تاثیر جنگ و تحولات اجتماعی بر رویکرد ایرانی به واقعه عاشورا
کد خبر: 4156916
تاریخ انتشار : ۰۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۸
علی مهجور در گفت‌وگو با ایکنا تبیین کرد؛

تاثیر جنگ و تحولات اجتماعی بر رویکرد ایرانی به واقعه عاشورا

عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: در کنار عاشورای تاریخی یک عاشورای پدیداری هم وجود دارد که حاصل انباشت تفسیر‌هایی است که ما ایرانی‌ها از این واقعه‌ی تاریخی داشته‌ایم. پدیدار عاشورا عبارت است از تجمیع تفسیر‌های مختلف و متنوعی که ایرانی‌ها در طول تاریخ و به تناسب شرایط و موقعیت‌ها از عاشورا به دست داده‌ایم.

عاشورا رخدادی است که همواره مورد پژوهش و واکاوی اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان بوده است و هر کس به فراخور علم و ذوق خود آن را بررسی کرده و به نتایجی رسیده است.

برخی به واقعه عاشورا نگاه تاریخی داشته‌اند و عده‌ای حماسه و اسطوره را در این رخداد مورد واکاوی قرار داده‌اند.

در روزگار ما و به دلیل شرایط جامعه و عرصه بین‌الملل شاید رویکرد عاطفی این ماجرا بیشتر برجسته شده باشد اما هنوز هم زوایای مغفولی وجود دارد که نیاز به توجه جدی‌تر دارد.

علی مهجور؛ عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب قم در پژوهشی که در قالب کتاب «رویکردهای ایرانی به واقعه عاشورا» در آستانه انتشار است رویکرد و توجه ایرانی‌ها به واقعه عاشورا را مورد دقت قرار داده و سعی کرده است ارتباط ایرانیان با این اتفاق استثنایی را برای مخاطبان روشن‌تر کند.

گفت‌وگوی خبرنگار ایکنا با علی مهجور درباره رویکرد ایرانی به این واقعه را می‌خوانید؛

 

ایکنا ـ شما درباره رویکرد ایرانیان به عاشورا پژوهشی انجام داده‌اید. درباره کلیات این پژوهش و دلیل انتخاب این موضوع بگویید.
این پژوهش به رابطه‌ ایرانیان با واقعه‌ عاشورا می‌پردازد. از فردای عاشورای سال ۶۱ هجری، برای مردم ایران، عاشورا به عنوان واقعه‌ای که در جغرافیای ایران رخ داده است، واقعه‌ای هول‌انگیز و سهمگین تلقی می‌شود. کمتر از پنجاه سال از زوال امپراتوری ساسانی می‌گذرد و مردم ایران که برخی از آن‌ها در بین النهرین ساکن هستند و برخی آمد و شد به این منطقه دارند، شاهد شهادت امام حسین(ع) هستند. برای ایرانیان، امر مقدس از جایگاه والا برخوردار است و به همین دلیل کشته شدن نواده‌ی رسول خدا(ص) آن هم توسط خودِ مسلمانان، واقعه‌ای مهیب و سهمناک بوده است؛ بنابراین از فردای واقعه‌ عاشورا واکنش‌های ایرانیان به این واقعه آغاز می‌شود و با گذشت سال‌ها و قرن‌ها به مرور این واکنش‌ها تنوع پیدا می‌کند. عاشورا به لحاظ تاریخی رخ‌دادی یگانه و محدود به زمان و مکان است؛ اما در کنار این عاشورای تاریخی یک عاشورای پدیداری هم وجود دارد که حاصل انباشت تفسیر‌هایی است که ما ایرانیان از این واقعه‌ی تاریخی داشته‌ایم. پدیدار عاشورا عبارت است از تجمیع تفسیر‌های مختلف و متنوعی که ما ایرانی‌ها در طول تاریخ و به تناسب شرایط و موقعیت‌ها از عاشورا به دست داده‌ایم. من در این کتاب کوشش کرده‌ام که این تفسیر‌ها را در ذیل عنوان چند رویکرد بگنجانم و با دسته‌بندیِ آن‌ها صورت‌بندی نسبتا منظمی در زمینه‌ی عاشورا ارائه دهم.

ایکنا ـ آیا قبلا به این موضوع توجه شده بود و سابقه دارد که به رویکرد ایرانیان به عاشورا پرداخته شده باشد؟
اشاراتی به این مسأله شده است اما تا جایی که من اطلاع دارم غیر از کتابی که مرحوم ذبیح‌الله منصوری با عنوان امام حسین(ع) و ایرانیان ترجمه کرد پژوهشی با این عنوان وجود ندارد. در مورد کتاب مرحوم منصوری هم باید بگویم که بسیاری از عاشوراپژوهان هرگز نتوانسته‌اند کتابی به زبان آلمانی با این نام بیابند و یا حتی نویسنده‌ای با نام کورت فریشلر. جدای از این مسأله اولاً آن کتاب تنها نقل یک ماجرای داستانی از تاریخ است و ثانیاً ماجرای تاریخی کتاب مرحوم منصوری فاقد مستندات تاریخی است و نمونه‌ی دیگری از آنچه ایشان نقل کرده در اثر علمی معتبری نیامده است.
اساساً با جستجو‌هایی که داشته‌ام نتوانستم اثری بیابم که هم واقعه‌ی عاشورا را به عنوان واقعه‌ای در ارتباط با ایران بررسی کرده باشد؛ و هم برای فهم این واقعه از روش پدیدارشناسی در ارتباط با رویکرد‌های ایرانی به این واقعه استفاده کرده باشد.

ایکنا ـ ایرانیان چه رویکرد‌هایی نسبت به عاشورا داشته‌اند و مشخصات هر کدام چیست؟
همانطور که خدمتتان عرض کردم، رویکرد‌های ایرانی به واقعه‌ی عاشورا در واقع دسته‌بندی تفسیر‌هایی است که ما ایرانیان در طول این حدوداً هزار و چهارصد سال از این واقعه داشته‌ایم. این تفسیر‌ها آنقدر متنوع و مختلف هستند که دسته‌بندیِ آن‌ها کار دشواری است. من هم مدعی نیستم که بهترین دسته‌بندی را ارائه داد‌ه‌ام. با بضاعت اندکم تلاش کرده‌ام در باب این رویکرد‌ها تأمل جدی داشته باشم. اگر بخواهم این رویکرد‌ها را به اختصار برشمرم و برخی از ویژگی‌های آن‌ها را بگویم قدری سخن به درازا خواهد رفت اما اجمالاً عرض می‌کنم که نخستین رویکرد به عاشورا رویکرد اسطوره‌ای است. این رویکرد رویکردی جدی بوده و برساخته‌ی ادیبان و اسطوره‌پردازان ایرانی است. رویکرد اسطوره‌ای کارکرد اخلاقی در فرهنگ دارد و هرگونه اسطوره‌سازی از شخصیت‌ها و رخ‌داد‌های واقعه‌ی عاشورا در واقع، مرتبط با فضیلتی اخلاقی است که اسطوره‌پرداز قصد دارد آن فضیلت اخلاقی را در فرهنگ ایرانی جاودانه سازد.
رویکرد دیگر رویکرد عارفانه به عاشوراست. در این رویکرد آنچه در عرفان ایرانی – اسلامی داریم، بر عاشورا فرافکنده می‌شود و واقعه‌ی عاشورا به مثابه سلوک عرفانی سیدالشهدا(ع) و یاران آن حضرت توصیف می‌شود. رویکرد سوم رویکرد آیینی به واقعه‌ی عاشوراست و دربرگیرنده‌ همه‌ رسوم و آداب و عزاداری‌هایی که است که ما در نقاط مختلف ایران و در دوره‌های مختلف تاریخی با تنوع شهری، روستایی، قومی و دینی شاهد آن هستیم. سوگواری‌های مردان، زنان و جوانان در شکل‌های مختلف آن در این کتاب به لحاظ نشانه‌شناختی توضیح داده شده.
رویکرد چهارم رویکرد عاطفی است. رویکرد عاطفی معمولا با رویکرد آیینی خلط می‌شود؛ اما در این پژوهش من این دو رویکرد را از یکدیگر جدا کرده‌ام و برای این تفکیک، دلایل و شواهدی آورده‌ام؛ از جمله آنکه تأثر به سبب یک رخ‌داد مصیبت‌بار، غیر از برگزاری یک مراسم آیینی است. این دو می‌توانند هر دو باهم باشند یعنی هم عواطف درگیر شود و هم آیین سوگواری به انجام برسد؛ اما موارد زیادی هست که ما شاهد یکی از این دو بدون دیگری هستیم. در رویکرد عاطفی نقش زنان ایرانی نیز در تفسیر عاشورا دیده شده است و اینکه نگرش زنانه چگونه به غنای رویکرد عاطفی کمک کرده است.
رویکرد پنجم در باب تفسیر‌های الاهیاتی از عاشوراست که در آن‌ها توحید به عنوان محور واقعه‌ی عاشورا در نظر گرفته می‌شود. در این رویکرد نگرش تاریخی و کلامی توأمان اهمیت دارد و اینکه نقل هر رخ‌دادی از عاشورا الزاماً باید مبتنی بر شواهد تاریخی کافی و نیز قواعد کلامی و الاهیاتی باشد.

رویکرد ششم رویکرد هنجاری به واقعه‌ی عاشوراست که همه‌ی تفسیر‌های هنجاری از عاشورا را در بر می‌گیرد و به هر یک از آن‌ها به قدر وسع این پژوهش می‌پردازد؛ و نهایتاً هفتمین رویکرد با عنوان رویکرد جامع دربردارنده‌ رویکردی است که ایرانیان به پیروی از ائمه(ع) کوشیده‌اند تا در تفسیری جامع از عاشورا به همه‌ جنبه‌های هنجاری، اسطوره‌ای، الاهیاتی، آیینی، عاطفی و عرفانی مرتبط با واقعه‌ی عاشورا توجه کنند.

ایکنا ـ این رویکرد‌ها حاصل چه بوده و آیا شرایط اجتماعی این سرزمین در این نگاه‌ها موثر بوده است؟
قطعاً مؤثر بوده. هم شرایط اجتماعی در شکل‌گیری این رویکرد‌ها مؤثر بوده و هم وضعیت خاصی که در هر دوره‌ تاریخی، فرهنگ ایران و سیاست این کشور تعیین‌کننده‌ آن بوده‌اند. در واقع، هر تفسیری از عاشورا بر آمده از عوامل متعدد و درهم‌ تنیده‌ای است که موجب شکل‌گیری یک تفسیر خاص از عاشورا شده‌اند. به عبارت روشن‌تر، علت تامه‌ شکل‌گیری هر تفسیری از عاشورا عوامل متعدد و پیچیده‌ای است که ما با روش پدیدارشناسی تاریخی صرفاً می‌توانیم برخی از این عوامل را بازیابی و بازشناسی کنیم. نحوه‌ تفکر فرهیختگان در هر دوره، دیدگاه مردم درباره‌ دین، وجود شرایط جنگ یا صلح، بروز بیماری‌های فراگیر، پیدایش جریان‌های مختلف فرهنگی، اعتقادی، فقهی، سیاسی همچون صوفیان یا اخباریان در شکل‌گیری تفسیر‌های مختلف از عاشورا اثرگذار بوده است. این اثرگذاری در موارد زیادی مرتبط با کارکرد یک تفسیر خاص از عاشورا نیز بوده است. منظورم این است که وقتی مثلاً ایران درگیر جنگ با عثمانی است، فرهنگ عمومی متمایل می‌شود به سمت تفسیر‌های ایدئولوژیک و اسطوره‌ای از عاشورا. سایر رویکرد‌ها نیز کارکرد‌های خاص به خود را دارند.

ایکنا ـ شرایط فعلی ما در کدام رویکرد می‌گنجد؟
اجازه دهید این پرسش را این طور مطرح کنیم؛ «در شرایط فعلی، هر یک از این رویکرد‌ها چه کمکی به ما می‌کنند؟» چرا این پرسش بهتر است به این دلیل که پدیدار عاشورا به طور کلی با تمام خصوصیت‌ها و رویکردهایش خود را در فرهنگ ما جای داده و در واقع، ما با کلیت این پدیدار در فرهنگ خود مواجه هستیم؛ نه با یک رویکرد خاص. این رویکرد‌ها را از یکدیگر من جدا کرده‌ام؛ اما این‌ها در کنار هم هستند و به دشواری از هم جدا می‌شوند. اما اگر بخواهم به پرسشی که گفتم پاسخ بدهم باید این نکته را در نظر داشته باشیم که ما در صورتی می‌توانیم از عاشورا به عنوان یک مؤلفه‌ی فرهنگی کمک بگیریم که پیش از آن با نگرشی واقع‌گرایانه از شرایط کنونی خود آسیب‌شناسی کرده باشیم. این کاری عمدتاً جامعه‌شناسانه است. جامعه‌شناس باید به ما بگوید که با چه مشکلات و بحران‌هایی مواجه هستیم یا مواجه خواهیم شد و بعد از آن ما از تمام مؤلفه‌های فرهنگی از جمله عاشورا کمک خواهیم گرفت تا مشکلات‌مان را از بین ببریم یا دستِ‌کم کاهش دهیم.
اگر جامعه‌شناس بگوید که مشکل امروز جامعه این است که ما به سمت یک دوقطبی‌شدن اجتماعی با موضوع دین یا مظاهر دینداری پیش می‌رویم، آن وقت من می‌گویم تا جایی که به عاشورا مربوط است ما باید بیشتر بر دو رویکرد آیینی و عاطفی تأکید کنیم تا بتوانیم همه‌ی مردم را با تکیه بر اصول عام انسانی در زیر پرچم سیدالشهدا(ع) گرد هم بیاوریم. اگر جامعه‌شناس بگوید جامعه‌ ما به سمت انحطاط اخلاقی و بی‌اعتنایی به اصول اخلاقی پیش می‌رود، آن وقت من هم می‌گویم باید بر تفسیر‌های اخلاقی از عاشورا تمرکز کنیم. البته فرهنگ عمومی تا حد زیادی تحت تأثیر نخبگان و فرهیختگان، هوشمند است یعنی با قدری نوسان، تشخیص می‌دهد که چگونه باید از عاشورا برای حل مشکلات خود کمک بگیرد.

ایکنا ـ کدام رویکرد به اصل فلسفه عاشورا که اصلاح‌گری باشد نزدیک‌تر است؟
این اصل که فرمودید یعنی اصلاح‌گری، خودش تفسیری در رویکرد هنجاری است. در رویکرد هنجاری، ما از عاشورا هنجار می‌سازیم. در واقع، عاشورا در سه دسته از تفسیر‌ها الگویی برای عمل است: تفسیر‌های سیاسی، تفسیر‌های فقهی و تفسیر‌های اخلاقی. هر یک از این تفسیر‌ها ممکن است از عاشورا به عنوان نمونه و الگویی کمک بگیرند که بر اساس آن هر مسلمان، یا هر انسانی باید به اصلاح جامعه‌ی خود بپردازد. مسلماً این اصلاح می‌تواند سطوح مختلفی داشته باشد و بنابراین استفاده از عاشورا در رویکرد هنجاری ذومراتب است. تفسیر‌های اخلاقی از عاشورا مسلماً برای کسانی که از عاشورا به عنوان الگوی عمل بهره می‌برند، می‌تواند تفسیر مقبول و معقولی باشد.

ایکنا ـ چقدر حکومت‌ها و نوع نظام سیاسی در شکل گیری این رویکرد‌ها موثر بوده‌اند؟
در برخی از دوره‌ها تأثیر بسیار زیادی داشته‌ و در دوره‌هایی هم تأثیرشان حداقلی بوده. به عنوان مثال آل بویه تأثیر جدی در فراگیر شدن رویکرد آیینی به عاشورا داشتند. آن‌ها عزاداری در روز عاشورا را رسمیت بخشیدند و تعطیل عمومی اعلام کردند. متون تاریخی به ما می‌گویند که آل بویه با به دست گرفتن حکومت، در بغداد روز عاشورا و عید غدیر را به ترتیب روز‌های عزا و شادی اعلام کردند. همچنین در دوره‌ی پهلوی اول تکیه دولت که بزرگترین مرکز برگزاری تعزیه و سوگواری تهران بود تخریب شد و عزاداری محرم در تکایا و حسینیه‌ها ممنوع شد. در ۱۳۱۶ حکمی از سوی رییس الوزرا صادر شد که بر اساس آن روضه‌خوان‌ها و نوحه‌گران بازداشت شدند و یک سال بعد تعطیلی روز تاسوعا لغو شد. حتی نامه‌ای وجود دارد به تاریخ ۳۰ دیماه ۱۳۲۰ که ممنوعیت سوگواری برای امام حسین(ع) را با وجود آنکه رضا شاه از ایران رفته تنها برای خانه‌ها و به طور خصوصی مجاز اعلام می‌کند و همچنان در تکایا و مساجد و حسینیه‌ها ممنوع است. این دو نمونه درباره‌ی رویکرد آیینی بود.
درباره‌ی سایر رویکرد‌ها هم می‌توان در برهه‌های تاریخی، دخالت حاکمیت و نظام‌های سیاسی را مشاهده کرد. مثلا رشد تفسیر‌های عرفانی از عاشورا در دوره‌ی محمدشاه و ناصرالدین شاه قاجار، یا رشد رویکرد اسطوره‌ای در دوره‌ صفویه، تا حدی با دخالت و تأثیر دربار بوده است. اما به هر حال، هیچ رخ‌داد فرهنگی‌ای را نمی‌توان محصول علت تک‌عاملی در نظر گرفت.


ایکنا ـ به عنوان سوال آخر وضعیت پژوهش‌های عاشورایی را چگونه می‌بینید؟ آیا در بسیاری از کار‌ها به تکرار مکررات نیفتاده‌ایم؟
خوشبختانه در بیست‌سال اخیر روند انتشار آثار عاشوراپژوهانه رو به رشد است. اغلب این آثار معمولاً با دغدغه‌های تاریخی، الاهیاتی و هنجاری به انجام رسیده‌اند. مؤلفان در پی پاکسازی تاریخ از اسطوره و به دست دادن روایتی سرراست و درست و دقیق از تاریخ عاشورا هستند و می‌خواهند با واکاوی تاریخ، روایت مطابق با واقع از واقعه‌ی عاشورا به دست دهند. برخی دیگر در پی آن هستند که هدف امام حسین(ع) را کشف کنند؛ اینکه امام حسین(ع) در پی اصلاح حکومت مسلمانان بوده، یا در پی آنکه خود آن حضرت حکومتی تأسیس کند یا اینکه قصد فرموده برای احیای دین، به درجه‌ی شهادت نایل شود و ... در این آثار مورد پژوهش قرار می‌گیرند.
این آثار بسیار خوب هستند و روند رو به رشد انتشار آن‌ها نیز اهمیت دارد. اما در این بین، معمولاً ما با مشکل روش مواجه هستیم. روش این پژوهش‌ها نوعاً مشخص نیست یا اگر هست، در موارد متعددی نویسنده پایبند به روش نیست. مثلاً در آغاز تحقیق نوشته که من با روش تحلیل گفتمان این تحقیق را به انجام رسانده‌ام. اما با مطالعه‌ی اثر معلوم می‌شود که نویسنده یا تحلیل گفتمان را نمی‌شناخته یا نتوانسته کار خود را با این روش پیش ببرد. پیش‌فرض‌ها را نادیده گرفته یا اصول روشی را رعایت نکرده. آنچه شما از آن به تکرار مکررات تعبیر فرمودید، ناشی از عدم تنوع روش است. اکثر این آثار با تتبع تاریخی می‌خواهند مداحی‌ها و مقاتل را از آنچه تحریف خوانده می‌شود، پیراسته سازند.

 

گفتگو از عطاالله اسماعیلی

انتهای پیام
captcha