما صحبت از ارزشهای خبری نمیکنیم؟ بعد مدعی این هستیم که ما به صورت روشنفکری عمل میکنیم. در جامعه شرایط محدودی وجود دارد اما اتفاقاً در همین شرایط محدود میشود خوب و حرفهای کار کرد؛ باید ژانرها و قالبهای مختلف را به آزمایش گذاشت. اگر نمیشود حرف خود را در قالب خبر بزنیم میتوانیم در قالب مصاحبه، طنز، کاریکاتور و... این کار را انجام دهیم؛ نباید به یک قالب محدود شد. بنابراین فضا وجود دارد ولی ما صرفاً میخواهیم از یک شیوه استفاده کنیم.
من منکر شرایط موجود و تأیید آن نیستم اما نکته اینجاست که در چنین فضایی نباید دست بر روی دست بگذاریم و بگوییم که محلی برای کار وجود ندارد بلکه باید حرفهای کار کرد و از این شرایط بهرهبرداری حرفهای کرد.
ایکنا - در وضعیت کنونی وظیفه و رسالت روزنامهنگاران چیست؟
روزنامهنگاران تلاش کنند تا وجدان حرفهای خود را تقویت کنند، مطالعه داشته باشند، حوزه خبری خود را بیشتر بشناسند و کمتر وارد مسائل مفسدهانگیزِ رانتخواری شوند. خبرنگار و روزنامهنگار باید فرد سالمی باشد تا بتواند به عنوان یک منبع خبری درست و صادق برای جامعه شناخته شود در غیر این صورت هرچقدر هم تلاش کند جامعه او را پس میزند. ما به روزنامهنگاری سالم، تمیز و پاکیزه نیاز داریم.
متأسفانه روزنامهنگاری امروز تحت تأثیر شرایط مسائل مالی و اقتصادی از حالت پاکیزه خود در حال دور شدن است و رسانهها وارد رانت و باند میشوند؛ این آفتی است که گریبان رسانههای ما را گرفته و به سمت و سویی پیش میبرد که هیچگاه نخواهیم توانست به یک روزنامهنگاری آرمانی و حرفهای دست یابیم.
ایکنا - رسالت اصلی خبرنگاران چیست؟
خبرنگار باید مسئولیت اجتماعی داشته باشد همانطور که یک پدر وقتی تشکیل خانواده میدهد و مسئولیتی را برعهده میگیرد خبرنگار هم وقتی که این مسئولیت را برعهده گرفت باید در این زمینه تلاش کند حتی اگر به نان شب محتاج باشد. متأسفانه خبرنگاری برای به قدرت رسیدن، پرستیژ، رسیدن به منافع شخصی و گروهی به عنوان شغل انتخاب میشود و اگر با همین وضعیت جلو برویم به جایی نخواهیم رسید. اگر میخواهیم در روزنامهنگاری تأثیراتی بگذاریم حتماً باید سعی کنیم تا وجدان و مسئولیت حرفهای خودمان را خوب بشناسیم و رعایت کنیم به این معنا که واقعاً به مسئولیت خبرنگاری اجتماعی دلبستگی پیدا کنیم و با جان و دل کار کنیم. شغل خبرنگاری حقوق پائینی دارد و خبرنگاران نباید این حرفه را به عنوان محلی برای کسب درآمد انتخاب کنند بلکه باید با شور، ذوق و عاشقانه این کار را انجام دهد و در این صورت است که میتوانند در حوزه خود تأثیرگذار باشند.
نکته بعدی این است که خبرنگاران باید تلاش کنند تا هیچگونه وابستگیای به صاحبان زور و زر نداشته باشند؛ اینکه خبرنگاری با فلان شخص مسئول یا فرد ثروتمند اصطلاحاً «فالوده» میخورد افتخاری ندارد که هیچ بلکه اتفاقاً جای تأمل دارد که چطور میشود که یک خبرنگار تا این حد به قدرت نزدیک شود!
خبرنگاران وقتی به قدرت نزدیک میشوند زبان انتقادی خود را از دست میدهند و اگر فردا روزی فسادی در آن حوزه رخ داد نمیتوانند آن را نقد، افشا و مطرح کنند. بنابراین خبرنگاران باید به هرشکل ممکن از صاحبان قدرت و ثروت دوری بجویند و زبان نقد خود را بگشایند و تلاش کنند تا هرجا که مفسدهای وجود دارد آن را مطرح کنند.
خبرنگار نباید از چیزی بترسد؛ وقتی فردی وارد حوزه خبرنگاری شده است باید هزینه دهد و دستگیر شدن، بازداشت شدن و جریمه شدن هزینههای این شغل است تا اگر فسادی را در هر حوزهای میبیند آن را افشا کند و هزینه این افشا را هم پرداخت کند. اگر فردی مرد این میدان است باید از همان ابتدا برای خود تعریف کند که من وارد این حوزه شدم و میخواهم مفاسد، ناکارآمدیها را برملا کنم و هزینه آن را هم پرداخت میکنم.
البته باید به این نکته توجه داشت که پرداخت هزینه نباید به این دلیل باشد که برای دریافت «گیرین کارت» در خارج باشد بلکه باید ماند و هزینه پرداخت کرد؛ باید آزادانه ماند و به این شغل که در آن ورود کردهایم افتخار کرد. بسیاری از افراد مطلبی را منتشر میکنند و به خارج از کشور میفرستند تا «گیرین کارت» خود را دریافت کنند که با این افراد کاری نداریم؛ روزنامهنگار واقعی کسی است که واقعاً بتواند در رفع بخشی از مشکلات این جامعه و مردم کوشش کند.
باید دید که در هر خبرگزاری برای رفع مشکلات و نیازهای مردم چه اقداماتی انجام گرفته است؛ برای مثال در خبرگزاری ایکنا برای رفع مشکلات جامعه قرآنی چه کارهایی رخ داده؟ اگر امروز در جامعه نسبت به جامعه قرآنی و مذهبی بدبینی ایجاد شده برای شفافتر شدن وضعیت و زدودن بدبینی چه کاریهایی صورت گرفته است؟ اگر هر خبرگزاری با توجه به تخصص خود به این سوالات پاسخ دهد بخشی از دغدغههای جامعه رفع میشود؛ اینکه چند خبر از گوشه و کنار کپی و منتشر شود که اهمیتی ندارد.
همه مشکلات این جامعه مالی نیست و بخشی از مشکلات ذهنی است و باید تلاش کرد که بخشی از اشتغالات ذهنی جامعه را پاسخ داد و بخشی از افکار عمومی را نسبت به یک موضوع شفافتر کرد تا مردم در دو دلی، بدبینی و تشکیک نسبت به این موضوعات باقی نمانند. برای مثال زمان انتخابات بزرگترین آزمون برای رسانههاست و میتوان مشاهده کرد که رسانهها چه میزان میتوانند خود را مصون نگه دارند و برای تبلیغ از افراد پول و امتیاز دریافت نکنند.
علت اینکه مردم نسبت به رسانهها اقبالی ندارند این است که خبرنگاری و رونامهنگاری حرفهای یا وجود ندارد یا ضعیف است و این سبب میشود تا مردم نسبت به رسانه اعتماد نداشته باشند و رسانههای داخلی هم نتوانند با مردم کنار بیایند و مردم به سراغ رسانههای دیگر میروند. باید دانست که خبرنگاری درآمیخته با هزینه است؛ یا باید هزینه پرداخت و یا اصلاً باید شغل خبرنگاری را رها کرد. ما از بدو تولد برای رشد خودمان در حال پرداخت هزینه هستیم و همه مشاغل نیز متناسب با خود هزینههایی دارند که باید برای حضور و ادامه دادن این هزینهها را پرداخت. ممکن است این هزینه در یک حرفه بیشتر و در حرفهای کمتر ولی همه افراد بدون استثنا هزینه میدهند.
ضربالمثلی وجود دارد که میگوید «شما چه بگویید و چه نگویید خواهید مرد، پس بهتر است که بگویید و بمیرید» پس وقتی فردی وارد شغل و حرفه خبرنگاری شد، هزینه میدهد بنابراین باید منصفانه، وجدانی و حرفهای کار را انجام داد نه اینکه برای امتیاز گرفتن از فلان شخص پول و کاری را انجام دهد. این بحث مفصل است اما جان کلام این است که روزنامهنگار از لحظهای که وارد این شغل میشود به شکلهای مختلف درحال پرداخت هزینه است.
اگر به تاریخ مطبوعات مراجعه شود خواهیم دید که چه افرادی حضور داشتند و چه هزینههایی را در راه آزادی و حریّت پرداخت کردهاند و نام آنها در تاریخ ماندگار شده است اما اسامی افرادی که با قدرت ارتباط برقرار کردند و از امتیازات آنجا منتفع شدند در تاریخ مطرح و ماندگار نشده است. افرادی مثل حسین فاطمی، میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل و... هزینهها پرداخت کردند و به همین علت نامشان جاودان شد.
ما از دوران مشروطه تا اکنون روزنامهنگار داشتهایم اما جز افرادی که در راستای شغل حرفهای خود جانشان را از دست دادند؛ نام چند نفر مطرح است؟ البته منظور این نیست که خبرنگاران جان خود را از دست دهند بلکه مقصود این است که کسی که وارد این حرفه میشود هزینه آن را پرداخت کند و هنگام پرداخت هزینه با جان و دل این کار را انجام دهد. این صحبتها ممکن است برای برخی غیرقابل هضم باشد اما باید دانست که واقعیت امر اینگونه است.
صحبت از احتیاط و اینکه سری که درد نمیکند را دستمال نمیبندند آسان است ولی وقتی نسبت به چیزی اعتقادی ندارم صحبت نمیکنم. من سالها در مطبوعات کار کردم و هزینه آن را هم پرداخت کردم و اکنون که در دانشگاه تدریس میکنم نیز هزینه آن را میدهم.
ایکنا - سخن پایانی.
آروزی توفیق و موفقیت دارم و امیدوارم که روزی برسد که هر کسی برای رسیدن به قدرت، رسانه ایجاد نکند و کسانی هم که در دولت و سمتهای مختلف هستند، در رسانهها ورود پیدا نکنند و صاحب رسانه نشوند. رسانه را باید به آدمهای حرفهای واگذار کرد و نباید افرادی که صاحب قدرت و ثروت هستند وارد رسانه شوند. برخی افراد از طریق رانت و باند، وارد رسانه میشوند و رسانه را نابود میکنند و اجازه نمیدهند که رسانه رشد پیدا کند.
گفتوگو از سجاد محمدیان
انتهای پیام