ضرورت تمرکز رسانه‌ای برای پایان شرارت رژیم صهیونیستی
کد خبر: 4211746
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۱
علی‌محمد رجبی نوشت:‌

ضرورت تمرکز رسانه‌ای برای پایان شرارت رژیم صهیونیستی

یک فعال رسانه‌ای گفت: امروز که حدود یک هفته از عملیات «وعده صادق» و شکسته شدن رویای شکست‌ناپذیری اسرائیل گذشته است و پاسخ کودکانه این رژیم به عملیات گسترده پهپادی و موشکی ایران انجام شد، نشان می‌دهد اراده الهی ما را به زمان صفر پایان شرارت این رژیم سفاک و کودک­‌کش نزدیک می‌کند.

ضرورت گفتمان سازی و تمرکز رسانه‌ای برای شروع فرآیند سیاسی پسا اسرائیلبه گزارش ایکنا؛ علی‌محمد رجبی، فعال رسانه‌ای در یادداشتی که در یکی از شبکه‌های اجتماعی داخلی منتشر شده است، با اشاره به عملیات «وعده صادق» و پاسخ کودکانه این رژیم به عملیات گسترده پهپادی و موشکی ایران نوشته است؛ زنجیره حوادث رخ داده از ابتدای عملیات طوفان الاقصی در ۱۵ مهر ۱۴۰۲ تا امروز که حدود یک هفته از عملیات «وعده صادق» و شکسته شدن رویای شکست‌ناپذیری اسرائیل گذشته است و پاسخ کودکانه این رژیم به عملیات گسترده پهپادی و موشکی ایران انجام شد، نشان می‌دهد اراده الهی ما را به زمان صفر پایان شرارت این رژیم سفاک و کودک­ کش نزدیک می‌کند.

اما تحقق امر الهی نیازمند فراهم شدن زمینه و بستر‌های لازم است. یکی از این زمینه‌ها و بستر‌های مورد نیاز برای فروپاشی رژیم اشغالگر قدس آمادگی برای دوران پسا اسرائیل است. موضوعی که در سال‌های گذشته چهره‌های سیاسی و اجتماعی کمتر به آن در ابعاد مختلف پرداخته اند. به نظر می‌رسد امروز زمان مناسبی برای آغاز این مباحث و گفتمان‌سازی پیرامون آن است. فلسطین پسا اسرائیل چگونه خواهد بود؟ سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصاد، ساختار فرهنگی، اجتماعی و نظامی آن چگونه باید باشد؟ سهم اقوام، مذاهب و ملیت‌ها در آن چگونه تعریف می‌گردد؟ پاسخ دادن به این سؤالات بخش مهمی از راهکار فروپاشی اسرائیل است.

رهبر معظم انقلاب در دیدار با بسیجیان در آبان ماه ۱۴۰۲ فرمودند: «حل مسئله فلسطین هم یکی از خصوصیّاتی است که این غرب آسیای جدید ان‌شاء‌الله به خود خواهد دید. بعضی از این سخنگویان دنیا راجع به نظرات جمهوری اسلامی درباره منطقه که صحبت می‌کنند، به‌دروغ می‌گویند که «ایران می‌گوید باید یهودی‌ها را یا صهیونیست‌ها را به دریا بریزند»؛ نه، این حرف را قبل‌ها دیگران یا کسانی از عرب‌ها گفتند؛ ما هیچ وقت نگفتیم این را؛ ما کسی را به دریا نمی‌ریزیم. ما می‌گوییم نظر، نظر مردم است؛ آن دولتی که با آراء مردم فلسطین تشکیل شد، درباره مردمی که آنجا هستند و از کشور‌های دیگر آمده‌اند تصمیم‌گیری خواهد کرد؛ ممکن است به همه آنها بگوید در فلسطین بمانید ــ کمااینکه در بعضی از کشور‌های آفریقا که بنده زمان ریاست جمهوری رفتم آنجا، [مردم]مبارزه کردند و پیروز شدند؛ انگلیسی‌ها آنجا حاکم بودند، بومی‌ها توانستند انگلیسی‌ها را مغلوب کنند، اما همان انگلیسی‌ها را در کشور خودشان نگه داشتند؛ مصلحت دانستند نگه داشتند، اینها هم ممکن است نگه دارند ــ ممکن هم هست بگویند نه، بعضی بروند یا همه بروند؛ اختیار با آنها است؛ ما هیچ وقت در این زمینه نظری نداریم.» (هشتم آبان ۱۴۰۲)

از تأکید چندباره رهبر معظم انقلاب به سازوکار مبتنی بر دموکراسی برای حل معضل رژیم صهیونیستی و اشاره به روند طی شده در بعضی از کشور‌های آفریقایی، می‌توان اینگونه فهمید که ایشان فرآیند طی شده در این کشور‌ها را راهکاری مناسب برای از بین بردن غده سرطانی منطقه و آزادی فلسطین می‌دانند.

برای فهم اهمیت و سازوکار اجرایی شدن این ایده می‌توان به روند طی شده در سقوط حکومت آپارتاید در آفریقای جنوبی مراجعه کرد. ریچارد استنگل در کتاب نلسون ماندلا تصویری از یک مرد فوق العاده، فرآیندی را که طی آن دولت آپارتاید تن به برگزاری همه‌پرسی تعیین نوع حکومت داد و مسیری که ماندلا برای ایجاد یک جامعه جدید پس از نظام آپارتاید با قوانین و نظم جدید پیمود را به تصویر کشیده است. روند تشکیل فلسطین آزاد، بدون حضور صهیونیسم می‌تواند بسیار شبیه به دوره گذار در آفریقا جنوبی باشد، البته با درک تفاوت‌هایی که وجود دارد.

یکی از نکاتی که ماندلا در مبارزه با رژیم حاکم درک کرد این بود که بسیاری از سفید پوستان مهاجر که عمدتاً از انگلیس و هلند به آفریقای جنوبی آمده بودند و در آنجا نظام نژادپرست خود را ایجاد کرده بودند، دیگری جایی در سرزمین مادری خود نداشتند، آنها یا چند دهه قبل به آفریقای جنوبی آمده بودند یا آنجا متولد شده بودند و غیر از خانه، شغل و اموالی که در آفریقا داشتند در هیچ کجای دیگری از دنیا نمی‌توانستند زندگی کنند.

موضوعی که سایر رهبران مبارز به آن توجه لازم را نداشتند و برای آن راهکاری تدبیر نکرده بودند، آنها نه تنها دنیای پس از آپارتاید را به صورت شفاف برای سفیدپوستان ترسیم نکرده بودند، بلکه اینگونه القا شده بود که در صورت سقوط نظام حاکم و روی کار آمدن سیاه پوستان همگی آنها یا کشته خواهند شد یا با کشتی اخراج می‌شوند و دارای‌های آنها هم مصادره می‌گردد. امری که موجب شده بود جامعه اقلیت سفید پوست تا پای جان برای حفظ نظام آپارتاید علی رغم وارد دانستن ایرادات و اشکالات بسیار از آن حمایت کنند. در اصل آنها از خود محافظت می‌کردند نه رژیم حاکم.

یکی از عواملی که موجب شد ماندلا بتواند فرآیند تغییر نظام حاکم بر آفریقای جنوبی را رهبری کند این بود که ماندلا در سال‌های آخر حضور خود در زندان و زمانی که به صورت پنهانی با رژیم حاکم مذاکره می‌کرد، تصویر دقیقی از آفریقای پسا آپارتاید ارائه می‌داد و این موجب شده بود مقاومت بسیاری از چهره‌های سیاسی و نظامی سفیدپوست مخالف با تندروی‌های نظام آپارتاید شکسته شود و آنها نیز خود را برای ایجاد دنیایی با نظم جدید که در آن به حقوق سیاه­پوستان و سفیدپوستان همزمان احترام گذاشته خواهد شد آماده کنند.

مشابه این موضوع برای رژیم جعلی اسرائیل هم صادق است، تقریباً ۸۰ درصد از یهودیان اسرائیلی در آنجا به دنیا آمده‌اند. حدود ۱۴ درصد آنها از اروپا و قاره آمریکا و ۶درصد از آسیا و آفریقا به دنبال زندگی بهتر و فرار از فقر و محرومیت در سرزمین مادری خود به فلسطین اشغالی مهاجرت کرده اند. بخش عمده‌ی این ترکیب جمعیتی که حدود ۷ میلیون نفر می‌باشند جایی به جز فلسطین اشغالی برای زندگی ندارند. این تصور که همه ساکنان بخش اشغالی فلسطین از قدرت مالی، درآمد و امکان زندگی مناسب در آمریکا و اروپا برخوردارند تصویر درستی از واقعیت نیست. به همین دلیل است که بخش زیادی از شهرک نشینان خود را در جنایت‌های حاکمان سهیم می‌کنند، چرا که آنها به دنبال کسب موقعیت بهتر برای زندگی فعلی و آینده خود هستند و این موفقیت را وابسته به بقا و حیات رژیم غاصب می‌دانند و به همین دلیل با وجود ترس فراوان از مرگ و اختلافات سیاسی، نژادی و مذهبی گسترده در این رژیم همچنان شهرک نشینان از حاکمیت دفاع می‌کنند.

عبارت «به دریا ریختن یهودی‌ها» را اولین بار «جمال عبدالناصر» چهره کاریزماتیک جهان عرب در نیمه دوم قرن ۲۰ میلادی و قبل از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷به کار برد. موضوعی که رژیم صهیونیستی با سوءاستفاده از آن و برجسته سازی مقوله‌ای تحت عنوان تلاش ایران برای احیای امپراطوری سعی دارد به یهودیان ساکن فلسطین اشغالی اینگونه القا کند که در صورت شکست نظام حاکم بر اسرائیل با توجه به قدرت گرفتن ایران و اعراب، سرنوشتی جز مرگ انتظار آنها را نمی‌کشد و از حربه برجسته سازی خطر و شَرّ بیرونی برای افزایش انسجام درونی و جلب حمایت از داخل استفاده می‌کند.

حال که رژیم غاصب صهیونیستی به واسطه طوفان الاقصی، جنایت‌های هولناک در غزه، مجاهدت جریان مقاوت، ضربه سهمگین عملیات وعده صادق، بیداری جهانی، تشدید اختلافات سیاسی داخلی و ... در ناپایدارترین وضعیت خود در دهه‌های اخیر قرار گرفته است و بدون تنفس مصنوعی آمریکا نمی‌تواند به حیات ادامه دهد، تولید گفتمان شفاف از پسا اسرائیل برای افکار عمومی جهان و ساکنان فعلی این سرزمین از هر قوم، نژاد و مذهبی با کمک رسانه می‌تواند به فعال‌تر شدن گسل‌های موجود در این رژیم کمک کند، همراهی بخش مهمی از ساکنان غیرافراطی را جلب کند و زمینه را برای شکل‌گیری یک اجماع جهانی برای انتخاب راهکار دموکراتیک برای آینده فلسطین فراهم کند؛ و من الله التوفیق.

انتهای پیام
captcha