نداشتن استدلال برای برخی موضوعات و بی‌توجهی به سیاق آیات در درس تفسر موضوعی
کد خبر: 4174158
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۲۳
احد داوری چلقایی مطرح کرد:

نداشتن استدلال برای برخی موضوعات و بی‌توجهی به سیاق آیات در درس تفسر موضوعی

استاد دانشکده علوم قرآنی مراغه با بیان اینکه یکسری اشکالات در سرفصل تفسیر موضوعی رشته علوم قرآنی وجود دارد، گفت: نبود دلایل مستدل، بی‌توجهی به سیاق و اکتفا کردن به معنای لغات در تفسیر موضوعی از جمله نقایص است که در درس تفسیر موضوعی دانشگاهها وجود دارد.

احد داوری چلقاییبه گزارش ایکنا، احد داوری چلقایی، استاد دانشکده علوم قرآنی مراغه، 17 مهر در نشست علمی «آسیب‌شناسی سرفصل دروس علوم اسلامی قرآن‌بنیان با تأکید بر درس تفسیر موضوعی» با بیان اینکه هر 5 سال فرصت بازبینی در سرفصل است و در سال 95 سرفصل جدیدی در رشته علوم قرآنی ایجاد شد که الان هم در حال تدریس است و شامل دروس پایه و تخصصی می‌شود که یکی از آن‌ها تفسیر موضوعی است. در تفسیر موضوعی می‌توان دروس متعدد را مورد بحث قرار داد، مثلاً اقتصاد در قرآن یا اقتصاد و قرآن، علوم سیاسی و قرآن. در فیزیک و شیمی و زیست و ریاضی معمولا اختلافی میان علمای این علوم نیست و یک فرمول ریاضی در تمام دنیا یکسان است، ولی در مسائل علوم انسانی معمولا آرای مختلفی وجود دارد.

داوری چلقایی با ذکر اینکه از این منظر یکی به اثبات سوسیالیسم و دیگری لیبرالیسم و سومی به اثبات نظریات دینی اسلامی می‌پردازد. لذا امکان بحث و بررسی در این علم زیاد است، گفت: لازمه ارائه نظریات مختلف این است که ما هم نظریه قرآن‌بنیان را در علوم انسانی مطرح کنیم. پس بزرگان سیاسی و علمی کشور تاکید می‌کنند که در عرصه علوم انسانی با توجه به باورهای مذهبی و ملی به بازتولید آن بپردازیم و به اصطلاح آن را بومی کنیم که مدنظر مقام معظم رهبری هم هست.

داوری با بیان اینکه کارهایی که عمدتا شده این است که ما مباحث غربی‌ها را گرفته‌ایم و آیه و روایاتی به آن افزوده‌ایم که این کار درست نیست، تصریح کرد: مسیر اصلی برای اسلامی‌سازی، پرداختن به تفسیر موضوعی است؛ در سال 95 سرفصل علوم انسانی در تفسیر موضوعی تدوین و وارد کتب درسی رشته علوم قرآنی شد ولی این سرفصل مشکلاتی دارد.

 وی با اشاره به تقسیم تفسیر به موضوعی و ترتیبی، افزود: تفسیر المیزان و مجمع‌البیان و بسیاری از تفاسیر دیگر در زمره ترتیبی هستند که از حمد تا ناس است؛ برخی هم تفسیر تنزیلی یعنی به ترتیب نزول است؛ تفسیر موضوعی از صدر اسلام آغاز شد و مفسرین و محدثین متناسب با موضوعات مورد نیاز خود از قرآن استفاده کردند؛ مانند بحارالانوار که آیات مرتبط با روایات از سوی علامه مجلسی ذکر شده است.

داوری چلقایی با بیان اینکه تعریف تفسیر موضوعی هم مختلف است، اضافه کرد: تعریف جامع این تفسیر شامل؛ جمع‌آوری روشمند همه آیات پیرامون یک موضوع که یا هم لفظ و یا هم محتوا و یا مرتبط برخاسته از متن زندگی و تحلیل و بررسی آن بر اساس سیاق آیات و کمک از روایات است. مثلاً در مورد جوان می‌توان به کلماتی که معنای آن جوان است یا هم معنا با آن است استفاده کنیم مانند فتی و...؛ حتی جایی که سخن از یوسف و مریم هست درباره جوان است، هرچند واژه فتی در آن به کار نرفته باشد.

هدف از تدوین سرفصل علوم قرآنی

عضو هیئت علمی دانشکده علوم قرآنی مراغه با اشاره به سرفصل تفسیر موضوعی یک و دو، گفت: هدف این دوجلد معرفی قرآن به عنوان مرجعی مطمئن برای تبیین موضوعات مختلف تا جایی که دانشجویان برای حل مشکلات گوناگون قبل از هر مرجع و منبعی به سراغ قرآن بروند؛ در تفسیر یک، مفاهیم و موضوعات کلی بیان شده است و در تفسیر موضوعی دو، وارد مصادیق شده است مانند ابتلا و شرح صدر، تفکر و طغیان و داستان آدم(ع). تکالیفی هم در برخی مواقع ارائه شده است.

داوری چلقایی با اشاره به مزایا و نقاط ضعف این دو جلد، اظهار کرد: چند امتیاز خوب برای این دو جلد وجود دارد که یکی از آنها تعیین هدف برای دروس و مجموعه دو جلد است؛ امتیاز دیگر این است که تکالیف کاربردی و عملی برای دانشجو قرار داده و مراحلی را برای تفسیر موضوعی ارائه کرده است. همچنین راهبردهای تدریس مشخص شده است. مثلاً آیات مربوط به هر موضوع از آخر قرآن به اول مورد بحث قرار بگیرد یا 10 آیه در مورد تربیت فرزند پیدا می‌کنیم و این توصیه وجود دارد که از آخر قرآن شروع کنیم.

اشکالات سرفصل دروس تفسیر موضوعی 1و 2

این پژوهشگر و استاد دانشکده علوم قرآنی مراغه با بیان اینکه در تفسیر موضوعی1 یکسری منابع مورد مراجعه مشخص شده، ولی در تفسیر 2 چنین چیزی نداریم و این از عیوب آن است، تصریح کرد: هدف ما اصلاح این سرفصل است نه زیرسؤال بردن آن؛ یکی از کاستی‌ها و نواقص، کاستی در اهداف درس است؛ در اینجا سه هدف شناختی، عاطفی و رفتاری وجود دارد که تفسیر موضوعی یک واجد اهداف شناختی است و دو مورد دیگر را ندارد. دومین کاستی این سرفصل عدم معرفی منبع مناسب است؛ کتاب تفسیر موضوعی مرحوم لسانی فشارکی به عنوان منبع معرفی شده است، ولی برای سرفصل دو این منبع هم وجود ندارد و دانشجو باید به تفاسیر مراجعه کند و این اشکال وجود دارد که باید به کدام تفاسیر رجوع کند. ضمن اینکه دانشجو در ابتدا نمی‌تواند این کار را انجام دهد.

داوری چلقایی با بیان اینکه ترتیب نزول سوره‌ها براساس مصحف فعلی گردآوری نشده و این ترتیب یا به دستور پیامبر و یا طبق نظر صحابه است، گفت: سوره‌های مکی و مدنی در هم آمیخته هستند، مثلاً سوره اعراف و حمد مکی هستند ولی در ابتدای قرآن آمده‌اند و توبه که بعد از اعراف است مدنی است. همچنین بی توجهی به سیاق در تفسیر هم از دیگر نقایص این سرفصل است. مثلاً در بحث ابتلا دو آیه 154 و 152 آل عمران مورد بررسی قرار گرفته است؛ از نظر سیاق باید آیه 152 اول بررسی شود ولی در اینجا گفته شده است ابتدا آیه 154 بررسی شود.

وی افزود: در جایی گفته است که در تفسیر موضوعی اگر نتوانستیم به همه آیات در یک موضوع برسیم ایرادی ندارد، در حالی که این حرف درست نیست و باید استقرای تام صورت بگیرد زیرا همان آیاتی را که ما ندیده‌ایم ممکن است تخصیص و تقیید و... داشته باشد. مسئله دیگر بررسی کلیدواژه است؛ گفته‌اند که بسیاری از علما و مفسران به کلیدواژه‌ها توجه ندرند و آن را عوامی و غیرعلمی می‌دانند و سخن آیت‌الله جوادی آملی را هم مؤید آورده‌اند، در حالی که ایشان گفته است در تفسیر موضوعی باید همه آیات باید بررسی شوند و صرفا به لفظ توجه نشود، بلکه از سیاق استفاده شود.

بررسی لغت کافی نیست

داوری جلقایی بیان کرد: صاحب تفسیر تسنیم در جای دیگری گفته است که اکتفا به المعجم و بررسی لغتی برای نسبت‌دادن چیزی به قرآن کافی نیست. لذا نمی‌توان صرفا به الفاظ بسنده کرد. مثلاً ابتلا در برخی آیات وجود ندارد ولی محتوای آن مرتبط به ابتلا است. مثلاً در ماجرای ابراهیم(ع) و حضرت موسی(ع) با اینکه گاهی واژه ابتلا آمده است، ولی در مواردی این واژه وجود ندارد در عین اینکه مرتبط با ابتلاست و در این سرفصول بر اکتفا به لفظ تأکید شده و این مورد از نواقص آن است. 

استاد دانشکده علوم قرآنی مراغه با بیان اینکه در این سرفصل اشاره شده است که آیات از آخر قرآن بررسی و به سمت اول قرآن بیاید، اظهار کرد: چه دلیلی وجود دارد که آیات را از انتهای قرآن به سمت اول شروع کنیم؛ سوره صافات و شعرا آیات کوتاهی دارند، ولی بعد از آن سوری است که آیات بلندی دارد و باعث نقض سخن این سرفصل است. کسی که تفسیر موضوعی را براساس تفسیر تنزیلی بیان می‌کند دلیلی برای خود دارد، ولی در برخی مواقع ما دلیلی نداریم؛ از جمله بحث از اول تا آخر قرآن کما اینکه سیره مسلمین هم نبوده است.

استاد دانشکده علوم قرآنی مراغه با اشاره به اینکه آیت‌الله مکارم شیرازی درباره واژه رحمان گفته است که برای بررسی این کلمه نمی‌توان صرفاً به این واژه اکتفا کرد زیرا آیاتی وجود دارند که این کلمه در آن نیست ولی درباره رحمت الهی است، اظهار کرد: شهید مطهری در تبیین بحث آزادی به یکسری آیاتی رجوع کرده که ارتباطی با کلیدواژه‌ها ندارد و آقای پاکتچی هم معتقد است که یکی از اشکالات تفسیر موضوعی، استقرای ناقص واژگان به کار رفته در قرآن و اکتفا به الفاظ است. 

وی افزود: در بحث مراجعه به المعجم هم باید دقت کنیم، زیرا مثلاً «الدین» با این که یک لفظ است ولی در یک آیه قرآن به معنای دین اسلام و در آیات دیگری به معنای روز قیامت است؛ حالا این سرفصل چه راهکاری برای تفکیک این دو اندیشیده است که می‌بینیم چنین چیزی وجود ندارد. همچنین درباره مفردات قرآن از قدیم تاکنون کتب زیادی نوشته شده است؛ این کتب، واژه را براساس ریشه آن معنا کرده‌اند و آیاتی هم آورده‌اند. عرض بنده این است که این سرفصل چه تفاوتی با مفردات دارد؟ تقریبا هیچ و در واقع سرفصل، بررسی مفردات است. 

داوری چلقایی با بیان اینکه این سرفصل توسط وزارت علوم تدوین و تأکید شده است که آیات را از آخر تا اول بررسی کنید و علت آن هم کوتاهی آیات در آخر است، تصریح کرد: در سیره ائمه معصومین(ع) هم شاهدیم که این روش را نداشتند و سیاق و محتوای آیات مرتبط با یک واژه را هم در نظر می‌گرفتند. امام باقر(ع) روایتی درباره برتری علم پیامبر خاتم نسبت به سایر انبیاء فرموده‌اند یعنی این روایت درصدد بررسی واژه علم است، ولی امام(ع) به آیاتی استناد کرده‌اند که واژه علم در آنها وجود ندارد، مانند آیه 32 فاطر و آیه 145 اعراف. 

انتهای پیام
captcha