به گزارش ایکنا مهدیهسادات مستقیمی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم، دوم اردیبهشتماه در نشست علمی «تحلیلی قرآنی از اخلاق مواجهه با اسرار معنوی» که از سوی انجمن علمی معارف دانشگاه شهید بهشتی و با همکاری آکادمی اخلاقپژوهی روشمند برگزار شد، با بیان اینکه ما وقتی به قرآن نگاه کنیم با کلمه اسرارآمیزی به نام آیه مواجه میشویم که نشان از نوعی نشان خاص دارد، گفت: اگر ملزم به قاعده وضع الفاظ برای روح معنا باشیم، آیه هرگز به آیات تشریعی محدود نیست و شامل آیات تکوینی هم خواهد شد و به هر چیزی در عالم هستی بنگریم آن را یک نشان و آیه از وجود پروردگار خواهیم دانست. بنفشه، نرگس و سوسن و سنبل و یاسمن هر کدام با جلوه خاصی به او اشارت دارند.
وی افزود: خداوند در قرآن کریم مضمونی به نام تصدیق و تکذیب آیات خداوند را دارد؛ اگر ما دایره مفهومی کلمه آیتالله را توسعه دهیم مشیر به همین روح معناست یعنی به هر چه بنگریم زبان اشارتی را در آن خواهیم دید. خداوند فرموده است: وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ. رعد دارای تسبیح ستایشآمیز برای خداوند است.
مستقیمی با بیان اینکه فیض کاشانی سخن از گفتوگوی یکی از سالکان الی الله هنگامی که نگاهش به کاغذ و قلمی افتاده، بیان کرده است، گفت: سالک چون نگاه آیه به همه چیز دارد از جوهر قلم هم سؤال میپرسد و پاسخ میدهد و از این جواب و سؤال تا قلم صنع الهی بالا میرود تا جایی که خداوند معرفت علمی در دل سالک بریزد. بنابراین یکی از توصیههای قرآن کریم به ما این است که همه چیز عالم را سادهانگاری نکنیم و چون با در و دیوار خو گرفتهایم، آنها را خاموش و ساکت نپنداریم و بدانیم در پس هر اتفاقی اسرار فراوانی وجود دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم اضافه کرد: اگر صدها گزاره قرآنی را با این نگاه بررسی کنیم، به این آیه اصلی خواهیم رسید که اصلیترین افق را برای ما میگشاید. إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ؛ در مورد اینکه توحید قرآن چه توحیدی است، آراء مختلفی از سوی صاحبنظران بیان شده است از جمله علامه حسنزاده آملی آن را توحید صمدی نامیده است. یکی از اندیشمندان معاصر کلمه وحی را در قرآن معناشناسی کرده و با استناد به آیات گفته است توحید وجهی، اصالت دارد که قهرمان این نوع توحید، حضرت ابراهیم(ع) است.
مستقیمی ادامه داد: حضرت ابراهیم براساس آیات قرآن کریم در آیهای فرمودند: إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ. یکی از کتب خوب، رشحات البحار آیتالله شاهآبادی است که به توضیح در مورد فطرت و وجه و ... پرداخته است. اگر وجهه دل را انسان رو به سوی خدا قرار دهد، نگاه آیهبین وارد ذهن و روح او خواهد شد و در این صورت «وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» ؛ کدام وجه خدا؟ کل شیء هالک الا وجهه بعد از اینکه همه کثرات به دامن وحدت برگشتند و کثرات فروریخت، تنها وجه باقی وجه خداست و انسان متوجه این وجه خواهد شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم با بیان اینکه اگر کسی بخواهد به توحید وجهی برسد، باید با حضرت ابراهیم(ع) همنوا شود، اظهار کرد: گاهی سالک الیالله خاموش پیش میرود و گاهی اوقات هم مانند بلبل باید فریاد بزند و آن را جریان ببخشد. در هر حال کسانی که پا در راه سلوک و اخلاق میگذارند و میخواهند از شریعت به طریقت برسند، باید به همه جهان هستی نگاه اسرارآمیز داشته باشند. ما در بحث اخلاق کاربردی، اخلاق زیستمحیطی، احترام به طبیعت و احترام به حیوانات و همه موجودات داریم و این مسئله پیرو آن است که باید نگاه خاص به همه ذرات هستی داشته باشیم و وقتی همپای سلوک ابراهیمی شدیم، پاداش ما این خواهد شد: وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ.
استاد دانشگاه قم با بیان اینکه مراد ما از اسرار معنوی همین اسرار ملکوتی است، اظهار کرد: برای آن که دل متوجه خداوند شود، باید دائماً ذاکر باشیم؛ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ؛ اینجاست که ابن سینا با زیبایی مسئله توجیه وجه مدام به سوی خدا را در کتاب اشارات خود در نمط هشتم و نهم مورد بحث قرار میدهد و این نشاندهنده مقامات عرفانی ابن سینا است و به تعبیر آیتالله جوادی آملی این سینا با این کتاب نشان داده اهل عرفان خاص بوده است.
وی افزود: اینکه عرفان چیست و عارف کیست به همین نقطه متمرکز شده و فرموده است عارف لزوماً زاهد و عابد نیست؛ البته میتواند زاهد باشد و عارف باشد و عادل باشد و زاهد نباشد ولی عارفی داریم که هم زاهد و هم عارف است و بعد در رویکرد عرفانی این مدلها را تعریف میکند؛ از منظر ابن سینا عارف کسی است که دلش مستقیماً و دائماً رو به سوی خدا باشد و ذکر دائمی داشته باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه قم با بیان اینکه اخلاق اقتضاء میکند که انسان در وقت عادی سعی کند چنین نگاهی را به اسرار معنوی داشته باشد نه اینکه در شرایط سنگین رو به خدا کند، گفت: اگر انسان در سختی و دشواری خدابین شود و از آیات، دنبال نشانه باشد، خلاف اخلاق بندگی است. اخلاق بندگی از جمله شاخههای اخلاق کاربردی است که معالاسف هم کمتر مورد توجه و بها قرار دارد.
وی اضافه کرد: در قرآن کریم آمده است که انسان وقتی در کشتی نشسته است اگر گرفتار بلای موج و باد شود و احساس کند که کشتی او غرق خواهد شد، متوجه خدا میشود ولی وقتی از این بلا رها یافت، دوباره دنبال کارهای قبلی خود میرود و این خلاف مشی بندگی خداوند است.
مستقیمی با بیان اینکه یکی از مباحث مهم در بحث اخلاقیات مواجهه با اسرار معنوی کتمان آن است یعنی اگر رازی از معنویت برای انسان شکوفا شد، نباید در نزد دیگران بیان کند، تصریح کرد: مصالحی در کتمان سر وجود دارد از جمله اینکه انسان محسود دیگران واقع نشود؛ در داستان حضرت یوسف(ع) این مسئله با صراحت بیان شده است یعنی وقتی حضرت یوسف(ع) خواب دید و آن را نزد پدرش گفت حضرت یعقوب(ع) به او گفت که این خواب را نزد برادرانت بازگو نکن زیرا مورد حسادت آنان قرار میگیری.
استاد دانشگاه قم با اشاره به موارد استثنا در بیان اسرار معنوی، اظهار کرد: یکی از این موارد شاگردپروری است، یعنی گاهی استاد ظرفیت لازم را در وجود شاگردش میبیند و اسراری را به او میگوید و دست او را میگیرد تا او را در سلوک رشد دهد و گاهی هم دخل و تصرفاتی در او دارد و گاهی کشف مغیبات دارند. نقل شده است که آیتالله خویی خدمت آیتالله قاضی رسیدند و ایشان ریاضتی را به آیتالله خویی دادند و بعد از 40 روز آیتالله قاضی تصرفاتی در او کرده بود که اسراری از آینده را میبیند از جمله اینکه آیتالله خویی مشاهده میکند که رساله عملیه او در حال چاپ است و میفهمد که جزء مراجع تقلید آینده خواهد شد. آیتالله خویی همچنین گفته است که در این تصرف دیده است در هنگام مرگ نام مرا از منارههای نجف اشرف اعلام میکنند.
وی افزود: البته حتماً کسانی مانند آیتالله قاضی میتوانند ظرفیت شاگردانشان را بفهمند وگرنه این اسرار را کتمان میکنند زیرا اگر این ظرفیت تحمل اسرار معنوی وجود نداشته باشد، خواهد لغزید و دچار مشکلات سلوکی میشود؛ در روایات زیاد این مسئله دیده میشود مثلاً کسانی نزد ائمه(ع) آمده و خواستار فراگیری اسم اعظم میشوند؛ یک روز فردی نزد امام اصرار زیادی کرد تا اسم اعظم را بداند و امام در وجود او تصرف کرد ولی مقداری که گذشت خودش درخواست انصراف از ادامه تصرف را داد چون دید تاب و توان تحمل آن را ندارد.
وی با بیان اینکه اسرار معنوی مانند جواهرات هستند که نباید در نزد نامحرمان باشد، افزود: نامحرمان گاهی توان تحمل ندارند و از بین میروند و گاهی مخالفت و انکار هم میکنند و گاهی هم بدتر از این تکذیب و تکفیر میکنند و برای فردی که اسرار معنوی را به او یاد داده است، باعث ایجاد مشکلات عدیده میشوند و تهمتهایی را نثار او میکنند لذا برای دوری از مواضع اتهام هم وظیفه سالک آن است که اسرار خود را کتمان کند.
انتهای پیام